❤️حضرت امام على عليه السلام❤️
أنجَحُ الاُمورِ ما أحاطَ بِه الكِتمانُ
موفّق ترين كارها، كارى است كه با رازدارىِ كامل انجام شود
غررالحكم حدیث 3284
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔴 طلبه ای که درس طلبگی را رها کرد و کاسب شد!😳
روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد.
شیخ گفت: بسیار خب! حالا كه می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد.
پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره كرده ای؟
نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید.
✅ شیخ گفت: اشكالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد.
✅ شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟
✅ شیخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت: این سنگ را در مقابل سد سكه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی كمی شاگرد با دو مامور به دكان بازگشت.
✅ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟
پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟
زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟
🙊 پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت: به خدا من دزدی نكرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم.
✅ ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص كرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد.
✅ پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد.
✅ شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب، در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور كه دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است.
✅ ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید.
آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند. اهل خدا باش تا بفهمی چه داری. موفق باشی.
🌐 منبع : وبلاگ اخلاق پرسیمانی
📩 داستان خیلی خواندنی و عبرت آمیز👌😍
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3841589265C7f79dcd393
📋 #نکته | 🛌 تنبلی را دور کن!
🔻 #ضرورت دوری از #تنبلی و #بی_حالی #بی_انگیزی #ناامیدی
👿 یک دشمن #وسوسه کننده را بشناسید!
❤️#مقام_معظم_رهبری(حفظه الله)❤️
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
♥️حضرت امام هادی علیه السلام❤️
مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ
هر كه براى خود شخصيّت و ارزشى قائل نشود از گزند او خاطر جمع مباش
📖 تحف العقول، ج۱، ص۸۸۱.
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
#تقوا
🌸 آخرین توصیهی من هم مسئلهی تقوا و ورع و عبادت است. عزیزان من! بدانید این راه احتیاج دارد به تقوا.
🔸بدانید بهترین تبلیغ، تبلیغی است که شخصیّت عملی شما نسبت به آن اهداف و آرمانهای شما انجام خواهد داد و اثری که خواهد گذاشت: مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِه؛ اوّل روی خودمان باید کار کنیم.
🔻اینکه در گذشته برخی از رؤسای مدارس، سحر میرفتند، نگاه می کردند ببینند کدامیک از طلبهها دارد نماز شب میخواند و کدام نمیخواند یعنی مراقبت میکردند که طلبه حتّیالمقدور از نماز شب محروم نماند، خیلی حرف پُرمعنایی است...
🔺امروز شما جوانها، راه خدا، راه توسّل، راه دعا، راه بهرهمندی از ادعیهی زاکیهی حضرت بقیّةالله (ارواحنافداه) را برای خودتان باز کنید؛ راه استفادهی از این دعاهای مأثوری که از ائمّه رسیده برای خودتان باز کنید، از اینها استفاده کنید.
🗓 96/6/6
❤️#مقام_معظم_رهبری(حفظه الله)❤️
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
✅ قرآن را مرتب بخوانید. روزی نباشد که شما تلاوت قرآن نکنید. هیچ کاری را بر خواندن قرآن مقدم نکنید. به این معنا که بناست روزی یک حزب قرآن بخوانید، آن را با تامل و تدبر بخوانید و اگر فرضا ده دقیقه طول بکشد، نگویید کار یا درس یا مطالعه دارم. هیچ کاری، از این واجب تر نیست.
✅ این ده دقیقه یا ربع ساعت را برای خواندن قرآن بگذارید. من از برادران طلاب خواهش می کنم که این نکته را فراموش نکنند. هر روز قرآن را با تدبر بخوانید و هرگز آن را رها نکنید.
❤️#مقام_معظم_رهبری(حفظه الله)❤️
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
#حدیث
#کثرت_خواب
🔵قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِيَّاكُمْ وَ كَثْرَةُ النَّوْمِ فَإِنَّ كَثْرَةَ النَّوْمِ يَدَعُ صَاحِبَهُ فَقِيراً يَوْمَ الْقِيَامَة؛
از پر خوابى بپرهيزيد؛ زيرا پر خوابى صاحب خود را در روز قيامت تهيدست مى گذارد
📕الاختصاص،شیخ مفید،ص218
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
#رهایی_از_تعلقات_دنیا
🍁امید است که شما آقایان[ اهل علم] در خلال تحصیل، توجه به این مطلب داشته باشید که در مدرسهها منزه کنید خودتان را از تعلقات دنیا. تمام گرفتاریهاى بشر از این تعلقات است.
