سلام خدا به اون مادری که الان قبرش همین چند تا چراغ هم ندارد
ان شالله با نابودی آل سعود بریم کنار قبر حضرت اُمُّ البنین علیه السلام ..قبر مادرحضرت عباس خیلی غریبه ..خیلی بی شمع و چراغِ و تاریکه.. چه مادری💔
امشب روضه حضرت عباس رو برای خانم حضرت #ام_البنین «س» میخونن..
همراهمون باشید💔
کسانی ک الان انلاین هستن و دارن همراهی میکنن بدون شک دعوت شده اختصاصی خود حضرت عباس «علیه السلام» به محفل مادرشون هستن
.
.
رفقا خانم #اُم_البنين عليهاالسلام مي تونست كربلا بياد، هيچكي هم مانعش نبود،اما اُم البنين مي بايست بماند و روضه خواني كند، روضه خواني كارِ اُم البنينِ،
با گفتن اينكه عباس چگونه جنگيد و چه جوري به شهادت رسيد...💔
رفقا! ازحضرتعباس هيچي نمونده بود:😔
يادتون باشه...ابي عبدالله رو امام سجاد هرجوري بود تويِ بوريا گذاشت...ولي بَدنِ اباالفضل عليه السلام رو ريختن تويِ يك كيسه اي...ديگه هيچي نمونده بود...
دلم رفت پیش پیکر حاجقاسم سليماني💔
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. رفقا خانم #اُم_البنين عليهاالسلام مي تونست كربلا بياد، هيچكي هم مانعش نبود،اما اُم البنين مي بايست
لذا اُم البنين روضه ميخوند و گريه مي كرد، و گريه كردنش هم فرق مي كرد با حضرت زهرا...
توي روز گريه مي كرد، جنگش تويِ روز بود،گريه كردن نوعي جنگِ...
يه جوري حضرت گريه ميكرد،ناله اش چه جوري بوده، كه مروان لعنت الله عليه گريه مي كرد...
همه جمع مي شدند، مي گفتند براي بچه هاش داره گريه ميكنه،بهش مي گفتند: خدا بهت صبر بده...
اما حضرت #اُم_البنين مي گفت: واي حسين...همه فداي حسين....آنچه را زير اين آسمان وجود داره فدايِ حسين،ميخواد عباسِ من باشه يا هر كَسِ ديگه...
هر جايي مي ديد مي نشست گريه كردن و زبون گرفتن...
اول براي عباسش گريه مي كرد، همه كه جمع مي شدند،
مي گفت: واي حسين...😭😭😭
.
.
خَم اَبروي عباس رو دشمن كه مي ديد، مي لرزيد از ترس
اما خَم ابروش رو دختراي ابي عبدالله مي ديدن....
جونم عمو...يه عمو دارم كسي جرأت نميكنه به ما نگاه كنه...
چه برسه به اينكه مارو بزنه
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
اخ😭😭😭😭 الان میخوام بگم ای عموی خیمه ها ای عموی بچهای حسین پرچم گنبد سه ساله رو یه عده یهودی پایین
حالا دارن همه رو برای حضرت #ام_البنین تعریف می کنند:
خانم اُم البنین! همچین که عباس رفتش، دشمن خیالش راحت شد، ابی عبدالله به ما دستور داد، زینب جان! به همه بگو این معجرهاشون رو دوتا گره بزنن...
زن ها بعد از عباس سریع زیور آلاتشون را در آوردن و توی کیسه ای ریختن و دَم خیمه گذاشتن تا دشمن حواسش به اینها باشه...
اما دو تا دختر رو نشد گوشواره هاشون رو بردارن،نشد...
اُم البنین! ریختن تویِ خیمه...
هیچ کسی نبود مگه سیلی خورده...
هیچکی نبود مگر اینکه تازیانه خورد...
. 😭😭😭
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
اخ😭😭😭😭 الان میخوام بگم ای عموی خیمه ها ای عموی بچهای حسین پرچم گنبد سه ساله رو یه عده یهودی پایین
هنوز از ازدحامِ بینِ هر بازار می ترسد
نگو انگار که اوباش در دور و برش مانده
. 😭
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
حالا دارن همه رو برای حضرت #ام_البنین تعریف می کنند: خانم اُم البنین! همچین که عباس رفتش، دشمن خیا
خانم!
پسرت مشکو گرفته بود بره علقمه...
گفت بگو ببینم مشکو برگردوند پسرم؟ حتی اگر پسرم نیومده مدینه بگو ببینم مشکو رسوند به خیمهها یا نه؟
گفت خانم تا لحظه آخر مشکو به دندونش گرفت اما لحظهای که تیر به مشکش خورد "فوقف العباس متحیرا "میگه دیدن عباس متحیر شد..😭
مرحوم مازندرانی مینویسه خودش اسب را هی کرد سمت علقمه یعنی برو دیگه آبروی عباس ریخت..
😭😭
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
اخ😭😭😭😭 الان میخوام بگم ای عموی خیمه ها ای عموی بچهای حسین پرچم گنبد سه ساله رو یه عده یهودی پایین
از رقیه بگو چرا او را
بین این بچهها نمیبینم
رقیهام کو؟....
قربون اسمت برم تا اسمت میاد دلا زیر و رو میشه سه ساله ی حسین..
خانم ام البنین داره میپرسهها
.
.
مادر هر آنچه شد دیدم
بنشین تا که خوب گریه کنی
روضهها را به چشم خود دیدم
بسم الله، گریه کنا! خانم زینب داره روضه میخونه..💔
دیدم ازخیمهگاه مادر جان
علی اکبرش زمین افتاد
کاش بودی کنارم ام بنین
داشت آنجا حسین جان میداد
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. مادر هر آنچه شد دیدم بنشین تا که خوب گریه کنی روضهها را به چشم خود دیدم بسم الله، گریه کنا! خ
روضه بعدی رو بگم برات ام البنین
تیر وقتی به حلق اصغر خورد
دیدم از دور اضطرارش را😭
آه! در پشت خیمه خاکش کرد
تا مبادا کسی مزارش را پیدا کند
اما امالبنین چشمت روز بد نبینه😭
آه ام البنین چرا هرگز
از پسرهای خود نپرسیدی؟
مادر ما ای حزینه چرا از قمرهای خود نپرسیدی؟😭😭😭
شما که نپرسیدی بگذار من برات بگم ام البنین😭
قبل عباس هیچکس حتی
فکر غارت به خیمهگاه نداشت
تا علم بود بین دستانش
هیچکس سمت خیمه راه نداشت
اما چی شد؟ ام البنین میگه چی شد زینب؟
آه بعد از برادرم عباس
دست غارت حریص شد مادر
میگذاری که بگذرم سخت است
یاد آن لحظههای دردآور
کاش بودی کنارم ام بنیین😭
.
امام زمان این دو بند را برا شما میخونم سادات منو ببخشید آقا منو ببخشید اما برا ابی عبدالله مگه ننوشتی میکشی مرا حسین.. برا چی ما را میکشه
کاش بودی کنارم ام البنین
روی تل عصر روز عاشورا
لشکری رفت سمت گودال و
پسر فاطمه تک و تنها 😭
بدنش مانده بود روی زمین
که رسیدند ده نفر از راه
با چهل نعل تازه شد تشییع😭
به شرف لا اله الا الله ام البنین برات روضه بخونم ..😭😭
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو را بردند دیر رسیدم
😭😭😭