eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
173 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
عنایت #شهیدحسین_علم_الهدی🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yad
🌷 🕊روایت ماجرای که شهید "علم الهدی" هدیه داد🎁 ✨زینب نوروزی خادم الشهدا راهیان نور اظهار داشت: بعد از پایان دوران مدرسه خیلی ناراحت بودم که نمی‌توانم به راهیان نور بروم، تا اینکه یک شب در خواب دیدم شهیدی یک ساده خاکی به من هدیه می‌دهد و می‌گوید همیشه آن را به همراه داشته باش🤚 وی افزود: بعد از این خواب جستجو کردم و متوجه شدم که او بوده است، از آن پس در کار‌های مختلف به شهدا متوسل می‌شوم🤲و به دوستانم هم این کار را توصیه می‌کنم👌 نوروزی با تاکید بر اینکه چادر حضرت زهرا (س) حریم امنی برای من است، تصریح کرد: برای انتخاب پوششِ چادر توهین‌ها و تمسخر‌های زیادی را شنیدم، اما با صبر و استقامت و علاقه‌ای که به راه شهدا داشتم در مقابل این رفتار‌ها مقاومت کرده و پای اعتقاداتم ماندم😊✌️ وی افزود: جستن به قطعا اثر دارد، نذر و هدیه آن به روح شهید علم‌الهدی را برای خادمی شهدا کرده بودم، حدود سی صفحه به انتهای ختم مانده بود که از شبکه مرکزی خادمین با من تماس گرفتند و گفتند که برای خادمی شهدا انتخاب شده‌ام. این خادم شهدا در ادامه گفت: امروزه شاهدیم بعضی از جوانانِ ما برخی افراد شاخص غربی را می‌شناسند، اما متاسفانه قهرمانان واقعیِ خودمان که همان شهدا هستند را نمی‌شناسند💔و این نشان می‌دهد که کوتاهی‌هایی در این امر مهم صورت گرفته است که باید با جهاد فرهنگی جبران شود.☝️ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#شهیدابراهیم_همت🌷 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
دهه فاطمیه روضه‌ دعوت داشتیم..روضه‌ی حضرت مادر... صاحب‌عزا پسر فاطمه مهدی صاحب الزمان و میزبان روضه ... شب شهادت مادر بیت رهبری غوغایی بود... اشک میریخت و ما مجنون می‌شدیم... از بارون چشم‌هاش طوفان میشدیم😭 حاج میثم مطیعی دم گرفت و ما دستی به سینه زدیم و عزایی کردیم... می‌خوند و خوندیم که: می‌دانم یا زهرا شفاعتـــم کنی شهیـــدم مرا ببر که جا نمانم از رفقای روسفیدم🕊 رفیق روسفید؟ مگه روسفید تر از رفیق داشتم؟ حاجی شد عکس جلو چشمام... چشماش شد عکس جلو چشمام... هنوز عکسش از چشمم دور نشده‌بود که کلمه‌های مداح باز حالمو دگرگون کرد : ای مالک امت رفیق حاج احمد و 😭😭 عکسش هنوز بود که اسمش اومد... یخ شدم یـــخ! اشک می‌ریخت و من مجنون می‌شدم... از چشم آقا بارون می‌ریخت و من طوفان میشدم... حاجی روسفیدتر از همیشه رفیق می‌شد و من شفاعت می‌شدم...😭😭 ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌷 ✨سال ۱۳۹۳✨ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#معراج_شهدای_گمنام🌷 ✨سال ۱۳۹۳✨ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️
