اصلا تو بگو دردِ بی درمون...
خدا #حسینُ داده..،
غمت چیه؟
بزن به زخمای زندگیت اشکایِ وسط روضه رو...؛
به دلت حالی کن از امشب قراره بری تو سپاه سیدالشهدا.🤚🏼🕊
بهش حالی کن!
که قراره تو اردوگاه سیدالشهدا سربازی کنی...
بخدا بزن قید هرچی که قیدِ سربازیتو میزنه.
کتونی تو میپوشی قدم برمیداری سمت تکیه...،
شاید حواست نباشه ولی ؛
مث اینکه #پوتین پوشیدی تو اردوگاه سیدالشهدا قدم میزنی...
حرف اخرم...
سیدالشهدا سرباز میخره...
همه مدلی!
سیاه و سفید!
پیر و جوون!
زن و مرد...!
اصلا ختم کلام؛☝️🏼
سیدالشهدا عجیب #حُر میخره!
هوا گرم بود ... خیلی خیلی گرم ... صدای گریه ی پسر کوچولوش امونشو بریده بود ... تشنه بود طفلک ... می چرخید تو صحرا و فریاد میزد :هل من ناصرا ینصرنی ؟! 🤚🏼
جوابی نشنید اما ...
به قربانت گردم آقا ... یار نبود آن روز ... فدایت بشوم آقا ... یارت می شوم حالا ... اما هر چه فریاد میزنم یار نمی یابم ... همه سراب شده اند ... خدا را می یابم نزدیک نزدیکم ... همان ماجرای رگ گردن است
شرمنده که آن روز نبودم😔 ... شرمنده که حالا سرابم💔.. اما می خواهم #حُرّ شوم ...
توبه می پذیری ؟! می بخشیم آیا ؟!😭😭
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
اصلا تو بگو دردِ بی درمون...
خدا #حسینُ داده..،
غمت چیه؟
بزن به زخمای زندگیت اشکایِ وسط روضه رو...؛
به دلت حالی کن از امشب قراره بری تو سپاه سیدالشهدا.🤚🏼🕊
بهش حالی کن!
که قراره تو اردوگاه سیدالشهدا سربازی کنی...
بخدا بزن قید هرچی که قیدِ سربازیتو میزنه.
شاید حواست نباشه ولی ؛
مث اینکه #پوتین پوشیدی تو اردوگاه سیدالشهدا قدم میزنی...
حرف اخرم...
سیدالشهدا سرباز میخره...
همه مدلی!
سیاه و سفید!
پیر و جوون!
زن و مرد...!
اصلا ختم کلام؛☝️🏼
سیدالشهدا عجیب #حُر میخره!
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
.*:☆*.:。.✿*✿.。.:* ☆.*. #ستـارگانِ_آسمٰانِکـربلا💫🌟 ⭐️عبدالله فرزند عُمَیر(عروس و داماد) 🌹عبدالله
#ستـارگانِ_آسمٰانِکـربلا💫🌟
⭐️ #حُـرّ (آزادهٔ شهید)
🌹حُـرّ از بزرگان کوفه وفرمانده لشکر هزار نفره بود.او به دستور ابنزیاد به جنگ با امامحسین«ع» رفت وراه را بر امام بست😔....
درمیان راه درفکر بود که این ندا را شنید:«حُـر مژده باد بهشت برتو»...
وقتی به لشکر امامحسین رسید خودش و سربازانش تشنه بودند. امام حسین«ع» دستور داد به حر وسربازانش آب دهند، به راستی شما کجای دنیا دیده اید که کسی به دشمن خود آب بدهد🙂💔
این کار امام باعث شد تا حرّ در کارخود شک کند و باخود گفت:چرا من باید بافرزند فاطمهزهرا(س) که انقدر اقاست جنگ کنم؟ وقت نماز شد.امامحسین ویارانش به نماز ایستادند حر که محبت امامحسین در دلش جاگرفته بود گفت:«ماهم باشما نماز میخوانیم»...
#روزعاشورا رسید.حر وقتی فهمید جنگ باامام حسین جدی است لحظه ای فکر کرد وخود را بین بهشت وجهنم یافت .تصمیم خود را گرفت:به بهانه اب دادن به اسب از لشکر عمر سعد جداشد و به کاروان امامحسین پیوست😭😍..
به نزد امام حسین رسید وگفت: #پشیمانم ایا توبه من قبول است؟😔
حضرت فرمود #بله😊 سپس اجازه خواست تا به میدان رود وگفت: نخستین کسی بودم که راه را برشما بستم!میخواهم نخستین کسی باشم که در رکاب شما کشته شوم😭😭
اقاسیدالشهدا به او اجازه میدان داد. ابتدا برای لشکر عمرسعد سخنرانی کرد و مردم بیوفا و دورنگ کوفه را سرزنش کرد.انگاه جنگید تااینکه زخمی شد و به زمین افتاد😔 امام حسین بر بالین او امد سر حر را به زانو گرفت و دستمالی به پیشانی او بست وفرمود:تبریک تو آزاده ای تو در دنیا و اخرت آزاده ای...
✍رفقا حر این فرمانده شهید بما یاد داد که هیچ وقت برای توبه و بازگشت دیر نیست بهمون یاد داد یک ساعت فکرازهزار سال عبادت بهتره هست...
حر میتونه الگوی خیلی ازماها باشه...
💔واقعهعاشورا تمامش درس زندگیست💔
#امام_حسین🌹
#محرم🏴
🔆کپی فقط با ۵صلوات نذر فرج امامزمان...
@yadeShohada313
هوا گرم بود ... خیلی خیلی گرم ... صدای گریه ی پسر کوچولوش امونشو بریده بود ... تشنه بود طفلک ... می چرخید تو صحرا و فریاد میزد :هل من ناصرا ینصرنی ؟! 🤚🏼
جوابی نشنید اما ...
به قربانت گردم آقا ... یار نبود آن روز ... فدایت بشوم آقا ... یارت می شوم حالا ... اما هر چه فریاد میزنم یار نمی یابم ... همه سراب شده اند ... خدا را می یابم نزدیک نزدیکم ... همان ماجرای رگ گردن است
شرمنده که آن روز نبودم😔 ... شرمنده که حالا سرابم💔.. اما می خواهم #حُرّ شوم ...
توبه می پذیری ؟! می بخشیم آیا ؟!😭😭