📕صحیفه امام، ج8، ص: 268
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
#پرهیز_از_گناه
🔻🔹🔻پرهیز از گناه، اساسیترین کارها است. اوّلین توصیهی این کسانی که در راههای سلوکی حرکت میکردند و ما ارادت به اینها داشتیم و علاقهمند [اینها بودیم]، به جوانها و ما -که آنوقت جوان بودیم- همین بود که می گفتند سعی کنید از گناه اجتناب کنید.
🔻اگر انسان مبتلای به گناه شد، این گناه موجب می شود که انسان لزوم طاعت را هم از دست بدهد؛ یعنی ملازم با طاعت الهی هم نباشد؛ توفیقات از انسان گرفته می شود؛ این را در نظر داشته باشید.
🔸نماز اوّل وقت، نماز با توجّه و با حضور قلب، تلاوت قرآن، اُنس با دعا و زیارت، اینها آن چیزهایی است که برای شما برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانهای عزیز من لازم است؛ اینها را بایستی در نظر بگیرید. آنوقت انشاءالله به برکت درس خوبی که خواهید خواند و به برکت تقوا و پرهیزکاریای که انشاءالله رعایت خواهید کرد و به برکت این ذهنهای جوّال و فعّالی که شما دارید و امروز ما نمونههایی از آن را مشاهده کردیم، جامعهی علمی - مذهبی ما که اسمش روحانیّت است، فردای بمراتب بهتری از امروز انشاءالله خواهد داشت.
🗓 96/6/6
❤️#مقام_معظم_رهبری(حفظه الله)❤️
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
⭕️ شرطی برای هم حجره شدن با یک #طلبه
(داستانی از مقدس اردبیلی)
🍃مرحوم مقدس اردبیلی در حجره ای تنها زندگی می کرد. یکی از طلاب مدرسه مایل شد که با مقدس هم حجره باشد و در این باره با شیخ حرف زد شیخ قبول نکرد او زیاد اصرار و التماس نمود شیخ فرمود قبول می کنم با این شرط که هر چه از حال من اطلاع پیدا کنی به کسی نگوئی.
✅ آن مرد قبول کرد مدتی باهم بودند تا آن که زمانی رسید که هر دو مبتلا به تنگی معاش شدند به حدی که قوت لایموت هم نداشتند و به کسی هم اظهار نمی کردند، تا آنکه آثار ضعف و ناتوانی از چهره آن مرد نمودار شد در آن حال کسی از کنار آن مرد عبور می کرد حال او را دید و علت ضعف و بی حالی او را پرسید، او چیزی نگفت ولی عابر زیاد اصرار ورزید و التماس نمود که علت را بگوید. آن مرد قضیه را فاش کرد که ما دو نفر طلبه علم دین مدت زیادی است غذا نخوردهایم. آن شخص تا مطلع شد رفت غذائی تهیه کرده با مقداری وجه به آن طلبه داد و گفت نصف این غذا و پول مال تو و نصف دیگر را به رفیقت بده.
✅وقتی که مقدس وارد حجره شد و آنها را دید سوال کرد که از کجا رسیده، آن طلبه حکایت را نقل کرد مقدس فرمود دیگر هنگام جدائی ما شد پس آن غذا را خوردند، اتفاقاً همان شب مقدس محتلم شد پس زود بلند شد رفت به حمام که به نماز شب برسد .در حمام بسته بود حمامی در را قبل از وقت باز نکرد مقدس به اجرت حمام افزود باز قبول نکرد آن قدر افزود که رسید به آن مقداری که از آن وجه سهمش شده بود حمامی در را باز کرد تمامی آن وجه را داده غسل کرد نماز شب را بجا آورد. آری آنچه مقامات عالیه بدست آورد از برکت این گونه عبادتها و مجاهدتها و ریاضتها بوده است.
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh
🔴 بیچاره انسان غافل!
✅ بیچاره انسان غافل! در امور زایله دنیا - که خود می داند، و هر روز می بیند که اهل آن، آن را می گُذارند و می روند و حسرتها را می بَرند، این قدر اهمیّت می دهد، و با کمال جِد و جهد در جمع و تحصیل آن می کوشد، و خود را با هر ذلّت و زحمت و هر محنت و تعبی، رو به رو می کند، و از هیچ عار و ننگی پرهیز نمی کند.
✅ ولی برای تحصیل ایمان که کَفیل سعادت ابدی او است - این قدر سست و افسرده است که با این همه مواعظ انبیا و اولیا و این همه کتابهای آسمانی، باز از سستی و سهل انگاری دست نکشیده، و به فکر روزگار مصیبت و ذلّت و زحمت خود نیفتاده است .
[ امام خمینی (ره) شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 108 ]
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🔵 یادداشت های طلبه 🔰
👇👇👇👇👇
🆔 @yaddashathaye_talabeh