eitaa logo
🍃پایگاه یاس نبی🍃
115 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
112 فایل
┏━━━━━━━━🍀🍃━┓ 👈همراه ما باشید در کانال رسمی پایگاه یاس نبی (سلام الله علیها)👇 🍀کانال اطلاع رسانی ✳ برنامه ها ✳ نشست ها 🍀eitaa.com/yaassenabii https://eitaa.com/ @ghore ┗━🍃🍀━━━━━━━━┛
مشاهده در ایتا
دانلود
من فقط یڪ آرزو دارم ڪه آن هم سجده شڪرے ڪنم پاے ستون آخرین 💔
هدایت شده از راوی
Sorod.iran(@e_beman).mp3
948.1K
🇮🇷🍃 🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷آغاز رزمایش ثامن 2 با سرود ملی جمهوری اسلامی 🇮🇷 با گرامیداشت یاد و خاطره امام راحل عظیم الشأن (ره) و شهدای هشت سال دفاع مقدس و آرزوی سربلندی روزافزون ایرانِ اسلامی‌ و اتصال انقلاب‌ شکوهمند اسلامی به قیام جهانی حضرت مهدی(عج)و سلامتی رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای عزیز، سرودِ پر افتخار ملی جمهوری اسلامی ایران را سر میدهیم. 🍃 🇮🇷🍃 ♻️شبکه سایبری ثامن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از راوی
❇️حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، امروز (دوشنبه ۳۱ شهریور) به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس به صورت زنده سخنرانی خواهند داشت. ❇️ قرار است در نخستین روز از هفته دفاع مقدس و همزمان با سخنرانی رهبر معظم انقلاب، از یک میلیون پیشکسوت دوران دفاع مقدس در سراسر کشور تجلیل به عمل آید. ❇️ مشروح سخنان معظم‌له از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه شاد به صورت زنده و مستقیم پخش خواهد شد. ♻️شبکه سایبری ثامن
هدایت شده از راوی
گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم : آری. گفت : در چی؟ 😳 گفتم :در خواندن نماز شب.😊 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات .😭 گفت: بخور بخور بود؟😏 گفتم: آری .☺️ گفت: چی میخوردید؟ 😏 گفتم: تیر و ترکش 🔫 گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂‍♂️ گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙 گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏 گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠️ گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧 گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄 گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟😏 گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞 گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔 سکوت کرد و چیزی نگفت... 🌹ياد و خاطره بسیجیان بی نام و بی ادعای دفاع مقدس گرامي باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکوپاژ روی قوطی شیر خشک چند دست رنگ اکرلیک زده,هربار اجازه بدین خشک بشه تا یکدست شدن رنگ,سپس ترانسفر رو چسپونده و در پایان تثبیت کننده یا وارنیشن بزنید 👌👌👌👌 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مواد لازم برای سس خانگی : گوجه :۲ کیلو سیر : ۳ حبه روغن مایع : ۳/۵ ق غ خ شکر سفید و قهوه ای از هر کدام : ۲ ق غ خ نمک به میزان لازم فلفل سیاه و قرمز: از هر کدام ۱ ق چ خ پودر سیر و پاپریکا : ۱ ق چ خ سرکه نصف فنجان: ۳/۴ ق غ خ طرزتهیه گوجه ها رو پوست گرفته و خرد و میکس کرده و در قابلمه ای بزرگ رو شعله با حرارت رو به بالا گذاشته و هر وقت جوش خورد حرارت رو به متوسط تا به ارامی جوش و اب اضافی تبخیر اول کار روغن زده تا اب گوجه زیاد نپاشه و حبه سیر هم اضافه ، شکر هم اضافه و زمان داده تا بجوشه و در اخر که به غلظت کافی رسید تمام ادویه ها اضافه و جوش بیاد و هر وقت به غلظت دلخواه رسید خاموش و داغ داغ از صافی رد کرده و در یخچال نگهداری کنید •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 🏡
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساخت آینه دکوراتیو خیلی آسونه و اینم بگم برای اونایی که میخوان بگن میریم آمادشو میخریم و هزینش همون میشه به نظرم اول برید قیمت بپرسید آینه هارو میتونید بزرگترم بگیرید اگه از مقوا بخواید استفاده کنید میتونید از اول نقره ای بگیرید ولی در کل بهتره از کارتن یا فوم بُرد استفاده کنید چون محکم تره خودتون بسنجید اسپری به صرفه تره یا اینکه مقوای نقره ای روی کارتن بچسبونید درست کن و بدرخش✨ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 🏡
پارت های جدید😍😁
⬆️⬆️ ابتدا قسمتای قبل رو بخونید 🌹🌹🌹🌹🌹 قسمت شصت و دوم: خدای تو کیست؟ خنده اش محو شد ... - یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ ... چند لحظه مکث کردم ... گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود ... اما حالا ... - صادقانه ... من اصلا به شما فکر نمی کنم ... نه به شما... که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم ... نه فکر می کنم، نه ... بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم ... دوباره لبخند زد ... - شخص دیگه که خیلی خوبه ... اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ ... خسته و کلافه ... تمام وجودم پر از التماس شده بود ... - نه نمی تونم دکتر دایسون ... نه وقتش رو دارم، نه ... چند لحظه مکث کردم ... بدتر از همه ... شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید ... - ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون ... توجه کنید ... یهو زد زیر خنده ... اینقدر شناخت از شما کافیه؟ ... حالا می تونید بهم فکر کنید؟ ... - انسان یه موجود اجتماعیه دکتر ... من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته ... حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید ... من ندارم ... بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده ... وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم ... حتی اگر هم داشته باشم ... من یه مسلمانم ... و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید ... از نظر شما، خدا ... قیامت و روح ... وجود نداره ... در لاکر رو بستم ... - خواهش می کنم تمومش کنید ... و از اتاق رفتم بیرون ... ✅✅ادامه دارد . . . شهید سید طاها ایمانی
⬆️⬆️⬆️ ابتدا قسمت های قبل رو بخونید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قسمت شصت و سوم: جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ... داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ... با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه ... 💟 ادامه دارد . . . شهید سید طاها ایمانی....