🌷💐🌹💐🌷💐🌹
🔻نــــــام: كامران
🔻نام خانوادگی: شفيع زاده
🔻نــام پــدر: حاتم
🔻تاريخ تولــد: ۱۳۴۵/۰۴/۰۱
🔻تاريخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۱۵
🔻تــاهـــل: مجرد
🔻شـــــغـل: محصل
@Yadshohada
8.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قطعه ای از فیلم آموزش غواصی رزمندگان گردان حمزه سیدالشهدا اندیمشک لشکر ۷ ولیعصر (عج) جهت عملیات کربلای چهار
در تصویر شهیدان کوروش نیازی«شهادت کربلای چهار سال۱۳۶۵» و محمد قائد رحمتی «شهادت عملیات نصر چهارسال ۱۳۶۶» دیده می شوند
🔹https://t.me/yadshohada/2650
🌺دورکعت عشق🌺
🌾🌾🌾🌾
دورکعت عشق
عادت شهید "علی رضا برهخت " این بود که هر وقت در تشییع جنازه شهیدی شرکت می کرد می گفت: "برو تند تر برو ؛ که خوشا به حالت "
چند روز قبل اخرین وداع در خانه خواب بود مادرش بالای سر او امد و بیدارش کرد و گفت:
علی رضا چی شده؟ داد می زدی قبول شدم... در مدرسه قبول شدی؟؟
جواب داد "نه مادر جای دیگر قبول شدم"
🌾🌾🌾
@Yadshohada
•◦ೋ•◦ ▩ 🇮🇷🕊🇮🇷▩ •◦ೋ•◦
#قرار_همیشگے
#معرفے_یڪ_شــهید
#شهیدمحمدذکایی_مهر
#زندگینامه👇
سلام علیکم دوستداران و دلدادگان شهدا ، خدا قوت
#محمدذکایی_مهر,هستم از شهدای #اندیمشک
#تاریخ_ومحل_تولدم
متولدپانزدهم دی ماه سال۱۳۴۷ دراندیمشک هستم.
عضو سپاه بودم وبه عنوان پاسدار درجبهه حضورپیداکردم. مسئول مخابرات گروهان و بیسیمچی بودم و هم تیربارچی و نیز آموزش غواصی دیده بودم و هم در چند عملیات شرکت داشتم من حقوق شش ماه خود را نگرفتم تا کمکی برای جبهه و رزمندگان باشد.
▩ 🇮🇷🕊🇮🇷▩
#شوق_شهادت🕊
#اززبان_دوستانم
در اردوگاه پادگان کرخه,مشغول تمرینات قبل از عملیات کربلای 4 بودیم، او همه شب عضو غایب چادر گروه ما بودو همین امر ما را سخت حساس کرد. یکروز برای ارضای کنجکاوی او را تعقیب کردیم که کجا می رود، در اطراف اردوگاه تپه های بلندی وجود داشت که او در بین آنها قرار می گرفت، و اقامه عشق می بست
و به راز و نیاز با خالق سبحان می نشست، این حال حکایت
از سفری داشت که شهید محمد ذکائی مهر
آغاز کرده بود و عاقبت به مقصود خود رسید و به دیدار یار نائل آمد و بهشتی شد.
#خاطره_ای_اززبان_همرزمم
قبل از عملیات با شوخی به او گفتم:«توکه صورتت نورانی شده و فردا شهید می شوی ، بیا و این ساعت قشنگت را یادگاری بده به من »
لبخندی زد و گفت :«این هدیه پدرم است که از مکه آورده ، تا زنده هستم از خودم جدا نمی کنم ، اما اگر شهید شدم .مال تو،»
فردای عملیات جز اولین کسانی بود که شهید شد و به خاطر این که برادرش( جمال ذکایی مهر) قبلا در عملیات خیبر مفقود شده بود و احتمال عقب نشینی می رفت . بچه ها تاکید داشتند که پیکر اورا به عقب برگردانیم .
مقرر شد من پیکر مطهر او را از معرکه تا پشت نیرو های خودی برسانم . اول صبح خودم را به او رسانیده و پیکر نازنینش را بر روی دوش خود گذاشتم و شروع به حرکت به طرف عقب کردم.
نزدیک نیروهای خودی که رسیدم ، یکی از بچه ها که داخل شیار بود گفت:«ساعتش افتاد؟!»
وقتی که به زمین نگاه کردم دیدم بند ساعت " #شهیدمحمدذکایی_مهر " بریده شده و ساعت به روی خاک افتاده و من خاک را نظاره می کردم و از وفای او اشک چشمانم را پر کرده بود .
▩ 🇮🇷🕊🇮🇷▩
#تاریخ_و_محل_شهادتم
سرانجام درتاریخ هشتم تیرماه سال۱۳۶۶
درماووت عراق در عملیات نصر چهار براثر اصابت ترکش به سرودست #شهید,شدم وبه آرزوم رسیدم
پیکرم در زادگاهم شهر اندیمشک به خاک سپرده شد
خوشحال میشم اندیمشک تشریف آوردید سر مزارم بیایید وخوشحالم کنید
اگرلایق باشم شفیعتان در روز قیامت خواهم بود.
☘https://telegram.me/yadshohada
•◦ೋ•◦ 🇮🇷🕊🇮🇷 •◦ೋ•◦
♦️🍃🍀✨🍀🍃🍀✨🍀🍃♦️
🔻🔻وصیت نامه شهید محمد حسین خیری یور
🔹🔹تولد :۱۳۴۶/۰۱/۰۱
🔸🔸شهادت :۱۳۶۳/۱۲/۲۵
🔴 شرق دجله - عملیات بدر
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ما همه از خداى و همه بسوى او به باز مىگردیم
زبان هم قادر نیست دست هایم توانایى ندارند فکرم به جاى نمىرسید که بخواهم براى شما خانواده محترم وصیتى کنم ولى چون وظیفه خود میدانم مىنویسم چند کلامى بیان میکنم این کلامها از خودم نیستند بلکه از این پروردگار عالم است اولین سخنم این است هر کس را مىبینید نهى از منکر کنید مردم را به دین خدا بیشتر آشنا کنید و به کارهایى خیر بپردازید من دومین کلام را که میخواهم بیان کنیم خجالت میکشم که به شماها بگویم و هر چه بر من حقیر زحمت کشیدید و رنج بسیار بردید من غیر از تشکر از براى شماها را ندارم اما خداوند تبارک و تعالى به حساب و پاداش شماها مىافزاید.
چون او بر بندهگانش بیشتر مراقب است آخرین سخنم این است امام امت را هیچ فراموش نکنید و همیشه دعا کنید و از خدا بخواهیدراه کربلا باز شود و فرج آقا امام زمان (عج) را نزدیک کند. البته میخواهم اینجا متذکر شوم صحبتى که امام مىکند یک بار مىکند نه صد بار مثلا :مىگوید بیاید جبهه ها را تا مین کنید و ما اسلام را زودتردر جهان پیاده کنیم انشاءا…
ماندن در اینجا چیزى را درمان نمىکند این چیزیهاى مادى ،یکى به سراغ ورزش میرودوهمیشه توجه اش به آنجاست .برادرها بخدا قسم اینها غیر از ضرر به اسلام چیزى و کارى نمى کنندلیم ورزش ها را بکنید ولى یک بارخدا نکند که خدا را فراموش کنید.
این همه سخن شاید شما را ناراحت کرده باشد این تذکرآخرمن بود به شما خانواده نبود بلکه به دیگران متذکر شدهام این را متذکر شوم که این وصیت را نمىخواهید در برابر مردم بلند بخوانید و یا چاپ کنید تنها شماها حق دارید و زن برادرها و فامیلهایم اجازه دارند وصیتم را بخوانند و مىتوانید به دیگران از قول من حرفهایم را بگویید خانواده اگر گریه مىکنید براى امام حسین (ع) گریه کنید براى زینب گریه کنید که به اسیرى او را مىبردند براى یتیمان گریه کنید که دشمنان آنان را بدون آب مىکشند براى من گریه نکنید که ارزش ندارم . دیگر صحبتى ندارم و از شماها التماس دعا دارم .
ضمنا محبوبه،معصومه،مهدى،محمد،فاطمه،زهرا را از جاى من بوسه بزنید و بگویید او در جایى است که خداوند تعیین کرده براى او .
@yadshohada
♦️🍃🍀✨🍀🍃🍀✨🍀🍃♦️
🍃🌺🍃🌸✳️🌸🍃🌺🍃
💠 *بمناسبت پنجاه یکمین سالروزتولدشهیدمسعودرومی پور*
🔹مسعود در روز پانزدهم شهریور ۱۳۴۹ اندیمشک دیده به جهان گشود ، هنوز نوجوان بود که پدرش *«کریم رومی پور»* به شهادت رسید و بار سنگینی را بر دوش او گذاشت.
💥این شهید بزرگوار در سال ۱۳۶۷ در عملیات بیت المقدس ۷ در شلمچه درست در مکانی که پدرش شهید کریم رومی پور در سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس(آزادی خرمشهر) شهید شده بود به کاروان شقایق ها پیوست.
💠 https://t.me/yadshohada
🍃🌺🍃🌸❤️🌸🍃🌺🍃
❤️دورکعت عشق
پسر عمه اش می گفت:خواهرم که فوت کرد برای دفن پیکرش در کنار برادر شهیدم بین ما و پدرم اختلاف سلیقه پیدا شد چرا که پدرم به شدت از دفن خواهرمان درکنار برادرم ممانعت می کرد و علت آن را اعلام می داشت"که این محل جای خودم است و برای خودم نگه داشته ام"در این گیر و دار او مثل همیشه با لبخندی بر لبانش به جمع ما پیوست وشروع به آرام کردن همه ما کرد و بعد رو به پدرم کرد و گفت:عمو جان این محل جای من است و به تو هم نمی رسد ،و همانجا وصیت کرد"اگر شهید شدم مرا کنار پدر شهیدم و پسر عمه ام به خاک بسپارید" چهل روز بعد از آن حادثه ، پیشگویی او به وقو ع پیوست.
اوشهید گرانقدر" #مسعود_رومی_پور"بود که در عملیات بیت المقدس۷ کربلایی شد.
@yadshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