هدایت شده از ابراهیم_آرمان_سیدروح الله
🌺 مسابقه عکاسی دهه کرامت 🌺
کد#22_ آقای امیرعباس حیدری_خمین_ ۷ساله
💌 #کانال_شهید_آرمان و
#شهیدسیدروح_الله👇👇
@shahid_Arman_seyyed
هدایت شده از کانال رسمی شهید امید اکبری
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید عبدالحمید حسینی
مُلقب به شهید امام زمانی💚
از کودکــی دست در آب حوض می کرد آن ها را به آسمان می پاشید و می گفت: من دوست دارم مثل حضرت علی اصغر(ع) شهیــــد شوم. به آرزویش رسید، ترکش به حنجره اش اصابت و زخم بزرگی روی گردن ایشان ایجاد کرده بود.
🥀هنگامی که شهید عبدالحمید را در قبر گذاشتند و گلباران کردند. یک غنچه، از گل ها وارد این حفره شده و به خون شهید آغشته شد. آقای دستغیب وقتی این شاخه گل را از زخم خارج کردند، خون تازه از محل زخم جاری شد. ایشان آن شاخه گل خون آلود را با خود به منزل برده و در آب گذاشتند. عجیب این گل تا روز چهلــم شهید تازه و با طراوت ماند. بعد از مراسم چهلم، ناگهان پژمرد و خشک شد ..
به مناسبت سالگرد شهادتش😍💗
شادی روحش فاتحه وصلواتی بخوانید🍃
🍃🌸اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها 🌸🍃
♥️اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها ♥️
🍃🌸اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها 🌸🍃
🦋یاعلی مدد
#شهید_عبدالحمید_حسینی
#شهید_امام_زمانی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#آشنایی_با_شهدا
#دوستی_با_شهدا
#سالروز_شهادت
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
╭─┅─•❀♡❀♡•─┅─╮
@shahidomidakbari
╰─┅─•❀♡❀♡•─┅─╯
هدایت شده از افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷شهید_عبدالحمید_حسینی
🔸در ۱۸ آذر ۶۰ وقتی پس از عملیات حصر آبادان به مرخصی آمد به اتفاق او و مادرم سر مزار یکی از دوستانش به نام #شهیدفرهادشاهچراغی دارالرحمه شیراز رفتیم.
در آنجا متوجه شدم با تکه چوبی، جمله ای را روی زمین می نویسد.
نگاه کردم دیدم نوشته است:
«پاسدار فدایی امام زمان شهید عبدالحمید حسینی»
خیلی صمیمانه و خواهرانه به او گفتم :
داری جا رزرو می کنی؟ اول ثابت کن شهید میشوی بعد...
🌱 لبخندی زد و چیزی نگفت...
✨ برادرم مرتب به جبهه میرفت تا اینکه آخرین بار در فروردین سال ۶۱ به منطقه رفت و در ۱۳ اردیبهشت در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.
هنگام دفن ایشان پدر #شهیدعلیخضری به خاطر دوستی و رابطه ی صمیمی این دو شهید اصرار کرد تا قبری بالای سر علی، برای عبدالحمید آماده کنند.
⭕️ ولی قبر به آب رسید! قبر دیگری آماده کردند آن هم به آب رسید تا اینکه بالاخره همان جایی که خود شهید ۵ ماه قبل معین کرده بود قبری آماده شد و در همانجا به خاک سپرده شد.
🌹هدیه به روح این شهید بزرگوار #صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
هدایت شده از ❣#فَرْهَنْگِ_اِسْلامیٖ
#پنجشنبه_های_شهدایی
تربت پاک شهید عبدالحمید حسینی
شهیدی که امام زمان توی تشیع شرکت کرد:)
و از قبل محل قبر خودش رو گفته بود
#شهیدانه
#یارگیری_امام_زمان
#سرباز_ظهور
به کانال فرزندان قاسم بپیوندید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3876847943C5161dc8a45
هدایت شده از 🌷هر روز با شهداء🌷
❤️#صبح_را_بایاد_شهداء_آغاز_کنیم
#شهیدی_که_به_فدایی_امام_زمان #مشهور_است.
شهید #عبد_الحمید_حسینی، حاصل ازدواج پدری کارگر و مادری خانه دار در سال ۱۳۴۱در شیراز در یک خانواده مذهبی، فرزند اول ، پس از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد.
ارتباط قلبیاش با امام زمان (عج) خیلی قوی بود و میگفت، یک قدم به طرفشان برداری صد قدم به طرفت برمیدارند. این شهید عاشق امام زمان بود و هنگامی که نام مبارک آن حضرت را میشنید به عنوان احترام بلند میشد و ارادت خاصی به آن حضرت داشت. همیشه توصیه میکرد در قنوت نماز بخوانید: « اللهم اجعلنی من المحبین المهدی و المنتظرین المهدی(عج)».
آخرین باری که به جبهه رفت وقتی میخواست از زیر قرآن رد شود، گفت: مادر دستت را روی قرآن بگذار و قسم بخور که آن چیزی را که من میخواهم برایم انجام میدهی - مادر خواهش میکنم به وصیت من عمل کنید و من را شبانه به خاک بسپارید.
حدود یک ماهی میشد به جبهه باز گشته بود که به خانۀ آقای آیت الله سیدعلیاصغر دستغیب، تماس گرفته و وصیت میکند: من جمعــــه صبـــح، ساعت ۴شهیــــــد میشوم. جنازه من را برای شما میآورند، مرا شبانــــــه( دقیقا ساعت ۹ شب) تشییع کنید. به غیر از پدر و مادرم و هفت نفر از بچههای سپاه که اسمشان را گفته بود، کسی در مراسم من نباشد. میخواست تشییع جنازه اش مثل حضرت زهـــــــرا(س) غریبانه باشد.
