زیارت آل یاسین.m4a
6.75M
🔊 صوت قرائت زیبای
📖 زیارت #آل_یاسین
🎙 با صدای آقای #بحرالعلومی
📌 #پیشنهاد_دانلود
...💚 @yadeshohada313
⭕️ چرا در توسّلات خود، مستقیماً سراغ خود خدا نرویم و به اهلبیت متوسّل شویم و حاجت بخواهیم؟! (پاسخ به شبههی وهابیّت)
از آیات قرآن کریم به خوبی استفاده میشود که وسیله قرار دادن مقام صالحی نزد پروردگار متعال و طلب حاجت از خداوند به واسطهی او، به هیچ وجه ممنوع نبوده، بلکه توصیه شده است و منافاتی هم با توحید و یکتاپرستی ندارد؛ به دو نمونه از آیات اشاره میشود:
💠 آیه ۶۴ سوره مبارکه نساء:
«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.»
«اگر آنان هنگامی که به خود ستم کردند (و مرتکب گناهان شدند)، به سراغ تو (ای رسول ما) میآمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو نیز برایشان طلب عفو میکردی، خداوند را توبهپذیر و رحیم مییافتند.»
💠 آیات ۹۷ و ۹۸ سوره مبارکه یوسف:
«قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ؛ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.»
«(فرزندان حضرت یعقوب خطاب به پدر) گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودهایم؛ (یعقوب علیهالسلام) گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش میخواهم که همانا او آمرزنده و مهربان است.»
🔹در روایات شیعه و عامه هم جواز #توسل به ذوات مقدّسه معصومین علیهمالسلام و حاجت خواستن از آنان، فراوان به چشم میخورد؛ بعنوان نمونه یک مورد از روایات معتبر عامه ذکر میشود:
احمد بن حنبل (امام حنابله) از عثمان بن حنیف انصاری نقل میکند که گوید:
🔸مردی نابینا خدمت رسول خدا صلّیاللهعلیه(وآله)وسلّم رسید و عرض کرد: از خدا بخواهید تا به من عافیت و شفا عطا کند. پیامبر فرمودند: «اگر بر این مریضی و سختی صبر کنی برای آخرتت بهتر است، اما اگر بخواهی برایت دعا میکنم.» او پاسخ داد: نه، برایم دعا کنید. رسول خدا به آن مرد نابینا فرمودند: «وضوی پاکیزهای بگیر و دو رکعت نماز بجای آور و سپس این دعا را بخوان: "اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ (وآله) وَسَلَّمَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى رَبِّی فِی حَاجَتِی هَذِهِ فَتَقْضِی، وَتُشَفِّعُنِی فِیهِ، وَتُشَفِّعُهُ فِیَّ." (خدایا، من از تو میخواهم و به سوی تو توجه پیدا کردم به وسیلهی محمّد که نبی و فرستادهی رحمت است؛ ای محمّد! من به تو توجه پیدا کردم به سوی پروردگارم در حاجتی که دارم تا اینکه برآورده شود؛ خدایا او را شفیع خود قرار دادم.")» (شبیه همان تعابیری که ما شیعیان هم در ادعیه مأثوره با عنوان توسّل، خطاب به چهارده معصوم علیهمالسلام میخوانیم.)
عثمان بن حنیف گوید: آن مرد نابینا دائماً این دعا را خواند تا آنکه شفا یافت.
📜منابع معتبر اهل تسنّن که روایت فوق را نقل کردهاند:
مسند احمد حنبل،ج۲۸،ص۴۷۸، ح۱۷۲۴۰
سنن نسائی، ج۹،ص۲۴۴،ح۱۰۴۱۹
البداية والنهایة(ابنکثیر)،ج۶،ص۱۷۸
مجموعالفتاوی(ابنتیمیة)،ج۱،ص۲۷۰
☄https://eitaa.com/yadeShohada313
📿🥀🍂
🥀
❇️ خواص سوره| سوره مبارکه نور
💠 کنترل غریزه جنسی مخصوصا در خانمها
💚 پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) درباره یاد دادن سوره «نور» به اعضای خانواده، به ویژه دختران، سفارش فرمودند. سخن ایشان چنین است:
✍ یکی از حقوق دختر بر پدر آن است که سوره «نور» را به او تعلیم دهد.
📚 تهذیب احکام، ج ۸ ص۱۱۲
💚 امام علی(علیهالسلام):
✍ سوره «نور» را به زنانتان بیاموزید که در آن موعظهها و پندهای نیکویی است.
📚 کافی، ج ۵، ص ۵۱۶
💚 امام جعفر صادق (علیهالسلام):
✍ مالها و نیروهای جنسی خود را با تلاوت سوره «نور» محافظت کنید و زنانتان را با این سوره حفظ کنید.
👈 زیرا هر کس بر قرائت این سوره به صورت روزانه یا شبانه مداومت ورزد، هیچ یک از اهل خانهاش مرتکب زنا نخواهد شد
👈 و پس از مرگش هفتاد هزار فرشته الهی او را تا قبرش تشییع میکنند و برای او دعا و استغفار می کنند تا او را در قبرش کنند.
📚 ثواب الاعمال، ص۱۰۹
🥀
📿🥀🍂
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٢۴ عارفه صدایش را صاف کرد و گفت: _من به شوهرم مثل چشام اعتماد داش
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٢۵
بچه ها از اتاق بیرون رفتند. فاطمه و محمد ایستادند به در زدن. علی اما از فرصت استفاده کرد و به سراغ تلویزیون و تماشای فوتبال رفت. مریم به بچه ها گفت بفرمایید داخل؛ بچه ها حالا با ذوق و شوق بیشتر در رو باز کردند و پریدند وسط اتاق و هر سه تاشون شروع کردند از سر و کول مامان بالا رفتن و تند تند میگفتند مامان اتاقمون رو جمع کردیم... مریم هم گفت:
_ خب برید کارتون تون رو ببينيد. حالا بچه ها با سرعت تمام اتاق رو ترک کردند و نشستند پای تلویزیون. چند ثانیه نگذشته بود که داد و بیدادشون بلند شد که مامان علی داره فوتبال میبینه و نمیذاره ما کارتون ببینیم. بلافاصله فاطمه با جیغ و داد دوباره بدون در زدن وارد شد و شروع کرد به گله و چغلی کردن علی که مامان یه چیزی به علی بگو نمیذاره ما کارتون ببینیم و وقتی هم میخوایم ازش کنترل رو بگیریم ما رو میزنه... اصلا وقتی ناراحت میشه تند تند و بدون نفس حرف میزنه و شکایت میکنه مخصوصا وقتی با علی دعواش میشه این شکایتاش تصاعدی میره بالا. مریم اما مونده جواب عارفه رو بده یا جواب بچه ها رو. برای چندمین بار از عارفه عذرخواهی کرد که گوشی رو نگهداره و پا شد و رفت به علی گفت:
_ آفرین علی آقا!! وقتی میگم به تلویزیون معتاد شدی میگی نه!! الان با اجازه کی زدی فوتبال؟ علی هم یواش جواب داد من تازه نشستم پای تلویزیون.
مریم با عصبانيت بیشتر و صدای بلندتر گفت مامان جان کسی که به تلویزیون معتاد بشه خنگ میشه و حافظش رو از دست میده. الان این همه تلویزیون دیدی و فوتبال تماشا کردی چی بدست آوردی آخه؟ فقط وقتت رو تلف کردی.
علی در جواب مامان گفت همه بچه های کلاسمون تا آخر شب پای تلویزیونن حالا من اگه یک دقیقه بیشتر از یکساعت پای تلویزیون باشم شما میگی چرا!
_ مامان جان همه شاید بخوان وقت و سلامتی شون رو هدر بدن که اینقدر وقت میذارن پای تلویزین. حالا اگه همه بخوان بیفتن تو چاه شما هم میری بیفتی؟! بعد با صدای آرام و محبت آمیز گفت آخه این چه منطقیه مامان جان؟ آدم بیشتر از هر کس دیگه، خودش باید به فکر سلامتیش باشه. حالا هم کنترل رو بده بچه ها که یکساعت کارتون شون رو ببینن.
دوباره برگشت داخل اتاق و به عارفه گفت عزیزم بازم ببخشید داشتم با بچه ها سر و کله میزدم. بعد یک نفس عمیق کشید و گفت ببین عزیزم کار شوهر شما درست نبوده و آنقدر اشتباه بوده که هیچ جای دفاع نداره و با توجه به سابقه ذهنی که از روند زندگی عارفه و شوهرش و مشکلات شون در ذهن داشت ادامه داد و گفت :
_ اما در این اتفاق، خود شما هم بی تقصیر نبودی. عارفه بر خلاف همیشه با لحن بلند و البته عصبانی جواب مریم رو داد و گفت مریم جان تو هم حتما میگی همه تقصیرهای شوهرم گردن منه!
_ نه عزیزم؛ من کی چنین حرفی زدم؟ من میگم وقتی یک اختلافی توی زندگی پیش میاد هیچوقت نمیشه صد در صد طرف مقابل رو مقصر دونست چون در این مواقع هر دو طرف اشتباهاتی داشتن که منجر به مشکلات اذیت کننده شده... عارفه صحبت مریم رو قطع کرد و همینطور که گریه میکرد با یک حالت مأیوسانه گفت حالا باید چکار کنم؟ الان تکلیف من چیه؟ این زندگی دیگه زندگی نمیشه. من اصلا ازش انتظار نداشتم... چقدر من بدبختم حالا که شوهرم بهم وفادار نبوده باز هم تقصیر منه؟! بعد صداش رو کمی صاف کرد و با جدیت بیشتری گفت خب بگو مشکل من چی بوده؟ من چکار کنم که خانوادش دنبال خراب کردن زندگی ما هستن؟ چکار کنم که یکبار خواهر شوهرم بهم گفت من و مامانم میخوایم برای داداشمون یه زن دیگه بگیریم؟ و دوباره شروع کرد هق هق گریه کردن. من که ازشون نمیگذرم من حلالشون نمیکنم... مریم اجازه نداد که عارفه ادامه بده و گفت: ببین عارفه جان میدونم الان حال روحیت خوب نیست میدونم ناراحت هستی و اتفاقا ناراحتی شما کاملا منطقی و درسته و هر کس دیگه ای هم اگر با چنین مشکلی در زندگیش مواجه بشه طبعا ناراحت میشه و متاسفانه این اتفاقات ممکنه در برخی خانواده ها اتفاق بیفته اما نحوه برخورد آدم با چنین مشکلی خیلی مهمه. بعضی از آدما به محض اینکه با چنین مشکلی مواجه میشن احساس میکنن زدگی شون رو کاملا باختن و فکر میکنن طوری زمین خوردن که دیگه نمیتونن از جاشون پاشن اما بعضی دیگه با مشکلات شون منطقی تر برخورد میکنن و اعتقاد دارن که زندگی هم مثل جسم و روح انسان ممکنه دچار مشکل و بیماری بشه و میدونن که اگر با اون بیماری خانوادگی به درستی برخورد کنن میتونن اون بیماری رو درمان کنن.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی (روانشناس)
🌸🍃 ...............
