🌷نماز شب بيست و نهم ماه #رجب مثل نماز شب گذشته
🕊در اين شب 12 ركعت، در هر ركعت بعد از حمد 10 مرتبه سوره اعلي و 10 مرتبه سوره قدر و بعد از اتمام ركعات 100 مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد و 100 مرتبه استغفار.
💕رسول خدا(ص) فرمودند: هر كسي كه اين نماز را بجا آورد،مي نويسد خدا از براي او ثواب عبادت ملائكه را.
📚اقبال الاعمال سید ابن طاووس جلد دوم ص 850 ترجمه محمد روحی
@yadeshohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🕊دوستان امروز باخبر شدیم مادر یکی از شهدای عزیز فوت کردن در غربت خاکسپاری و مراسم تدفین ایشون انجام
📣روش خواندن نماز شب اول قبر:
#رکعت_اول سوره حمد و سپس آیه الکرسى است و خواندن «از لا اله الا هو تا و هو العلی العظیم» کافی است. (بدون سوره توحید) و در #رکعت_دوم سوره حمد و سپس ۱۰ مرتبه سوره قدر «انا انزلناه» خوانده مى شود و وقتى نماز تمام شد،
چنین گفته مى شود: «اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان» و به جاى کلمه فلان، نام میت را مى برد...
🍃 بهترین زمان بین نماز مغرب و عشا هست
ولی اگر نتونستید بعد از نماز عشا هم میتونید انجام بدین
تا زمان سحر فرصت این نماز هست ...
✅دوستان همت کنید و این نماز رو بخونید
تا این مادر شهید در نزد شهید دعاگوتون باشه
دوست عزیزی الان بهم پیام دادن گفتن میشه نماز وحشت رو تا ۴۰ مرحوم میشه خوند...
#پیام_دوستمون👇👇
مهربونم استاد اخلاق ما میگن تا 40 روز میت بهش نماز شب اول قبر میرسه 😢😢امشب هم نتونستن یا عذر شرعی دارن میتونن تا 40 روز براشون بخونن چونکه میت هنوز با خونه اخرتش انس نگرفته😭 البته اثر بالای شب اول رو نداره
•••••••••****🧡****•••••••
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
نــام :حسین
نـام خـانوادگـی :معز غلامی
تـاریخ تـولـد :6/1/1373
مـحل تـولـد :امیدیه خوزستان
سـن :23 سال
تـاریخ شـهادت :4/1/1396
کـشور شـهادت :سوریه_حماه
مزار:گلزار شهدای تهران قطعه 50 ردیف 116 شماره 18
گفت و تو با مادر شهید
#شهید_حسین_معز_غلامی
#شهید_مدافع_حرم
#مدافع_حرم_آل_الله
#حضرت_زینب_س
#مدافع_حرم
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب (س)
@yadeshohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
. نــام :حسین نـام خـانوادگـی :معز غلامی تـاریخ تـولـد :6/1/1373 مـحل تـولـد :امیدیه خوزستان سـن :23
امروز روز شهادت شهید حسین معز غلامی بود
دوستان امشب رو متوسل به این شهید بزرگوار باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ما دیگه تحمل دوری از اهل بیت رو نداریم خودتون این بلا رو دور کنید😔😔😭😭
@yadeshohada313
🌷 دانش آموز بسیجی شهید سید احمد قدمگاهی🌷
🔹 تاریخ تولد:۱۳۴۲ تاریخ شهادت:۱۳۶۱
🔹مسئولیت در جبهه :تک تیرانداز
🔹 محل شهادت: خونین شهر
🔹ارامگاه : گلزار شهدای قدمگاه رضوی
🔹 پیام شهید : دانش آموزان عزیز و برادران کوچک من بدانید که اهمیت درس خواندن و تعلیم کمتر از رفتن به جبهه و فعالیت در سنگر رزم با دشمنان دین و قرآن نیست . زیرا با داشتن فرهنگی کاملا اسلامی میتوانیم سو محکمی در برابر دشمنان اسلام برپا کنیم .
🔹 عزیزانم به نماز (مخصوصا جماعت) بیشتر اهمیت بدهید و با قرآن بیشتر آشنایی پیدا کنید و برای قرآن احترام خاصی قائل شدید . زیرا که قرآن کتاب سعادت و دستور زندگی راستین و کتاب سیاست و هدایت می باشد .
•••••••••****🧡****•••••••
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313
📣 #تـوجـه
♥️سلام دوستان از اونجایی که دعای دسته جمعی درحق دیگران به استجابت نزدیک تر هست از امشب قرار براین هست هرشب در کانال ساعت ۲۳شب متن #صحیفه_سجاديه قراربگیره و به #نیابت از اقاصاحب الزمان و یک شهید همه باهم دیگه بنیت رفع ونجات از بیماری #کرونا و سلامتی بیماران قرائت کنیم🍃👌...
✍دوستان دستور فرمانده مون هستا درخواست حضرت اقامون از ما پس ولایتی ها بسم الله...🌸🍃
#پویش_قرائت_صحیفه_سجادیه...🍃
✍ #ادمین 🌷یازهرا(س)🌷
📣رهبر معظم انقلاب اسلامی خواندن دعای هفتم #صحیفه_سجاديه جهت دفع بلا و سختی به عموم مردم توصیه کردند
ک
♥️دعای صحیفه سجادیه رو همه باهم به +نیابت از اقاصاحب الزمان و #شهید_سید_احمد_قدمگاهی قرائت میکنیم دوستان بسم الله الرحمن الرحیم
(۱) یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. (۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.ک (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ به حمل مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
🍃 #ترجمه دعای هفتم: دعای او هنگامیکه برایش مهمی دست میداد یا رنجی فرود میآمد.
(۱) ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و ای که تندی شدائد به عنایتت میشکند، ای که راه بیرونشدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود، (۲) دشواریها به لطف تو آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همهچیز به اراده تو روان شود، (۳) تنها به خواست تو بیآنکه فرمان دهی، همهچیز فرمان برد، و هر چیز محض ارادهات بیآنکه نهی کنی از کار بایستد، (۴) در تمام دشواریها تو را میخوانند و در بلیات و گرفتاریها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نگردد و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی، (۵) الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاریهایی بر من حملهور شده که تحملش برای من دشوار است (۶) و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای، (۷) اله من، چیزی را که تو آوردهای کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نمودهای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کردهای یاوری نباشد، (۸) پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن (۹) و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ (۱۰) چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بیتابوتوان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیام رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع آنچه در آن درافتادهام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش عظیم🤲
#پویش_قرائت_صحیفه_سجادیه.🍃
__
📲کانال تَـوَسُّل به آقٰاصٰـاحِبَ الزَمٰان وَ شُهـدا🕊🌷
@yadeShohada313
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 🍃🌸 #قسمت_سی_و_هشتم ✨ #مرد_میدان_نبرد🌱 ✔️راوی:یکی از دوستان عراقی شهید اولي
#رمان_پسرک_فلافل_فروش🍃🌸
#قسمت_سی_و_نهم
🍃 #انسان_الهی✨
✔️راوی:شیخ محمد صبیحاوی و....
من همه گونه انسان ديده ام. با افراد زيادي برخورد داشته ام. اما بدون اغراق مي گويم كه مثل شيخ هادي را كمتر ديده ام.
انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد، متواضع، شجاع و... او براي جمع ما خير محض بود.
اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او شهيد شده، ما شهيد زياد ديده ايم. اما هادي انسان ديگري بود. به همه ي دوستان روش ديگري از زندگي را آموخت.
او انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه دنيا در چشمش كوچك بود. به همين خاطر در هر جمعي وارد مي شد خير محض بود.
بسياري از روزها را روزه دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از خنده زيادي به خاطر غفلت از ياد خدا گريزان بود، اما هميشه لبخند برلب داشت. تمام صفات مؤمنين را در او مي ديديم.
هميشه به ما كمك مي كرد. يعني هركسي را كه احتياج به كمك داشت ياري مي كرد.
يكبار براي منزل خودم يك تانكر خريدم و نمي دانستم چگونه به خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه هادي تانكر را روي كمرش بسته و به خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست.
بعضي روزها از او خبر نداشتيم، او مريض بود و ما بي خبر بوديم. دوست نداشت كسي بداند!
از مشكلات و از امور دنيايي حرف نمي زد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد. اما مي دانستيم كه اينگونه نيست.
خوب درس مي خواند و زود مطلب را مي گرفت. خوب مي فهميد. در كنار دروس حوزوي، فعاليت هاي بسياري انجام مي داد.
يكبار در مسير كربلا با او همراه بودم. متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از همه ديرتر مي خوابيد و زودتر بلند مي شد.
كم خوراك و كم خواب بود. اهل عبادت و زيارت بود. وقتي به كنار حرم معصومين مي رسيد ديگر در حال خودش نبود.
همه فن حريف بود. در نبرد و مبارزه، مرد ميدان جهاد و به نوعي فرمانده بود، در ديگر كارها نيز همينطور.
خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت برخي نيروهاي ساده مي رود.
عاشق زيارت شب جمعه در كربلا بود. وقتي هم كه شهيد شد، چهار روز پيكرش گم شده بود، البته اين حرف ها بهانه است. هادي دوست داشت يك شب جمعه ي ديگر به كربلا برود كه خدا دعايش را مستجاب كرد.
روز يكشنبه شهيد شد و شب جمعه در كربلا و نجف تشييع شد. درست در اولين روز فاطميه!