تا این که شهید عبدالحمید حسینی در مرحله دوم عملیات بیت المقدس آن طوری که خودش دوست داشت «با تنی تب دار، لبی تشنه و ترکشی که در حلقومش خورده بود» در۱۳ اردیبهشت ماه شهید شد .
@har_rooz_ba_shohada110
هدایت شده از 🌷هر روز با شهداء🌷
یکی از دوستانش نقل میکند، هفتمِ شهید فرهاد شاهچراغی، دوست عبدالحمید، به دارالرحمه رفته بودیم، او به جایی اشاره کرد و همان جا نشست. با دست خاکهای آن محل را صاف کرد و با انگشت روی آن نوشت: مدفـــن پاسدار شهیــــــد، فدایی امام زمان - عبدالحمید حسینــــی. پنج ماه بعد وقتی پیکر شهیدش از عملیات بیت المقدس بازگشت، پدر شهید علی خضری دوست صمیمی عبدالحمید درخواست کرد که قبر ایشان را بالای سر فرزند او بکنیم و آنجا دفن کنیم.
قبـــر اول که کنده شد، به آب رسید. قبـــر دیگری کندند، آن هم به آب رسید و پر آب شد و بالاخره قبر ایشان در همان نقطهای که خودش اشاره کرده بود آماده شد. بی آنکه ما به کسی از این پیش گویی چیزی گفته باشیم.
عبدالحمید در یکی از سخنرانیهایش تعریف میکند: « در یکی از عملیاتهای کردستان بچهها در یک جای دره مانندی محاصره شده بودند؛ یک تعداد شهید و تعدادی هم زنده مانده بودند. ۳ روز در محاصره بودند.
اصلاً نمیتوانستند حرکت کنند با هر حرکتی به رگبار بسته میشدند؛ خارها را از زمین در میآورند و توی دهانشان میگذاشتند تا زنده بمانند.
در همین حین یکی از بچهها مینشیند ویک مشت خاک را برمیدارد و آن را دست به دست میکند (از این دست به آن دست و از آن دست به این دست) و میگوید آقا امام زمان(عج) قربونت بروم مگر نگفتی اگر یاریم کنید، یاریتان میکنم، مگر خدا نگفته ان تنصرالله ینصرکم ..... و با یک حال معنوی خوبی با امام زمان(عج) رابطه برقرار میکند.
همه تعجب میکنند چی شد این نشست صدای تیر نیامد، اول پیش خودشان فکر میکنند حتماً دشمن گذاشته اینها احساس خستگی کنند، حرکت کنند و همه را به رگبار ببندد یا زنده بگیردشان.
این آقا اول سینه خیز میرود بعد بلند میشود و به بچه ها میگوید اگر من را زدند که خوب عراقیها هستند ولی اگر نزدند شما هم بیاید. و از این صخره به آن صخره میرود و بعد میبیند قرار نیست تیری شلیک بشود، میآید بالا – این دره دو تا دهنه داشت، تانکهای عراقی به شکل اریب ایستاده بودند و لولههای تانکشان را به طرف داخل کوه تا آنجایی که میشد آوردند پایین- شهید عبدالحمید در سخنرانیاش این جوری میگوید وقتی سر تانک را باز کردیم دیدیم آدمهای داخل تانک مردند ولی خفه نشدند، تیر و ترکش هم نخوردند ولی گویی با خط کش، یک خطی، از وسط آنها را به دو نصف کرده و آنجا سجده میکنه و قلبش محکمتر می شه» بعدها ما متوجه شدیم خودش بوده ولی در سخنرانی اش گفته بود یکی از بچهها.
این شهید عزیز نماد واقعی "احیاء عند ربهم یرزقون" است و مدفنش معطر به عطر حضور حضرت حجت(عج)، راهش پررهرو و یادش همواره گرامیباد.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
هدایت شده از 🌷هر روز با شهداء🌷
خاطره به نقل از شهید عبدالحمید حسینی:
صحنه ای را برایتان بگویم از یک کربلای جدید از لحظه ای که مهدی(عج)به بالین بچه ها می آیدو آنهارا درآغوش می گیرد و آب به دهان آنها می دهدیکی از گرهان هایی که در دزفول به دشمن حمله کرده بودند در آن منطقه مجبور می شوند که به عقب برگردند در راه یک ترکش به شقیقه فرمانده گروهان می خورد و چون قدرت ترکش خیلی نبود فقط بینایی اش را از دست می دهد و در همین حال یک پایش روی مین رفته و قطع میشود آخر از همه که بچه های گروه شناسایی برگشته بودند می گفتند دیدیم داخل دشت یک کیلومتر مانده به خاکریز خودمان صدای ناله می آید صدای یک نفر که می گوید:بزرگوار آقا کجا رفتی؟!نزدیک که رفتیم گفتیم فلانی چرا اینجا نشسته ای؟گفت :آقای بزرگواری آمد،دیدم که ما را نمی شناسد فهمیدم که چشمانش را از دست داده بعد از این که با او مقداری صحبت کردم گفت که من پایم روی مین رفت و یک ترکش هم به گیجگاهم برخورد کرد و نابینا شدم آن لحظه ای که فکر می کردم الان است که به شهادت برسم ،می گفت که شدیدا تشنه بودم و در گلویم احساس خفگی می کردم،در همان حال یک دلشکستگی در من به وجود آمد از خدا خواستم که مهدی را ببینم و برم.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