eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
83 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
💌گوشه ای از نامه شهیده زینب کمایی به دوستش زهرا که در ۱۴سالگی نوشته: 🕊بنام او که از اویم... بنام او
🕊بسم ربّ الشهدا والصدیقین🕊 🌷 🕊 🤲🏻 ♥️سلام دوستان گلم میرم سر اصل مطلب قرار بر این هست ها به شرط لیاقت مهمان یک فدایی امام زمان«عج»( ) باشیم ازین به بعد.... 🍃🌸بنابراین سه شنبه ها همه متوسل بر شهیدی میشیم که قراره ما مهمان او باشیم به به😍چه ازین بهتر.. ✅امروز همگی مهمانِ 🌷 هستیم بنابراین نیت کنید و درمهمانی شرکت کنید قرار هست بیشتر با این فدایی آشنا بشیم😍 🦋قرار مون ساعت ۸شب ان شاءالله...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا اماده هستید برای مهمونی که ان شاءالله؟😇 امروز یه دختر ۱۴ساله به نام زینب ماهارو دعوت کردند رفقا؟؟ شرکت در محافل شهدا بدون دعوت نیست امروز همه ما دعوت شده خود این عزیز هستیم نیت کنید وتوسل به شهیده... دوستان همین اول مهمانی مون به نیابت از شهیده زینب کمایی هدیه کنیم محظر اقاجان مون صاحب زمان«عج»و حضرت فاطمه«سلام الله»❤️ 🦋اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🦋 ماشالاه به این نفس هاتون کانال مون عطر گل محـ🌸ـمدی پیچید😍❤️ خب اول ازهمه بریم و یک بیوگرافی ازخودشون بگن تا ما بیشتر باهاشون آشنا بشیم😊...
🕊زنـدگـینامـه 🌷نام: میترا (زینب) کمایی 🌷سن: 14 سال 🌷تاریخ تولد:1346/3/8 🌷محل تولد: آبـادان 🌷تاریخ شهادت:1361/1/1 🌷محل شهادت:شاهین شهر اصفهان 💔 :فعالیت مذهبی و انقلابی وحجاب چادر 🕊مزارشهیده: گلستان شهدای اصفهان
شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟😔 من دوست دارم اسمم 🌷 باشه. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم😊 البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد❤️
🔶🔸خب حالا ببینیم مادرشهیده در رابطه با خصوصیات زینب چه حرفی باما دارند😊👇
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🕊زنـدگـینامـه 🌷نام: میترا (زینب) کمایی 🌷سن: 14 سال 🌷تاریخ تولد:1346/3/8 🌷محل تولد: آبـادان 🌷تار
: زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت😔 که در بیمارستان بستری شد و زینب را دوباره به من داد🤲🏻 زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه بود. از هیچ چیز .زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود☺️ اما بود. از بچه‌گی به من در کمک می‌کرد😍🌷 زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی می‌باشد، دنبال و و بود. همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم💘 زینب اهل بود از دوران بچه‌گی خوابهای عجیبی می‌دید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستاره‌ها🌟 در آسمان به یک ستاره می‌کنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن (س) بود❤️ زینب بسیار و خیلی بود. دوران دبستان به می‌رفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به پیدا کرد. کلاس چهارم دبستان با حجاب شد👌🏼♥️مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه📚می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و صدایش می‌زدند🙂از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت زینب کوچکترین دخترم بود، در همه زمان انقلاب شرکت می‌کرد. فعالیتهای انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنج‌شنبه بود و خیلی مقید به انجام برنامه‌های بود. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به بره و طلبه بشه. اون می‌گفت «ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم✌️🏼 زینب علاقه زیادی به داشت. هر بار که برای تشییع آنجا به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. مقداری از خاک قبر شهید را می‌آورد و تبرکی نگه می‌داشت.هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه می‌داشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر (یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمی‌شوند. هم شهید می‌شوند.» زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان می‌نشست و قرآن می‌خواند.
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#مادرشهیده_زینب_کمایی: زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت😔 که در بیمارستان بستری شد و #خدا
😍😳یه دختر ۱۴ساله و این همه خصوصیات قشنگ؟ الان ۱۴ساله های این دوران در چه حال هستند؟؟😉 رفقا بین حرفای مادرشهید دو نکته به خصوصیات این شهیده اشاره کردند یک و دو اینکه شهیده بودند....
: رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود.. ..او میبیند.. با این کار میخواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند.. ❤️ایشون واقعا اهل دل بودند وچه قشنگ با خداوند عشق بازی میکردند‌.. بعضی از آدمها عجیب بوی خدا رو میدن درست مثل ....
یکے از نوشتہ های شهیدہ زینب کمایی❤️ چه زیبا و عجیب هست حرفاشون چهر دوست شون رو نورانی می دیدن❤️
: مادر زينب دربارۀ دفتر خودسازی📖دختر نوجوان خود، این گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌ خوردن صبحانه، ناهار و شام. دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبۀ کارهایش جدول را علامت می‌زد✔️ من وقتی جدول را دیدم به یاد زینب در پوشیدن و خوردن افتادم، به یاد آن اندام لاغر و نحیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و بی‌صدایش، به یاد گریه‌های او در سجده‌هایش😭و دعاهایی که در حق امام خمینی (ره) داشت. زینب در ، تک ‌تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می‌کرد
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#دفتر_خودسازی_شهیده: مادر زينب دربارۀ دفتر خودسازی📖دختر نوجوان خود، این گونه روایت می‌کند: «زینب در
🔶🔸خدا وکیلی چندنفر مون دفتر حساب وکتاب دینی برای خودمون درست کردیم؟؟؟ اصلا برامون مهمه؟؟ چقد غبطه میخورم به این عشق بازی زینب با پروردگار😔😔 +بریم سراغ فعالیت های شهیده زینب کمایی👇