انشاءالله امشب محفل داریم شبه شهادت هست حاجت دار ها بسمالله همراه باشید باما......
#امام_باقر
#شهادت_امام_باقر_علیهالسلام_تسلیت🏴
در روایات داریم امام باقر و امام سجاد با آواز بسیار خوش #قرآن می خواندند. وقتی که صدای خواندنِ قرآنشان از درون منزلشان بلند می شد عابرین که از کوچه ی پشت آن خانه می گذشتند و صدای #امام را می شنیدند سرجای خودشان #میخکوب می شدند.احیانا اتفاق می افتاد که سقاها درحالی که به زحمت مَشک آب را می کشیدند وقتی که به انجا می رسیدند با این بار سنگین می ایستادند تااین صدای خواندن #قرآن را بشنوند...
🍀مثلا امام زمان قرآن بخونه ما گوش بدیم😭♥️
#آرزوی_دلم
بسم الله الرحمن الرحیم....
حاجت هاتو مدنظر بگیر خیلی از کاربران کانال ما متاسفانه دچار بیماری منحوس کرونا شدند....خیلی ها گره افتاده تو زندگیشون....خیلی ها ارزوی زیارت کربلا رو دارند،
امشب غیرازاینکه براخودت دعامیکنی سعی کن حاجت بقیه روهم از آقا طلب کنی💔🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا يا اَبا جَعْفَرٍ، يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي، اَيُّهَا الْباقِرُ، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ💔🏴
بازم سالای پیش گریه می کردیم برای امام باقر،می گفتیم: آقاجان! همه ی حاجی ها رفتن مکه،برا اعمال حج،کسی نیست دور قبرتون.اما بمیرم،امسال که حج رو هم تعطیل کردن،یقینا امروز کسی نیست بالا قبرتون ناله بزنه،چرا،شاید یه نفر این ساعت تو بقیع باشه،اونم پسرش مهدی زهراست،هی سر رو روی خاک قبر جدّش بذاره...هی بگه: یاجَدّاه!😭😭😭
ان شاالله خدا ظهور من رو تعجیل کنه،خودم برات حرم می سازم.
اقاجانم امشب ماروهم کنار قبر جدتون یادمون کن آقا💔
اما بیا دل هامون رو ببریم کنار بستر امام باقر علیه السلام💔
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا يا اَبا جَعْفَرٍ، يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي، اَيُّهَا الْباقِرُ، يَا بْنَ رَسُو
هی صدا میزنه جگرم داره می سوزه...😭
آقامون فقط چهارسالش بوده که تو کربلا بوده...💔
هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی
هنوز هم به دلت غم کرب و بلا داری
تو در لباسِ اسارت چه صحنه ها دیدی
چه زخم ها که تو از کعبِ نیزه ها داری
به خدا رفقا بیاید فکر کنیم الان بالا سر قبر امام باقر نشستیم داریم گریه می کنیم💔😭
این ایام چقدر دل ما برای روضه تنگ شده،یا امام باقر! یه مددی برای محرم به ما بده، آقاجان🤲💔
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
آقامون فقط چهارسالش بوده که تو کربلا بوده...💔 هنوز هم تو به یاد سه ساله غمگینی هنوز هم به دلت غم کر
یه بار یکی از دندان های امام باقر کنده شد،آقا این دندان رو کف دستش گذاشت؛می گفت:الحمدلله...گذشت،لحظات آخر دیدند یه پارچه ای رو بیرون آورد،به امام صادق داد،گفت پسرم! این دندانِ کنده ی منه...هر موقع خواستی من رو دفن کنی این دندان رو با من دفن کن...چون که باید همه اجزای بدن امام باهاش دفن بشه...
چی میخوام بگم ؟!
میخوام بگم اینجا امام صادق دندون های پدر رو هم کنار پیکر گذاشت...
اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله..😭😭
من یک پسری رو هم میشناسم کربلا...تا امام سجاد بدن بابا رو تو قبر گذاشت...دیدند آقا سراسیمه بیرون آمد...داره دنبال شیئی می گرده...بنی اسد سوال کردند:آقا چی شده؟هی دیدند رو پاش می زد، می گفت:خدا لعنت کنه ساربان رو...اگر می خواستی انگشتر بِبَری،چرا انگشت رو بُریدی...؟!😭😭
ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرَد
دید باید که انگشت تو را هم بِبُرَد
دیدند ساربان هر کاری کرد انگشتر بیرون نیامد...همین قدر بگم،یه وقت زینب نگاه کرد دید نه انگشتری مانده نه انگشتی به دست حسین...اینجا بود صدای ناله ش بلند شد...💔😭
برادرجان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
یه بار یکی از دندان های امام باقر کنده شد،آقا این دندان رو کف دستش گذاشت؛می گفت:الحمدلله...گذشت،لحظا
زخم بال و پر کبوترها
پا به پایِ اسارت سَرها
برگِ سبزیست با نشانهی سرخ
کودکی زیرِ تازیانه سرخ💔❣
همه مَحو صدایِ او هستند
پایِ مرثیه های او هستند
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
زخم بال و پر کبوترها پا به پایِ اسارت سَرها برگِ سبزیست با نشانهی سرخ کودکی زیرِ تازیانه سرخ💔❣
اینی که فرمودند طناب رو به دست و گردن می بستند .. برای اینکه طناب یکنواخت باشه مشکل عمده ای که داشت.. اگه یکی از این عُلیا مخدَّره ها رو زمین می افتاد .. پشت سریشون اگه بچه بود طناب کشیده می شد .. چون دورِ گردن بود طناب سفت میشد ..💔💔
نفر اول امام سجادِ .. الباقی این زن و بچه پشت سر هم به سلسله بسته شده بودن .. من نمی دونم سه ساله، کجایِ این هشتاد و چند زن و بچه است ..
این عمه و برادر زاده به هم نگاه می کردند .. یه جایی امام سجاد صدا زد می زدن ..نمی دونم دیده بودید آزاده های عزیزمون می گفتن؛ یه دالانی ایجاد می کردند باید از توی این رَد می شدن .. از اول اسیر رو اینطوری می زدن .. باید از بین اینا رَد می شدن .. غیرت تو چشم امام باقر داره فریاد می زنه .. می دید عمهی سه سالش داره تازیانه میخوره .
یا رقیه😭😭💔
تموم شد روضه اما دوسه خط هم می خوام روضهی امام باقر بخونیم.. من میگمُ رد میشم .. شما هم هر جوری دلتون خواست گریه کنین ..
فَلیَبکِ الباکون .. گریه کنا، گریه کنن ..
و اِیّاهم فَلیَندَب النادِبون .. اونی که گریه اش بیشترِ سینه بکوبه اشک بریزه، ناله کنه .. (یعنی چی؟) بچه دیدی یه چیزی میخواد ناله میکنه؟
فَلیَصرُخِ الصارِخون .. داد بزنید ..
وَ لَیضِّجَ الضاجون .. ضجه بزنید ..
وَ لَیِعِّجَ العاجون .. فریاد بزنید ..
مگه می خوای چی بگی؟
دیده که دستُ سَر و چشم عمو عباسش
تا دَم علقمه در هر قدمش اُفتاده
نفسش را رمقی نیست و در خاطرِ من
زخمهایِ تن آقا رقمش اُفتاده
بعد اینقدر مصیبت به سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدِ خمش اُفتاده
آخرین لحظه به یادِ فقط این جملهی شمر
که خودم می کِشم و می کُشَمش اُفتاده
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنهلب صورت خود رویخاک
😭😭😭😭😭💔💔