.
به خدا هجده سال سنی نبود که مادر رو به قبله دست به دعا برداره و بگه "الهی عجل وفاتی سریعا😭
المجهوله قدرهاالمخفیه قبرها المکسوره ضلعها
سلام بر اون مادر پهلو شکسته "المظلومه بعلها"
ان شاالله رزقمون بشه یه شهادتی تو حرم مادر به سر و سینه بزنیم.
ان شاالله یه همچین ایامی زنده باشیم تو حرم و حریم مادر برای مادر گریه کنیم..😭
.
.
آخ چه خبر بود مدینه اون روز..
من میخوام دلتو یه لحظه پر بدم خونهٔ مولابگم چه غوغایی بود خونهٔ آقا.. 💔
..الهی هیچ خونه ای بی مادر نشه وقتی مادر از دنیا میره خونه از هم میپاشه.. وقتی مادر از دنیا میره رکن خانه خراب میشه..💔😭
اینو مادر ازدست داده ها میفهمند
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. آخ چه خبر بود مدینه اون روز.. من میخوام دلتو یه لحظه پر بدم خونهٔ مولابگم چه غوغایی بود خونهٔ آقا
مادر ما روز آخر بسترش را جمع کرد
گاه خنده گاه گریه همچو یک شمع کرد😭😭
مثل امروز زینب بیدار شد این مادر خودش بستر رو جمع کرده خوشحال شد دیدن این دختر دوید زیر آسمان، خدا ممنونتم نذرهای زینب قبول کردی و مادرم رو شفا دادی..
خانه را جارو میزدلیک لب را میگزید
روی پا نه، خویش را مثل جنازه میکشید 😭😭😭
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
مادر ما روز آخر بسترش را جمع کرد گاه خنده گاه گریه همچو یک شمع کرد😭😭 مثل امروز زینب بیدار شد این م
.
گرد و خاک خانه را وقتی به جارو میگرفت
گاه گاهی هردو دستش را به پهلو میگرفت
😭😭😭
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. گرد و خاک خانه را وقتی به جارو میگرفت گاه گاهی هردو دستش را به پهلو میگرفت 😭😭😭
.
میگه خانم زینب ایستاده نگاه میکنه میدید مادر هر از گاهی دو دست رو به پهلو میگیره با زحمت غبار خانه میگیره..
😭😭
.
آی مردم برا مادر باید بلند گریه کرد الهی خدا مادرتو بهت ببخشه. الهی سایه هیچ مادری از سر هیچ اولادی کم نشه اگه مادر زیر خاک داری این شبا یادش کن
😭😭
خبر رسید به مولا بچه ها حرفی نمیتونستن بزنن فقط میگفتن بابا بیا، مادر😭😭
میگه دیدن امیرالمومنین هی زمین میخوره بلند میشه..😭
الهی خبر ندن بهت خبر مرگ عزیز سخته..
کار به جایی رسیده بچه ها به سر زنان تو مسجد دویدن راوی میگه دیدم امیرالمومنین هی چند قدم میره زمین میخوره .😭
چندبار این فاصله کم رو علی زمین خورد و بلند شد.
میگه دوید تو خانه کنار بستر نشست..
هی صدا میزنه"یا بنت رسول الله کلمینی" با من حرف بزن فاطمه..
به خدا روح از بدنم مفارغت میکنه خانوم...
خانوم علی داره دق میکنه با من حرف بزن من پسر عَمِّتَم علیم.. میگن تا صدای مولا رو شنید چشماشو باز کرد." وَبَکت وَبَکاء" گریه کردن هر دو با هم این اشک ها جاری شد..😭
میگه دقایقی گذشت دیدن امیرالمومنین این دو دست رو روی سر گذاشت "انا لله و انا الیه راجعون"🖤
حالا علی با چهار تا یتیم قد و نیم قد چه کنه..😭😭😭😭
.
غربت امیرالمومنینه امشب..
باید دق بده شیعه رو..
میگه بچه هاشو جمع کرد گفت: ای نور چشمان من مادر وصیت کرده "غسلنی باللیل، کفلنی باللیل، دفنی باللیل" اگه بلند گریه کنید این نامردمان میفهمن...
ببینید یه دختر چهارساله امشب چطور بغضو تو گلوش نگهداشته😭
اسماء میگه دیدم این بچه ها آستین به دهان عربی پشت در ایستادن..
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
خبر رسید به مولا بچه ها حرفی نمیتونستن بزنن فقط میگفتن بابا بیا، مادر😭😭 میگه دیدن امیرالمومنین هی ز
.
میگه دیدم آرام امیرالمومنین این بدن نحیف رو بلند کرد رو تختهٔ یک غساله گذاشت.
امام صادق ع فرمود:یه شبحی از مادر به جا مونده..😭😭😭
.
.
میگه آرام دیدم گره چارقد رو باز کرد تا چارقد رو باز کرد دیدم علی شکست.
دیدم به یه نقطه ای خیره میشه
.
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. میگه آرام دیدم گره چارقد رو باز کرد تا چارقد رو باز کرد دیدم علی شکست. دیدم به یه نقطه ای خیره می
میگه نگاه کردم دیدم هنوز صورت بی بی کبوده..
علی چی رو داره نگاه میکنه..
اسماء آب بریز.آقا بسه دق میکنی چشمتو بردار از این کبودی..😭😭
دست میکشم که شاید بره کبودی روت
سخته حالا عزیزم شستن زخم پهلوت
میگه علی دست از غسل کشید این سرو به دیوار گذاشت هی میگه...
مریز آب روان اسماء
که دست من به زخم سینه می آید
😭😭
.
تا اومد بند آخر کفن رو ببنده دید بچه ها از بین در دارن التماس میکنن ..
صدا زد. "هَلمّوا تزوّدوا مِن اُمّکم" میگه بچه ها ریختن رو بدن مادر..
میگه دیدم این دو دست مادر یتیماشو بغل گرفته..😭😭
ندا اومد علی جان ارکان و ملائکهٔ عرش به لرزه آمدن این بچه ها رو از روی بدن بردار.
اولین کاری که امیرالمومنین کرد دیدن اول زینبو بغل گرفت.
زینبو به سینه گذاشت..
.