🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت چهارم
در تاریخ 23/12/1363 نيروهاي گردان حمزه سيدالشهداء به وسيلهي قايق به خط جلو اعزام شدند .
گردان بلال در ساعت 10 شب عمليات را شروع كرد .
ولی پس از چند ساعت درگيري شديد به دليل مقاومت نيروهاي دشمن الحاق نيروها صورت نگرفت و خط پدافندي در مقابل دشمن تشكيل شد .
بنابراین در تاریخ 25/12/1363 ، به گردان حمزه سیدالشهداء دستور داده شد كه خط پدافندي را تحويل بگيرد .
گروهان الحديد روي پل مستقر و گروهان الفتح سمت چپ جاده ی خندق مستقر شدند و اقدام به سنگرسازي نمودند .
غروب همان روز نيروهاي عراقي آتش سنگيني بر روي منطقه ريختند و در صبح 26/12/1363 يك تيپ زرهي روي جادهي شنی مستقر كردند .
از صبح همان روز ، درگيري شديدي شروع شد که تا ظهر ادامه داشت و در ساعت 1 بعدازظهر نيروهاي عراقي شروع به پيش روي نمودند و هدف شان نیز دور زدن نيروهاي ايراني بود .
در اين زمان مأموريت گردان حفظ خط و جلوگيري از ورود نيروهاي عراقي به منطقه ی متصرف شده بود .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت هشتم
چند روز بعد به ما گفتند : شما چون نيروي احتياط هستید ، برگرديد .
ولي با تمام اين مسائل ما به دنبال گردان مالكاشتر راه افتاديم و وارد عمليات شديم و مقداري هم درگيري داشتيم .
ولي حجم زياد آتش و حضور نيروهاي زياد دشمن در منطقه باعث شد كه نيروهاي ما نتوانند كاري از پيش ببرند و درگيري تا نزديكيهاي صبح طول كشيد و اصلاً نوبت به ما نرسيد كه وارد عمل بشويم .
تخلیه مجروحان گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت .
يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردانهاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند .
48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي ميخواست به ما تك زده ، نفوذ كند .
نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد !
طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچهها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند .
وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبهي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت ششم
لشکر ميخواست دوتا دژ ( يكي را كه كنار آب بود و يكي هم با فاصله 2 كيلومتري وسط منطقه بود ) را تصرف كند . به موازات همين دژ كنار آب ، از هر دو طرف در چند شب لشکر عمل ميكرد كه بتواند خودش را به لشكرهاي سمت بالا برساند و هم زمان عمل كنند ، از طرف جاده خندق دست به دست هم بدهند ولي دشمن سرسختي زيادي كرد و متوجه قضيه شده بود . ما با اين كه پيش رويهايي داشتيم ولي دست مان به نيروهاي سمت راست نرسيد . در عمليات بدر واقعيت اين است كه آتش دشمن خيلي زياد بود ، ما در مأموريتهاي مختلف چه آفندي ، چه پدافندي كه قبلاً شركت كرده بوديم آتشي با اين حجم مشاهده نکرده بودیم . 24 ساعت قبل از اين كه ما وارد عمل بشويم به عنوان احتياط كنار دژ بوديم كه بين دوتا دژ زميني بود كه صاف بود و حالت باتلاقي داشت يعني وقتي از آن رد ميشدي به خاطر نرم بودن زمين پاي انسان در گل فرو ميرفت كه اين زمين هم صاف صاف بود و هم سفيد و دست نخورده ، بعد از 24 ساعت تمام آن منطقه زير و رو شده و رنگ گل عوض شده بود يعني نقطه به نقطه توپ خورده بود ، بخصوص كنار آن دژي كه ما مستقر بوديم و دشمن متوجه شده بود كه ما نيروي احتياط آوردهايم .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت پنجم
که با وجود تك شديد دشمن ، به گردان دستور عقبنشيني داده شد كه در اين راستا گروهان النصر با استعداد يك دسته همراه با كادر فرماندهي گروهادن و فرماندهي گردان روي پد لشكر مستقر شدند و كوشيدند تا در مقابل پيش روي دشمن مقاومت كنند تا گروهانهاي الفتح و الحدید نيروهاي خود را و مجروحين و شهداء را به عقب انتقال دهند و در آخرين لحظهها به وسيله يك قايق موتوري به عقب برگشتند.
در خصوص مأموريت گردان حمزه سيدالشهداء در عمليات بدر عباس عيدي ميگويد : ... عمليات كه شروع شد ، گردان بلال كه گردان خط شكن بود و غواص داشت وارد عمل شد ؛ غواصها كاملاً با موفقيت عمل كرده بودند و كميني كه بر سر راه بود را از بين برده و خط را تصرف كرده بودند . گردانهاي بعدي هم بلافاصله وارد عمل شده و آن مأموريت لشكر مبنی برتصرف آن منطقه ، انجام شد و خاكريز اول دشمن را كه دژ بسيار مستحكمي بود و حالت سيل بند داشت را گرفتند . ما مرتب خبرهاي آن جا را ميگرفتيم كه ببينيم در چه مرحلهاي هستند و هر كجا لازم بود سريع گردان آماده و وارد عمل شود . در اين عمليات فرماندهان گروهان ها و دسته ها همراه با عبدالحميد صالحنژاد رفتند و محل را از نزديك ديدند تا با منطقه عملياتي آشنايي پيدا كنند .
