eitaa logo
یاد شهدا
2 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
5 فایل
🌹مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 🥀شهید مدافع‌حرم 🥀شهید مدافع‌حرم 🌹مأموریت آخری که روح‌الله به سوریه داشت، با میثم خیلی صمیمی ‌شده بود. از مدت آشنایی‌شان خیلی نمی‌گذشت اما خیلی با هم گرم گرفته بودند. 🖤مادر هردویشان از دنیا رفته بود. با هم در مورد سختی‌هایی که بعد از مادرشان کشیده بودند، زیاد صحبت می‌کردند. تقریبا همیشه با هم بودند. 🌹وقتی خبر شهادت روح‌الله را شنیدم، با خودم گفتم: وای میثم چطوری می‌خواد دوری روح‌الله رو تحمل کنه؟! 🖤خیلی هم دوری روح‌الله را تاب نیاورد. دو روز بعد شهادت روح‌الله، خبر شهادت میثم همه را شوکه کرد. 🎙راوے: جانباز مدافع‌حرم امیرحسین حاجی نصیری
🌱از نور جمالِ توست نور مهدی میلاد تو عیدِ پر سرورِ مهدی... 🌱بردار تو دست بر دعا یازهرا تعجیل شود روزِ ظهور مهدی... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙
زمستان است دیگر دلِ زمین به برف گرم است دل ما به شما ... صبح و عاقبتمون شهدایی
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه اسم قشنگـی... مــادر♥️ 🌺تقدیـم به پیشگاه مادر شهـدا حضرت فــٰاطمـه(س) و تمام مادران و زنان این سرزمین🌺🇮🇷...
🌧❤️🌼 ✨در یکی از روزهای بارانی اعزام نیرو در پادگان امام حسین (ع) همراهش بودم. پیشانی بندی درمیان گل و لای بود. خم شد وبرداشتش. رویش نوشته شده بود: «یا مهدی» گفتم: حاج آقا! از این پیشانی بندها زیاد داریم. چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم. گفت: "مغفوری زنده باشد ونام امام زمان زیرپاودرمیان گل ولای باشد؟! فوری رفت پیشانی بند را شست و در جیبش گذاشت.✨
استادم‌گفت: وابستہ‌خدا‌بشید :))) گفتم: چجوری؟ گفت: چجورےوابستہ‌یہ‌نفرمیشۍ؟ گفتم: وقتے‌زیادباهاش‌حرف‌میزنم زیاد‌میرم‌،میام.. تویہ‌جملہ‌گفت: رفت‌وآمدتوبا خدا زیادڪن..!
🌿وقتی‌که‌دلتنگ‌میشوم.... به‌عکسهای‌تو‌خیره‌میشوم... چقدرخوب‌نگاهم‌میکنی...♥️
🔆 یکی از طلّاب اصفهانی می‌گوید: 🔸 زمانی برای خودسازی و تزکیه نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم. روزی خدمت آیت الله العظمی بهجت(ره) رسیدم. ایشان بدون اینکه سؤال کنم، فرمود: 🔹 آقا! خودسازی به این شکل فایده‌ای ندارد. بروید به اصفهان و مادرتان را خشنود کنید. 🔸 گفتم: نمی شود؛ و کمی با ایشان بحث کردم. 🔹وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم، پس ایشان از کجا ‌دانست؟ 🔸 سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم. 📚 فریادگر توحید، ص٢١٠
در سردسیر سخت زمستان دل‌شان گرمِ نام تو بود « یافاطمةالزَهـۜرا »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا