مداحی_آنلاتین_لحظه_وداعِ_دیگه_بی_قرارم_مهدی_رسولی.mp3
3.84M
#شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴لحظه وداعِ دیگه بی قرارم
🌴دم آخری سر رو پای علی میزارم
🎙 #مهدی_رسولی
https://eitaa.com/yadeShohada313
❁❁
🍂بارفتنٺ مصیبٺ زهرا شروع شد
🕊داغ پسر بہ سینہےمادر گذاشتند
🍂درڪوچہها غرور علے را ڪسے شڪسٺ
🕊درڪوچہ بود فاطمہ روےزمین نشسٺ
#شهادت_پیامبر_اکرم(ص)🥀
#شهادت_امام_حسن(ع)🥀
#شهادت_امام_رضا(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀🏴
🕊💔💔🕊💔💔🕊💔💔
#خـتـم_عٰـاشقـي
💚ذکر پر فضیلت #صلـوات و #سـوره_یٓـس را به نیابت از امام زمان عج وشهـدا #هدیـه میکنیم به حضرت پیامبر صلواتاللهعلیه و آقامون امام حسن مجتبـی و امام رضا علیهالسلام....
💚تعداد هدایای خودرا جهت ثبت به این آیدی ارسال بفـرمایید:👇
🆔@A_Sadat313
#زماناتمامختم: شنبـه💖
#شهادت_پیامبر_اکرم(ص)🥀
#شهادت_امام_حسن(ع)🥀
#شهادت_امام_رضا(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀🏴
💔🕊💔🕊💔🕊💔🕊💔
🌱بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
🌱دعاکبوتر عشق است و بالوپر دارد
🌼شبی دیگر از شبهای عشق وانتظار...با مولا هستیم ان شاءالله تا ظهور حضرتش...دعای فرج میخوانیم همه بهنیابت از اهلبیت و شهدا🤲
خدایا به حق عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرج مولامون رو برسون 🤲
┄┅─✵❤️✵─┅┄
@yadeShohada313
┄┅─✵❤️✵─┅┄
سلامبرتو
ایمولاییکهدستگیردرماندگانی.
بشتابایپناهعالم
کهزمینوزماندرماندهشده!
السَّلامُعَلَیکَاَیُّهَا.العَلَمُالمَنصوبُ
...وَالغَوثُوَالرَّحمَةُالواسِعَةُو
سلامبرتوایپرچمبرافراشته
سلامبرتوایفريادرسوایرحمتگسترده
#سلامآقایمن♥️!'
#السلامعلیڪیابقیةالله..🌱
...💚 @yadeshohada313
#زیارت_آل_یٰـاسـیـن 📖
💖 #بنیابت از👇👇
حضرتزهرا«سلاماللهعلیها» ونرجسخاتون وتمام شهدا🌹
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
سَلامٌ عَلى آلِ يس،اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللهِ وَناصِرَ حَقِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَدَليلَ اِرادَتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالِيَ كِتابِ اللهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ في آناءِ لَيْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللهِ الَّذي اَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذي ضَمِنَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ،
وَعْداً غَيْرَ مَكْذوُب، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقوُمُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصَلّي وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَتُمْسي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ اِذا يَغْشى وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الاِْمامُ الْمَأمُونِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأمُولُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلام اُشْهِدُكَ يا مَوْلاىَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبيبَ اِلا هُوَ وَاَهْلُهُ، وَاُشْهِدُكَ يا مَوْلايَ اَنَّ عَلِيّاً اَميرَ الْمُؤْمِنينَ حُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ، وَموُسَى بْنَ جَعْفَر حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ موُسى حُجَّتُهُ،وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّد حُجَّتُهُ، وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ، اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْخِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَيْبَ فيها يَوْمَ لا يَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ كَسَبَتْ في ايمانِها خَيْراً، وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَاَنَّ ناكِراً وَنَكيراً حَقٌّ، وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعَثَ حَقٌّ، وَاَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنّارَ حَقٌّ، وَالْوَعْدَ وَالْوَعيدَ بِهِما حَّق، يا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خالَفَكُمْ وَسَعِدَ مَنْ اَطاعَكُمْ، فَاَشْهَدْ عَلى ما اَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَاَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريٌ مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ ما رَضيتُمُوهُ، وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ ما نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِاَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَبِكُمْ يا مَوْلايَ اَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتى خالِصَةٌ لَكُمْ آمينَ آمينَ ..
❤️مشمول دعا و لبخند امامزمان«عج» قراربگیرید انشاءالله..🤲
🌷یاران #امام_زمان
🌷زمینه سازان #ظهور
...💚@yadeShohada313
زیارت آل یاسین.m4a
6.75M
🔊 صوت قرائت زیبای
📖 زیارت #آل_یاسین
🎙 با صدای آقای #بحرالعلومی
📌 #پیشنهاد_دانلود
...💚 @yadeshohada313
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_نــود_و_هشتــم۹۸
👈این داستان⇦《 خفه شو روانی 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎زمان ثبت نام مدارس بود ... و اون سال تحصیلی به یکی از خاصترین سالهای عمرم تبدیل شد ...😍
🔻من، سوم دبیرستان ... سعید، اول ... اما حاضر نشد اسمش رو توی دبیرستانی که من میرفتم بنویسن ... برام چندان هم عجیب نبود ... پا گذاشته بود جای پای پدر ... و اون هم حسابی تشویقش میکرد و بهش پر و بال میداد ... تا جایی که حاضر نشد به من برای رفتن به کلاس زبان پول بده... اما سعید رو توی یه دوره خصوصی ثبت نام کرد ... اون زمان ... ترم ۳ ماهه ... ۴۰۰ هزار تومن ... با سعید، فقط ۶ نفر سر کلاس بودن ...✨
🔸یه دبیرستان غیرانتفاعی ... با شهریهی چند میلیونی
🔸... همه همکلاسیهاش بچه های پولداری بودن که تفریحشون اسکی کردن🏂 بود ... و با کوچکترین تعطیلات چند روزه ای ... پرواز مستقیم اروپا ...✈️
🔸سعی میکرد پا به پای اونها خرج کنه ... تا از ژست و کلاس اونها کم نیاره ... اما شدید احساس تحقیر و کمبود میکرد ... هر بار که برمیگشت ...سعی میکرد به هر طریقی که شده ... فشار روحی ای رو که روش بود رو تخلیه کنه ... الهام که جرات نزدیک شدن بهش رو نداشت ... و من... همچنان هم اتاقیش بودم ...
💠شاید مطالعاتم توی زمینه های روانشناسی و علوم اجتماعی ... تخصصی و حرفهای نبود ... اما تشخیص حس خلأ و فشار درونی ای رو که تحمل میکرد ... و داشت تبدیل به عقده میشد ... چیزی نبود که فهمیدنش سخت باشه ... بیشتر از اینکه رفتارهاش ... و خالی کردن فشار روحیش سر من ... اذیتم کنه و ناراحت بشم ... دلم از این میسوخت که کاری از دستم براش بر نمیاومد ...😔😔
هر چند پدرم حاضر نشده بود ... من رو کلاس زبان ثبت نام کنه ... اما من، آدمی نبودم که شرایط سخت ... مانع از رسیدنم به هدف بشه ...✌️
این بار که دایی ازم پرسید کتاب چی میخوای؟ ... یه لیست کتاب انگلیسی در آوردم📕 ... با یه دیکشنری ... و از معلم زبان مون هم خواستم خوندن تلفظ ها رو از توی دیکشنری بهم یاد بده ... کتاب ها زودتر از چیزی که فکر میکردم تموم شد ... اما منتظر تماس بعدی دایی نشدم ... رفتم یه روزنامه به زبان انگلیسی خریدم ...
🔹از هر جمله ۱۰ کلمهایش ... شیشتاش رو بلد نبودم ... پر از لغات سخت ... با جمله بندیهای سختتر از اون ... پیدا کردن تک تک کلمات ... خوندن و فهمیدن یک صفحهاش ... یک ماه و نیم طول کشید ... پوستم کنده شده بود ... ناخودآگاه از شدت خوشحالی پریدم بالا و داد زدم ...
جانم ... بالاخره تموم شد ...👌
خوشحالیای که حتی با شنیدن ... خفه شو روانی ... هم خراب نشد ...😍😂
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_نــود_و_نهــم۹۹
👈این داستان⇦《 داشتیم؟... 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎مادرم روز به روز کم حوصلهتر میشد ... اون آدم آرام، باوقار، خوش فکر و شیرین گفتار ... انگار ظرف وجودش پر شده بود ... زود خسته میشد ... گاهی کلافه گی و بی حوصلگی تو چهرهاش دیده میشد ... و رفتارهای تند و بیپروای سعید هم بهش دامن میزد ...
🔹هر چند، با همه وجود سعی میکرد چیزی رو نشون نده ... اما من بهتر از هر شخص دیگهای ... مادرم رو میشناختم... و خوب میدونستم ... این آدم، دیگه اون آدم قبل نیست ... و این مشغله جدید ذهنی من بود ... چراهای جدید ... و اینکه بیشتر از قبل مراقبش باشم ...🍃✨
دایی که سومین کتابخونه رو برام خرید ... پدرم بلافاصله فرداش برای سعید ... یه لب تاپ خرید ... و درخواست اینترنت داد ... امیدوار بودم حداقل کامپیوتر رو بدن به من ... اما سعید، همچنان مالکیتش رو روی اون حفظ کرد ... و من حق دست زدن بهش رو نداشتم ...
🔸نشسته بود پای لبتاپ به فیلم نگاه کردن ... با صدای بلند... تا خوابم میبرد از خواب بیدار میشدم ...
- حیف نیست هدستت🎧، آک بمونه❓...
- مشکل داری بیرون بخواب ...
🔺آستانه تحملم بالاتر از این حرفها شده بود که با این جملات عصبانی بشم ... هر چند واقعا جای یه تذکر رفتاری بود ... اما کو گوش شنوا؟ ... تذکر جایی ارزش داره که گوشی هم برای شنیدنش باشه ... و الا ارزش خودت از بین میره ... اونم با سعید، که پدر در هر شرایطی پشتش رو میگرفت ...
🔹پتو و بالشتم رو برداشتم و اومدم توی حال ... به قول یکی از علما ... وقتی با آدمهای این مدلی برخورد میکنی ... مصداق قالوا سلاما باش ...🍀
🔻کلی طول کشید تا دوباره خوابم برد ... مبل، برای قد من کوتاه بود ... جای تکان خوردن و چرخیدن هم نداشت ... برای نماز که پا شدم تمام بدنم درد میکرد ... و خستگی دیشب توی تنم مونده بود ... شاید، من توی ۲۴ ساعت ... فقط ۳ یا ۴ ساعت می خوابیدم ... اما انصافا همون رو باید میخوابیدم...💤💤
🔻با همون خماری و خستگی، راهی مدرسه شدم ... هوای خنک صبح، خواب آلودگی رو از سرم برد ... اما خستگی و بیحوصلگیش هنوز توی تنم بود ...
پام رو که گذاشتم داخل حیاط ... یهو فرامرز دوید سمتم و محکم دستش رو دور گردنم حلقه کرد ...
خیلی نامردی مهران ... داشتیم؟ ... نه جان ما ... انصافا داشتیم❓❓ ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