eitaa logo
‹ یادگاࢪ مادࢪ ›
680 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
443 ویدیو
194 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⛈ روزی دیگر و ما دوباره در هیاهوی دنیایــ🌏ــیم نمی دانم امروز چند بار یاد تو از خاطرم عبور میڪند🍃😔 👤❗️اما میدانم... تو هنوز مثل دیروز و حتی بیشتر از دیروز تنهایــی..../😭/ 💔اللهم عجل الولیک الفرج💔 •••|زیــــ☂ــــرسایه خــ♥️ـــدا...|••• ❥🌸°↷ ↑🌿🍁
سالروز ورود حضرت معصومه (س) مبارڪ🌿🌸
شهید همت می گوید: می خواهید خدا عاشق شما شود... قلم ✍می زنید بزای خدا باشد؛ گام🚶برمی دارید برای خدا باشد؛ سخن🗣می گویید برای خدا باشد؛ هر چی و همه چیز برای خدا باشد... #کلام_شهید #شهید_همت @yadegar_madar
همه دم چشم و دلم برده کاشانه دوست چه غریب است😔ندانم به کجا منزل اوست😭😭 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #عشق_جان_محتاج_دعای_توام.. @yadegar_madar
.🌸•° معصومه یعنی قداست مریم و عصمت فاطمه زهرا (س) و ادامه قصه غصه‌های زینب در جست وجوی برادر... ••🌸•~° ┅═══✼❤️✼═══┅┄ @yadegar_madar ┅═══✼❤️✼═══┅
لحـَظہ خـواهـ~ر✘انہ❤️ 20🦋20 #ح~ـضرَت معصـومہ🐙
#آگهی‌فروش‌کتب‌شهیدمطهری حضرت آیت الله خامنه ای:اندیشه و کتب شهید مطهری ره زیربنای فکری انقلاب اسلامی می باشد. 📚فروش مجموعه آثار استادمتفکر شهیدمرتضی مطهری ره به قیمت ۶۰۰/۰۰۰تومان. کتب کاملا سالم بدون خط خوردگی توجه:قیمت فعلی آثار استاد بالغ بر ۱/۶۰۰/۰۰۰تومان می باشد که بابیشترین تخفیف نمایشگاهی کمتراز۱/۱۰۰/۰۰۰تومان نمی توان خرید. 🎁تخفیف برای طلاب محترم وسادات عزیزدرنظرگرفته خواهدشد. تلفن تماس 📱۰۹۳۸۸۳۶۲۷۲۵ @montazerz
خدایا میشه امشب اخرین شب غیبت اقا باشه😭...
شب های جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی😭میریزم براتو بیچاره اونکه حرم رو ندیده😔 بیچاره تر اونکه دید کربلاتو😔😭😭 @yadegar_madar
از امشب اگر خدا بخواهد میخوایم ی داستان درباره کرامات امام زمان در کانال بذاریم برگفته از کتاب "میر مهر" این داستان ۱۵پارت دارد که انشاءلله هر شب یک پارت رو در کانال خدمتتون ارائه میدیم. نام داستان:قرب غریب نویسنده:پور سید اقایی 👈خلاصه داستان: درباره دختری انگلستانی است که بر اثر اتفاقی شیعه میشود و کرامت اقا امام زمان شامل حالش میشود. 🍂🍃🌹🍂🍃🌹
پارت1 قرب غریب👇🙃☺️ اهل کشور انگلستان هستم و اسمم ونوسِ.در دانشگاه علوم پزشکی👩‍⚕، مشغول تحصیل بودم و کاری هم،به کار هم،به همکلاسی ها و تفریحاتشان نداشتم. یک روز،بعد از ترک کلاس و بی توجه به بگو مگوهای دانشجویان به طرف منزل🏠در حال حرکت🚶‍♀بودم که صدای جوانی،رشته افکارم را پاره کرد: 👱_خانم ونوس!ببخشید.می توانم چند لحظه وقتتان را بگیرم. چند لحظه مکث کردم،چشمانم در نگاهش خیره ماند.در یک لحظه چندین فکر به ذهنم رسید. بیش از این سکوت را جایز ندانستم،گفتم: 👱‍♀_بفرمایید. با ارامش خاصی در حالی که به زبان انگلیسی هم تسلط کافی داشت گفت: 👱_من ایرانی🇮🇷هستم و اسمم محمّد است.هرچند قصد نداشتم از خارج از کشور خودم تشکیل خانواده👨‍👩‍👦‍👦بدهم، امّا رفتار و اخلاق شما خوب شما، نظر من را عوض کرد.می خواستم اگر اجازه بدهید از شما خاستگاری کنم. خیلی جسورانه و با اقتدار خواسته اش را بی مقدمه بیان🗣 کرد،از صحبت کردنش خوشم امد، با ادب و جسور بود،حفظ طپظاهر کردم و باحالتی عادی گفتم: 👱‍♀_خیلی عذر می خواهم، من باید با مادرم👵مشورت کنم. شما هم ظاهراً پزشکی👨‍⚕می خوانید!؟ لبخند ملیحی😊زد و گفت: 👱_بله،این ترم اخر من است. ادامه دارد... نویسنده:پور سیّداقایی @yadegar_madar