💔 عشقم به شهدا... نمیدانم‌چگونه‌شروع‌شد چه‌زمانی‌شروع‌شد این‌عشق.♡ ولی‌‌چه‌خوب‌شد‌که‌شروع‌شد💔 فقط‌‌ میدانم‌وقتی‌پا‌به‌سرزمین‌شهدا{شلمچه} گذاشتم،احساساتی‌درونم‌بوجود‌آمد... شاید‌همین‌عشق‌بوده‌است💔 هفت سال پیش انس عجیبی با شهدا گرفتم... دراین انس هزاران رازنهفته دارم که فقط بین من و شهدا باقی خواهد ماند... اما شرمنده ام که نتونستم اونی باشم که ازم انتظار دارند... امسال بیشتراز هر دفعه دلم شوق رفتن به مقتل شهدا رو داره اما ...💔 💔😭 ✍ ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🕊بچه که بودیم، یک دقیقه میرفتیم خونه دوستمون، بهمون میگفتند: مامانت میدونه اینجایی؟نگرانت نشه؟ +حالاشما دوساله اینجایید مامانتون خبر داره؟ نگرانتون شدہ ها!💔💔 ❤️ 🌷هرموقع دلم از زمونه خسته میشه مسیر گلزار رو درپیش میگیرم و میرسم پیش شون کنار این دوشهید واقعا اروم میشم بزرگواری میگفت اگه ادرس خدا رو خواستی برو گلزارشهدا... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا میشم و همیشه هم به یادتون زیارتنامه شهدا رو میخونم... ✨ان شاءالله که خوشتون بیاد.. ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
🌷 روایت این شهید عزیز خیلی زیباست ،روایتی که خودم شاهدش بوده ام... سال قبل هم رفتم منزل شهید و پای حرف های قشنگ همسرشهید نشستم... مدت هاست میخوام راجب این شهید بگم اما قسمت نشد تا الان... این شهید قراربود بجای این دوشهید گمنام که من میرم سر مزارشون ،بیارند محله ما و دفن کنند اما نمیدونم چرا مخالفت کردن بنابراین دوشهیدگمنام رو منتقل کردند و دفن کردند اما این شروع ماجرا هست.... ... ___________________ 📲کٰانال عِنٰایٰٰاتِ امٰامِ زمٰـان«عج» وشُهـدا🕊❤️ @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
،واژه غریبی است اما هستند کسانی که سال‌ها با این واژه خو گرفته‌اند مادران و همسرانی که با هر طلوع خورشید مقابل درب خانه را به نیت بازگشتن فرزندشان آب و جارو می‌کنند؛ هنوز هستند مادرانی که با قاب عکس فرزندانشان زندگی می‌کنند و کودکانی که امروز بزرگ شده‌اند و به یاد پدرانشان سنگ قبر شهیدان را هر روز شست و شو می‌دهند و با حضور در کنار شهدای گمنام انتظار چندین ساله شان را تسکین می‌دهند💔 هنوز هستند مادرانی که با هر بار شنیدن صدای زنگ سراسیمه می‌شوند، انتظار آنها زیاد نیست، به یک پلاک و چند تکه استخوان هم بسنده می‌کنند همین که بدانند فرزندشان، همسرشان، پدرشان در کنارشان آرام گرفته برایشان کافی است واژه سخت و غریبی سخت است و تنها آن را می‌توان در چشمان مادران و همسران و فرزندان شهدای پیدا کرد😭 روز 5 شنبه در منطقه نیشابور شاهد اتفاقی بودیم که بسیاری آن را معجزه دهه کرامت به فرزندان سادات خانواده ای چشم انتظار می‌دانند خانواده‌ای که پس از 31 سال هنوز چشم امید به بازگشت شهیدشان داشتند و پس از 31 سال این فراق با حضور خانواده دررودی بر سر مزار شهیدشان به پایان رسید🌷🕊 ✨ که در روستای محل زندگیش آرام گرفت✨ روز 5شنبه بود که اعلام شد هویت یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس که سال گذشته در درود نیشابور به خاک سپرده شده است از طریق آزمایش DNA مشخص شده خبر خوشحال کننده‌ای بود، به ویژه وقتی فهمیدیم این شهید گمنام در یکی از روستاهای نیشابور است متوجه شدیم این شهید گمنام، فرزند سید ابراهیم است که نهم اسفند ماه 62 در عملیات بدر شهید شده و سال گذشته به همراه یکی دیگر از شهدای گمنام در روستای دررود نیشابور آرامیده است. مسئولان شهر نیشابور و خانواده و بستگان شهید همه به دیدن همسر شهید رفته بودند تا به انتظار 31 ساله این زن پایان بدهند بنا بود دختر شهید که وابستگی عجیبی به پدرش داشت با این خبر مادرش را خوشحال کند و سرانجام این انتظار با جمله پدرم آمده است به پایان رسید ❤️😊 اشک شوق و فریاد خوشحالی در منزل شهید سید علی اکبر حسینی به پاشد شهیدی که در سن 23 سالگی به عنوان نیروی بسیجی لشگر 5نصر از نیشابور اعزام شده بود و چهارم خرداد سال 93 همزمان با روز شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در شهر درود یعنی همان شهر محل سکونت خانواده تدفین شده بود و امروز دیگر خانواده حسینی به یاد شهیدشان بر سنگ مزار این شهید گمنام آب نمی‌ریزند بلکه می‌دانند آن شهید گمنام از امروز متعلق به خودشان است❤️🕊 حالا دیگر یکی از شهدای گمنام به آغوش خانواده‌اش بازگشت و به این فراق و چشم انتظاری 31 ساله پایان داد شهیدی که دوست نداشت خانواده‌اش بیشتر از این اذیت شوند و از طرفی دوست نداشت همرزم شهیدش را تنها بگذارد به همین دلیل به نیشابور آمد تا هم در کنار خانواده‌اش باشد و هم در کنار همرزم شهیدش که گمنام مانده است❤️🕊 بچها میدونید چی برام جالب بود اینکه بعنوان شهید گمنام در شهر خودش دفن شد،اما ..👇👇 ❤️خوابی که دختر شهید را به آغوش پدرش رساند❤️ تنها دختر شهید سید علی‌اکبر حسینی در کنار مزار پدرش آرام نشسته بود و گویی با پدرش خلوت کرده‌ و حرف‌هایی از جنس پدر و دختری می‌زنند حرف‌هایی که سال‌ها در سینه دخترک جوان برای چنین روزی مانده است😭 با سمیه که همکلام می‌شویم از خوابی که سال گذشته دیده است تعریف می‌کند و می‌گوید: سال گذشته چند روز از اینکه شهدای گمنام را به درود بیاورند خواب دیدم در یک حسینیه خیلی بزرگ تابوت گذاشته‌اند و یکی از تابوت‌هایی که رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند این تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم این که اسمی ندارد نزدیک تر که رفتم روی تابوت با خط خوش نوشته شده بود ؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبری است⁉️ و آنجا بود که فهمیدم قرار است در درود به خاک سپرده شوند🕊 چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) پیکر دفاع مقدس وارد روستای دررود شد خیلی بی تاب بودم روز تشیع دوشهید گمنام شک ام بیشترشد اخه گفتند یکی ازشهدا ۲۳ساله بوده خیلی دلم میخواست تابوت شهید بیاد سمت خانوم ها که همین طورهم شد دست زیر تابوت بردم و کلی گریه کردم😭😭😭بعداز خاکسپاری هر چه گفتم این شهید پدر من است کسی باور نکرد😔و می‌گفتند به خواب که اعتباری نیست، نمی‌شود تنها به یک خواب بسنده کرد💔 هنوز صحنه‌ای را که روی تابوت نوشته شده بود علی اکبر به یاد دارم از آن زمان هر وقت به دررود می‌آمدم ساعت‌ها بر مزار این شهید گمنام اشک می‌ریختم چون به دلم برات شده بود که این شهید است😭😭😭همه می‌گفتند خودت را اذیت می‌کنی. می‌گفتم بهرحال این شهید هم است و خانواده‌ای ندارد من بجای خانواده‌اش به دیدارش می‌آیم و در این یک سال