@Elteja / اِلتجا43-Tasharof Sheykh Ansari.mp3
زمان:
حجم:
5.02M
📚 داستان شماره ۴۸: #داستان_های_مهدوی
▫️محرم راز به جز عاشق صادق نبود...
#داستان_تشرف شیخ مرتضی انصاری به محضر امام عصر علیه السلام.
#کانال_رادیو_انتظار 👇👇👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
هدایت شده از انتظار
معرفی کتاب:
هیچ کس به من نگفت، نوشته حسن محمودی توسط انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود در پاییز ۹۶ و در ۶۵ صفحه به چاپ رسیده است.
این کتاب حاوی نجواهای است کوتاه، دلنشین و قابل تامل با حضرت مهدی (علیه السلام) از زبان جوانی که نوجوانی اش در بی خبری از امام زمانش گذشته است.
کتاب #هیچکسبهمننگفت
حاوی نجواهای است کوتاه، دلنشین و قابل تامل با حضرت مهدی (علیه السلام) از زبان جوانی که نوجوانی اش در بی خبری از امام زمانش گذشته است.
این کتاب #نوشتهحسنمحمودی توسط انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود در پاییز ۹۶ و در ۶۵ صفحه به چاپ رسیده است.
3.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 مردی که در آتش پلاسکو سوخت
▫️به مناسبت ۷ مهر، روز آتشنشانی و ایمنی
🌷روح شهدای آتش نشانی که حقوق نجومی نداشتند اما غیرت نجومی داشتند شاد و قرین رحمت الهی🌷
آرمان از غیبتکردن و دروغگفتن بسیار متنفر بود. اگر جایی، غیبت میکردند اول از عواقب آن مفصل توضیح میداد... او اشاره میکرد که غیبت چقدر گناه بزرگی نزد خدا محسوب و به چه اندازه غیر قابل بخشش است!
او میگفت: هر چیزی که برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند... اگر ادامه میدادند، آرمان آن جمع را ترک میکرد.
📎به روایت مـادر شهیــد
#شهید_آرمان_علیوردی❤️
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
381.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰اگر در جستجوی امام زمان علیه السلام هستی او را در میان سربازانش جسجو کن
🎙#شهید_مرتضی_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
#متن_خاطره🌷
عباس از اینکه کاری کند که مورد تقدیر مردم قرار بگیرد، سخت ابا داشت. وی در یادداشت روز هشتم تیر ۱۳۶۰ مینویسد:
«دلم نمیخواهد از سختیها با مهناز حرفی بزنم. دلم میخواهد وقتی خانه میروم جز شادی و خنده چیزی با خود نبرم نه کسل باشم، نه بیحوصله و خوابآلود تا دل مهناز هم شاد بشود.
اما چه کنم؟ نسبتبه همهچیز حساسیت پیدا کردهام. معدهام درد میکند. این اسهال و استفراغ خونی هم که دیگر کهنهشده. دکتر میگوید فقط ضعف اعصاب است.
چطور میتوانم عصبی نشوم ؟! آن روز وقتی بلوارِ نزدیکِ پایگاهِ هواییِ شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشمهای مهناز دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط بهخاطر دل مهناز گرفتم و بهخاطر او و مردم که اینهمه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم.
ولی همینکه پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر میکنند ما پرواز میکنیم و میجنگیم تا شجاعتهای ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند!
کاش این سفر یکماهه کمی حالم را بهتر کند. سفریِ ما در راه است و من میفهمم مهناز چقدر به یک شوهر خوب و خوشاخلاق احتیاج دارد.
باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است.
#شهید_عباس_دوران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🌷 سالگرد ازدواجمان بود. فکر نمیکردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار میکرد. مغرب شد. با همان لباس خاکی و گچی رفت بیرون و با دسته گل و شیرینی برگشت. گفتم: تو اینطوری با این سر و وضع رفتی شیرینیفروشی؟ گفت: آره مگه چه اشکالی داره؟ سالگرد ازدواجمونه؛ نباید شیرینی و گل میگرفتم؟ گفتم: وقتای دیگه اگه خط اتوی لباست میشکست، حاضر نبودی بری بیرون! گفت: آره، اما اگه میخواستم لباس عوض کنم، شیرینیفروشی تعطیل میشد.
#شهید_سید_محمد_مرتضی_نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه تلخ می شود این لحظه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمـــــر مـــــا بدون شما
منـم غــــریبه و شب تیره و مسیرم سخت
کجـــــا روم چه کنم بی شمـــــا بدون شما
کجـــــاست خیمه سبــزت که راه گم کردم
مـــــرا بخـوان نروم هیـــــچ جا بدون شما
تمـــــام لطف نفسهای مــا حضور شماست
چگونه بـــــال زنــــم تـا خـــــدا بدون شما
#امام_زمان
#جمعههای_دلتنگی