#ادامــه_دارد.....
✍نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 🍃🌸
#قسمت_چهلم
✨ #در_خط_مقدم🍃
✔️راوی:محمد رضا ناجی
از مؤسسه ي اسلام اصيل با هادي آشنا شدم. بعد از مدتي از مؤسسه بيرون آمد و بيشتر مشغول درس بود. ما در ايام محرم در مسجد هندي نجف همديگر را مي ديديم.
بعد از مدتي بحران داعش پيش آمد. هادي را بيشتر از قبل مي ديدم. من در جريان نمايشگاه فرهنگي با او همکاري داشتم.
يک روز مي خواستم به منطقه ي عملياتي بروم که هادي را ديدم. او اصرار داشت با من بيايد. همان روز هماهنگ کردم و با هادي حرکت کرديم.
او خيلي آماده و خوشحال بود. انگار گمشده اش را پيدا کرده. در آنجا روي يک کاغذ نوشته بود: عاشق مبارزه با صهيونيست ها هستم. من هم از او عکس گرفتم و او براي دوستانش فرستاد.
بعد از چند روز راهي شهر شيعه نشين «بلد» شديم. اين شهر محاصره شده بود و تنها يک راه مواصلاتي داشت.
اين مسير تحت اشراف تک تيراندازهاي داعش بود. هر کسي نمي توانست به راحتي وارد شهر بلد شود.
صبح به نيروهاي خط مقدم ملحق شديم. هادي با اينکه به عنوان تصويربردار آمده بود، اما يک سلاح در دست گرفت و مشغول شد. چند تصوير معروف را آنجا از هادي گرفتيم.
همان جا ديدم که هادي پيشاني بندهاي زيباي يا زهرا (علیها سلام) را بين رزمندگان پخش مي کند.
آن روز در تقسيم غذا بين رزمندگان کمک کرد. خيلي خوشحال و سر حال بود.
مي گفت: جبهه ي اينجا حال و هواي دفاع مقدس ما را دارد. اين بچه ها مثل بسيجي هاي خود ما هستند.
هادي مدتي در منطقه ي عمليات بلد حضور داشت. در چند مورد پيش روي و حمله ي رزمندگان حضور داشت و خاطرات خوبي را از خودش به يادگار گذاشت.
در آن ايام هميشه دوربين در دست داشت و مشغول فيلم برداري و عکاسي بود.
يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين. يک دکل مخابراتي هست که پرچم داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و پرچم را پايين بکشيم.
گفتم شايد تله باشد. آنها منتظرند ببينند چه کسي به اين پرچم نزديک مي شود تا او را بزنند.
در ثاني شما تجربه ي بالا رفتن از دکل داري؟ اين دکل خيلي بلند است.
ممکن است آن بالا سرگيجه بگيري. خلاصه راضي شد که اين کار را انجام ندهد.
عمليات بلد تمام شد و اين شهر آزاد شد. هادي تقاضاي اعزام به سامرا داشت. رفتم و کار اعزام او را انجام دادم. با او راهي منطقه ي سامرا شده و به زيارت رفتيم.
سه روز بعد با هم به يک منطقه ي درگيري رفتيم. منطقه تحت سيطره ي داعش بود. من و برخي رزمندگان، خيلي سرمان را پايين گرفته بوديم. واقعاً مي ترسيديم.
هادي شجاعانه جلو مي رفت و فرياد ميزد: لاتخاف، لاتخاف ماکوشيئ... نترس، نترس چيزي نيست.
ما آنقدر جلو رفتيم که به دشت باز رسيديم. از صبح تا عصر در آنجا محاصره شديم. خيلي ترس داشت. نمي دانستيم چه کنيم اما هادي خيلي شاد بود! به همه روحيه مي داد.
عصر بود که راه باز شد و برگشتيم. از آنجا با هم راهي بغداد شديم. بعد هم نجف رفتيم و چند روز بعد هادي به تنهايي راهي سامرا شد.
ما از طريق شبکه هاي اجتماعي با هم در ارتباط بوديم. يک شب وقتي با هادي صحبت مي کردم گفت: اينجا اوضاع ما بحراني است! من امروز در يک قدمي شهادت بودم.
او ادامه داد: يک انتحاري پشت سر ما در ميان نيروها منفجر شد. من بالاي پشت بام خانه بودم که بلافاصله يک انتحاري ديگر در حياط خانه خودش را منفجر کرد و...
چند روز بعد هادي به نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقه ي مقداديه رفت. از آنجا هم راهي سامرا شد.
دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادي تماس گرفتم و گفتم: کي برمي گردي؟
گفت: ان شاءالله مصلحت ما شهادت است!
من هم گفتم اين هفته پيش شما مي آيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم.
اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که هادي شهيد شده.
#ادامــه_دارد.....
✍نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی