eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
84 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺🔹🔹🔺 🔻 (این داستان👈اولین پله های تنهایی) ــــ.ــــ.ــــ.ــــ.ــــ.ــــ.ـــــ.ـــــ.ـــــ 🔶مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ... نیم ساعت ⌚️دیگه زنگ کلاس بود ... و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم🚌 ... کجا پیاده بشم ... یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید ...🚕 همون طور ... چند لحظه ایستادم ... برگشتم سمت در که زنگ بزنم🛎 ... اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد ... - حالا چی می خوای به مامان بگی؟ 🤔... اگر بهش بگی چی شده که ... مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره... این یکی هم بهش اضافه میشه ...😥 دستم رو آوردم پایین ... رفتم سمت خیابون اصلی ... پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زودتر برسیم مدرسه ... و من مسیرهای اصلی رو یاد نگرفته بودم ...🔷 مردم با عجله در رفت و آمد بودن ... جلوی هر کسی رو که می گرفتم بهم محل نمی گذاشت ... ندید گرفته می شدم ... من ... با اون ☹️ ... یهو به ذهنم رسید از مغازه دارها بپرسم ... رفتم توی یه مغازه ... دو سه دقیقه ای طول کشید ... اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم ... با عجله رفتم سمت ایستگاه ... دل توی دلم نبود ... یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن ...😟 اتوبوس رسید🚌 ... اما توی هجمه جمعیت ... رسما بین در گیر کردم و له شدم ... به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل ... دستم گز گز می کرد ... با هر تکان اتوبوس... یا یکی روی من می افتاد ... یا زانوم کنار پله له می شد...😫 توی هر ایستگاه هم ... با باز شدن در ... پرت می شدم بیرون ...😰 چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه میشم ... با اون قدهای بلند و هیکل های بزرگ ... و من ...😭 بالاخره یکی به دادم رسید ... خودش رو حائل من کرد ... دستش رو تکیه داد به در اتوبوس و من رو کشید کنار ... توی تکان ها ... فشار جمعیت می افتاد روی اون ... دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود ... سرم رو آوردم بالا ... - متشکرم ... ... اون لبخند زد ... اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم ...😊 . دارد...🍃
۶ ✍این داستان ← 👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⌚️نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ... - فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ...😠 با شرمندگی سرم رو انداختم پایین😔. چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ... شخصیت خودم جلوی خدا ... جوابی جز سکوت نداشتم ...👌 چند دقیقه بهم نگاه کرد ... - هر کی جای تو بود ... الان یه پس گردنی ازم خورده بود ... زود برو سر کلاست ...😢 برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم ...📃 - دیگه تاخیر نکنی ها ...☺️ - چشم آقا 😊... و دویدم سمت راه پله ها ... اون روز توی مدرسه ... اصلا حالم دست خودم نبود ... با بداخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم ... دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف ... این سوژه جدید رو باید چی کار می کردم؟ ...🔶 🏠مدرسه که تعطیل شد ... پدرم سر کوچه، توی ماشین منتظر بود ... سعید رو جلوی چشم من سوار کرد ... اما من... وقتی رسیدم خونه ... پدر و سعید ... خیلی وقت بود رسیده بودن ... زنگ در رو که زدم ... مادرم با نگرانی اومد دم در ...😣 - تا حالا کجا بودی مهران؟ ... دلم هزار راه رفت ...☹️ نمی دونستم باید چه جوابی بدم ... اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم ... چی گفته و چه بهانه ای آورده ... سرم رو انداختم پایین ...😓 - ... اومدم تو ... پدرم سر سفره نشسته بود ... سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ... - ... خسته نباشی ... جواب سلامم رو نداد ... لباسم رو عوض کردم ... دستم رو شستم و نشستم سر سفره 🍲... دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد ... - کجا بودی مهران؟ ... چرا با پدرت برنگشتی؟ ... از پدرت که هر چی می پرسم هیچی نمیگه ... فقط ساکت نگام می کنه ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... دل خودم بدجور سوخته بود ... اما چی می تونستم بگم؟ ... روی زخم دلش نمک بپاشم ... یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ ... از حالت فتح الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست ... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم ...😢 - ... مهم نیست سر من چی میاد ... خودت هوای رو داشته باش ... . ....🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید به من وتو ♥ :داور یسری🌷 🕊 حجاب، لباس رزم زن مسلمان است که تمام نقشه های شوم استعمارگران و ابرخون خواران شرق وغرب را نقش برآب کرده و برنده تر از سلاح من نوعی، خون سرخم می باشد؛ سعی کنید حجاب اسلامی را رعایت کرده، قرآن را یاد بگیرید و به دیگران بیاموزید 🌹نثار روح پاک شهید داور یسری صلواتی هدیه بفرمایید... 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🕌🖤🕌🖤🖤🕌🖤🕌🖤 #ختـمِ_عـاشقـی❤️ #شب‌اوّل_محرم🖤 🕊ختم میکنیم ذکـر #صلوات را به نیابت از امام زمان«عج» وشه
💔🍃💔🍃💔🍃💔🍃💔🍃 🖤 ❤️تعداد اذکار صلوات هدیه شده توسط شما عاشقان اهلبیت هدیه به جناب مسلم‌بن‌عقیل علیه‌السلام:👇 ✓♡ 5510 ذکـر صلوات✅ 🌷ان شاءالله مشمول دعای خاص حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام در دنیا و اخرت قرار بگیرید و حاجت روا باشید.. 🍃💔🍃💔🍃💔🍃💔🍃💔🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🕌🖤🕌🖤🕌🖤🕌🖤🕌🖤🕌 📖 🕊 یٰادِ کمتر از شهادت نیست🌹 🌸سلام برشما عاشِقان اهلبیت وشهدا.. 📣بٰا کسبِ اجازه از اقٰاصٰاحِبَ الزّمان«عَج الله» آغاز میکنیم دورِ ختم‌قران‌کریم را✨ ✅به این نحو : (همنام شهدای کربلا) برای درخواست کننده ارسال میشود به همراه یک که سهم تان هست و از زمان ارسال ختم به شما، تا مهلت دارید جزء قران رو به نیابت از نه شهید هدیه کنید به «عَج الله» وشهدای کربلا🏴 🕊جهت در خواست ختم قران به این ایدی مراجعه کنید👇🏼👇🏼 🆔 @A_Sadat313 👈 : هریک ازشماعزیزان اگر حتی یک جز قران سهمش باشه در ثواب کامل شدن قرآن هم شریک هست چراکه ختم گروهی هست👌🏼 🕊باتشکر از عزیزانی که در ختم قران دورِ قبل شرکت کردند ان شاءالله مشمول دعای اقاصاحب الزمان وشهدا قراربگیرید... ...💔@yadeShohada313
🌹🌱صلوات دهه اول محرم به تعداد حروف ابجد🌱🌹 🌷روزاول ماه محرم: بنام حضرت مسلم ابن عقیل 170بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز دوم محرم: بنام امام حسین(ع) و حضرت زینب (س) 128 و 69 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷رورزسوم محرم: بنام حضرت رقیه(س) 315 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز چهارم محرم: بنام جناب حر و بچه های حضرت زینب 218 بار صلوات 🌴⚫🚩 🌷روز پنجم محرم: به نام جناب زهیر و عبدالله ابن الحسن 222صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز ششم محرم: بنام جناب قاسم ابن الحسن(ع) 201 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز هفتم ماه محرم: بنام حضرت علی اصغر(ع) 1401 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز هشتم ماه محرم: بنام حضرت علی اکبر(ع) 333 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷روز نهم محرم: حضرت ابالفضل(ع) 133 بار صلوات ⚫🌴🚩 🌷روز دهم محرم: جناب امام حسین(ع) 128 بار صلوات 🚩🌴⚫ 🌷59 بار صلوات به نیت تعجیل در فرج حضرت مهدی موعود(عج) 🚩🌴⚫ 🌹🌱اللهم عجل لولیک الفرج ...💚@yadeShohada313
بـــانۅ...💞☝️🏻 نڪند يادت بـرود پيـــام عــــاشورا را....🕊🔖 نانجـيٻ ها 😕 براۍڪشيدن حــجاب زيـــنبۜ ميجـــنگيدند.....😔🔥 امّا ٺُ مدافع حجاب باش مثݪ حضرٺ زینبۜ♥ ‍‎‌‌‎ @yadeShohada313 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
💥 🌸🌱عزیزے: 🌸🥀در خواب 💚 علیه السلام را دیدم.... ڪه با مبارڪشان از شانه هایم گرفته و فرمودند: ☝️از جوانیت ڪن. 🌸🥀از ڪه بیدار شدم، بسیار فڪر ڪردم ڪه مے توانم از جوانیم استفاده کنم⁉️ 🏴 ایام بود و شب 🌜رفتم هیئت.روحانے هیئت در بین گفت:🌱 🌸🥀 جوانان از جوانیتان استفاده ڪنید، که یڪے از بهترین استفاده از جوانے خواندن‌ ❣ در هر روز است. بنده شدم ڪه منظور حضرت خواندن هر ی زیارت است.🍂 ...💚@yadeshohada313