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٢۵ بچه ها از اتاق بیرون رفتند. فاطمه و محمد ایستادند به در زدن. ع
🔻 داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ٢۶
عارفه حالا کاملا سکوت کرده و با توجهِ زیاد داره به کلمه کلمه ای که مریم به زبان میاره گوش میکنه. از قدیم حرفای مریم همیشه براش آرامش بخش بوده و الان هم احساس میکنه حرفای آرام و شمرده شمرده مریم که سرشار از حس محبت و دلسوزی و البته منطقه، داره آرومش میکنه. بچه ها اما داشتند کارتون مهارتهای زندگی رو تماشا میکردند. خیلی هم به این کارتون علاقمندند. مریم خیلی از قسمت های این کارتون رو قبلا از سایت آپارت دانلود کرده و در فلش ریخته و بچه ها وقتی میخوان ببینن، فلش رو میزنن به تلویزیون و این کارتون رو تماشا میکنن. بچه ها اینقدر صدای تلویزیون رو زیاد کرده بودند که صدای صحبت های دانا و مهسا و آقا فرهنگ داشت به گوش مریم هم میرسید و تمرکزش رو بهم میریخت. علیرغم میلش و برای چندمین بار به عارفه گفت گوشی رو نگهداره و مجددا بلند شد و همینطور که گوشی دستش بود رفت پیش بچه ها و بهشون گفت: مامان جان یه کم صدای تلویزیون رو کم کنید من دارم با دوستم صحبت میکنم و کار مهمی دارم ولی صدای کارتون شما نمیذاره. فاطمه که کنترل تلویزیون رو از دستِ علی زیرِ بالشت قايم کرده بود و زل زده بود به تلویزیون، بدون اینکه چشم از تلویزیون برداره همینطور با دستش کنترل رو از زیر بالشت برداشت و از ولوم ٢٠ آورد به ١٨ و دوباره کنترل رو چپوند زیر بالشت و طوری که تمرکزش بهم نخوره با صدای یواشی گفت: کم کردم مامان! مریم یک نیم نگاهی به سعید کرد و دید سعید همچنان غرق در گوشیه و اصلا متوجه حضور مریم نشده. دستش رو گذاشت روی دهنی تلفن تا عارفه صداش رو نشنوه و کامل رو کرد به سعید و با لحن کشدار و سرشار از تعجب گفت آقا سعید!!! خیلی ممنون که رفتی و به اتاق بچه ها سر زدی و دیدی که اتاقشون رو چطوری مرتب کردند!! خسته نشدی اینقدر پای گوشی نشستی؟ این خونسردی و بی تفاوتی سعید به مسائل خیلی وقتها مریم رو حرص میده اگرچه مریم این رو پذیرفته که مدل شخصیتی سعید همینگونه هست و بعضی وقتا این خونسردی او دست خودش هم نیست. سعید سرش رو بالا آورد و نیش خندی زد و با اطمینان و اعتماد بنفس بالایی گفت: ما که اصلا خانممون رو نمیبینیم که بخوایم گوشیمون رو بذاریم کنار؛ مریم با تعجب بیشتر ابروهاش رو بالا برد و گفت خوبه من فقط بیست دقیقه هست که دارم با دوستم صحبت میکنم. سعید لبخند بیشتری زد و با یک نگاه معناداری که فقط خود مریم میتونست متوجه بشه گفت اصلا میخوای بیام پیشت که تو اتاق تنها نباشی و منم مجبور نشم بشینم پای گوشی؟ میخوای بیام کمکت کنم؟!! مریم که متوجه این نگاه و کلام مرموزانه و شیطنت آمیز سعید شده بود با لبخندی که به لب داشت گفت نه الان که دارم با دوستم صحبت میکنم و نمیشه شما بیای تو اتاق. تموم شد خودم میام. بعد هم یک چشمک کوچک شیطنت آمیز به سعید زد و ادامه داد: ضمنا من که کاری ندارم تو اتاق که بخوای کمکم کنی... شما بیزحمت پاشو یک چایی بریز تا وقت خوردنش بشه منم میام ان شاءالله. دوباره برگشت به اتاق و درب اتاق رو هم بست و نشست و انگشتش رو از روی دهنی گوشی برداشت و گفت عارفه جان واقعا شرمنده که معطل شدی، چندتا سوال میپرسم سعی کن خیلی دقیق بهم جواب بدی...
چند وقته که تنش هاتون از حد استاندارد خارج شده؟ چندوقته جای خوابتون جدا شده؟ روزانه چند دقیقه با هم صحبت میکنید؟ اخیرا معمولا سر چه موضوعاتی با هم اختلاف و تنش داشتید؟ در مسائل زناشویی آیا به نیازهای طرفین توجه میشه؟ چقدر به تیپ و ظاهرت جلوی شوهرت اهمیت میدی؟ عارفه جان نمره نشاط و سرزندگی و چهره بشاش شما در زندگی چنده؟ در طول هفته یا ماه چقدر با خانواده شوهرت رفت و آمد دارید؟ وقتی که میرید اونجا معمولا چند ساعت میمونید و اونجا وقتتون چجوری میگذره؟ انتقادهایی که به شوهر یا خانواده شوهرت داری رو معمولا کی و چطوری مطرح میکنی؟ و یک سوال خیلی مهم دیگه وجود داره که اگر از شوهر شما پرسیده بشه که مهمترین انتقاد و ناراحتی شما از خانمتون چیه ایشان در جواب چی میگفتن؟ مثلا اگر بخوان سه مورد از ناراحتی ها و نارضایتی هاشون رو به ترتیب اولویت مطرح کنن چی میگفتن؟؟؟
سوالات مریم اما موجب شده عارفه در سکوت عمیقی بره و هر کدام از سوالهای مریم عارفه رو حسابی به فکر بیشتر فرو میبره... مریم که نمیخواست عارفه سریع و عجله ای به سوالاتش جواب بده قبل از اینکه عارفه چیزی بگه خودش ادامه داد و گفت اگه صلاح بدونی فردا بیا اینجا تا حضوری با هم صحبت کنیم و امشب به سوالاتی که پرسیدم خوب فکر کن. نگران نباش ان شاءالله درست میشه. عارفه که حالا منطقی تر به مشکلش نگاه میکرد گفت باشه عزیزم بذار ببینم اگر شد همین فردا میام پیشت.
❤️ ادامه دارد...
نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
🌸🍃..................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ضمانت امام صادق(ع) برای گنهکاری که تا آخر خط رفته بود...
#نوح_الائمه
#یا_امام_صادق
#ضمانت_منم_میکنی
https://eitaa.com/yadeShohada313
📿🥀🍂
🥀
❇️ خواص سوره| سوره مبارکه تکاثر
💠 رسیدن به آزوهای بلند
💚 امام صادق علیهالسلام:
✍ ۲۲ بار تکاثر را در خلوت بخوانید
👈 و بعد از آن ۱۰۰ صلوات بفرستید
و حاجت خویش را بخواهید
✔️ که خدا نیز برآورده خواهد نمود.
📚 درمان با قرآن، ص ۱۶۱
🥀https://eitaa.com/yadeShohada313
📿🥀🍂
28.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_مدافع_امنیت
🌷این روزها نیروهای ناجا،
حجت رابرای همه ما تمام
می کنند و هر روز یک
دسته گل برای امنیت و
اقتداراین نظام ومملکت،
تقدیم ملت می کنند.
🔶باید خیلی بی وفا باشیم
که به شنیدن اخباراین شهادتها،
عادت کنیم و بی تفاوت باشیم.
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات.
https://eitaa.com/yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
بفرمایید تـوت😍😋... جاتون سبز بیادتون هستم😅😍... .
❤️بزارید خواص شوهم بگم بهتون
❇️خواص توت شیرین (توت سفید)
💠مزاج آن گرم و تر است.
👌به شرط رعایت تدابیر مربوط به مصرف و هضم کامل توت شیرین، خون خوبی از آن برای بدن تولید میشود.
✔️ در پختگی و دفع مواد زاید کمک میکند.
✔️ انسدادها را برطرف میکند.
✔️ کبد و طحال را تقویت میکند.
✔️ توت شیرین باعث خوش رنگی چهره و پررنگ شدن مو میشود.
✔️ رطوبت بسیار خوبی را به بدن و مخصوصاً مغز میرساند و این میزان رطوبت برای مغز بسیار مفید است.
✔️ ملین بوده و برای رفع یبوست مناسب است.
✔️ چاق کننده است و برای بچههایی که وزن نمیگیرند و اشتهای زیادی ندارند، خیلی مناسب است (التبه به صورت توت خشک و در قالب آجیل).
✔️ توت مقوی بدن بوده و برای کلیهها و چربی دور کلیه مناسب است.
و منبع آهن هست و کلی خواص دیگه که خودتون برید تحقیق کنید بقیه شو😅😍❤️
🌺
🔬🌺🍃