دستور حركت را که به گردان ما دادند ، تعدادي از گردانها مأموريت خودشان را انجام داده بودند و يكي دو گردان هم آنجا مستقر بودند و در حال انجام مأموریت بودند ، به علت اين كه لشکرهاي سمت راست ما درست عمل نكرده بودند يا بنا بود الحاق صورت بگيرد اما لشكر ما نتوانسته بود انجام بدهد ، يك خط پدافندي مقابل دشمن درست كرده بودند تا در شبهاي آينده كه لشكر سمت راست عمل می كند لشکر ما هم از پایين فشار بياورد و بتواند دشمن را پاك سازي بكند و آن اهدافي كه بنا بود را تصرف کنند و الحاق صورت بگيرد .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت نهم
تخلیه مجروحان گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت .
يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردانهاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند .
48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي ميخواست به ما تك زده ، نفوذ كند .
نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد !
طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچهها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند .
وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبهي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود .
تخلیه مجروحان گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت .
يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردانهاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند .
48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي ميخواست به ما تك زده ، نفوذ كند .
نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد !
طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچهها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند .
وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبهي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت دهم
در ضمن ما نيروي زيادي در خط داشتيم سپاه اكثر يگانهاي خود را به آنجا آورده بود كه اگر فرماندهان دقيق عمل نميكردند يا بياحتياطي ميكردند و دشمن از آن سوءاستفاده ميكرد چه بسا نيروي عظيمي در آنجا تلف ميشد و با تشخيص آنها دستور عقب نشيني داده شد .
حدوداً ظهر بود كه نشسته بوديم كنار شهيد احمد نونچي ، نماز را اول وقت خوانديم و بعد ايشان گفت ناهار بخوريم شايد مسئلهاي پيش بيايد كنسرو را باز كرديم و مشغول خوردن بوديم كه ديديم يكي از قايقها آمد و برادرمان امين آرام داخل آن بود ، از طرف مشرق به طرف ما آمد و گفت : آماده شويد ميخواهيم برويم عقب . عقبهي گردان چند نفري از بچههاي تداركات و تسلیحات بودند و ما اصلاً نميدانستيم جريان از چه قرار است و عقب نشيني براي چيست؟ بچه های عملیات داشتند برمی گشتند ما هم سریع به جمع و جور کردن وسایل پرداختیم و هرچه می توانستیم با خود آوردیم و افتاديم جلوی ستون . گفتم : كجا برويم ؟ گفتند : آقا برويد جلو . از مسؤولين لشکر شهيد عظيم محمدي و چند نفر ديگر آنجا بودند ؛ اينها جلوي ما در كنار اسكلهاي كه مربوط به لشكر حضرت علي بن ابيطالب (ع) بود . ايستاده بودند و گفتند وقتي به آنجا برسيد به شما ميگويند چكار كنيد .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت یازدهم
با شروع عقب نشيني ، ما در جلو ستون حركت كرديم و رسيديم به آن اسكلهاي كه گفته بودند .
قايقها كه آمدند تعداي از بچهها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچهها جدا شديم .
چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب ماندهام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟
اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم .
هر چه جلو ميرفتيم و ميپرسيديم راهي كه به جزيره مجنون ميرود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايينتر پل هست .
در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، ميديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است .
در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصلهاي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر .
در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو ميآمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود ميايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود !
اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه ميشود ! با اين طرز پيش روي آنها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چارهاي جز عقب نشيني نبود .
در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آنها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد .
يكي از هواپيما بمبهايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود .
در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه ميداديم تا به پل مورد نظر رسيديم .
در كنار اسكله فرماندهان نيز آنجا نشسته بودند ولي چيزي به ما نگفتند .
از كنار آنها عبور كرديم و با هماهنگي كه با عقب شده بود قايقها آماده بودند كه ما را به عقب ببرند .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃🍃💥🍃💥🍃
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت دوازدهم
قايقها كه آمدند تعداي از بچهها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچهها جدا شديم .
چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب ماندهام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟
اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم .
هر چه جلو ميرفتيم و ميپرسيديم راهي كه به جزيره مجنون ميرود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايينتر پل هست .
در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، ميديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است .
در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصلهاي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر .
در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو ميآمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود ميايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود !
اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه ميشود ! با اين طرز پيش روي آنها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چارهاي جز عقب نشيني نبود .
در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آنها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد .
يكي از هواپيما بمبهايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود .
در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه ميداديم تا به پل مورد نظر رسيديم .
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥
♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر
💠قسمت سیزدهم و آخرین
پل خيلي طولاني بود ، 4 كيلومتر مسافت داشت که بین جزيره شمالي مجنون و آن جزيرهاي كه تصرف شده بود .
باريكترين محل را پيدا كرده و پل را نصب كرده بودند چون دستور يك دستور سراسري بود تجمع نيروهایي كه از روي پل عبور ميكردند و به عقب ميرفتند زياد بود .
ما فقط دعا ميكرديم كه در این شلوغي دشمن اين جا را بمباران نكند .
هوا که تاريك شد به جزيره مجنون شمالي رسيدم ديگر توان راه رفتن نداشتم . تعدادي از بچهها پشت سر ما ميآمدند و بقيه هم از ما جدا شده بودند .
هيچ كس از دیگری خبر نداشت . بچههاي گردان که موفق شده بودند با قایق به عقب بروند ، تا قبل از غروب رسیده بودند .
وقتي گاه گردان رسیدیم ، تعدادي از بچهها نیامده بودند که دير وقت آمدند.
پس از پايان عمليات ، گردان حمزه سيدالشهداء مورخ 2 /12/1363 در اردوگاه مستقر شد و در تاریخ 29/12/1363 به گردان دستور داده شد كه يك گروهان جهت عمليات آماده كند .
از نيروهاي هر دو گروهان يك گروه سازماندهي و جهت عمليات تجهيز شد .
اما فرداي آن روز عمليات لغو و گردان حمزه سيدالشهداء با تمام امكانات و نيروهاي باقي مانده به اردوگاه پادگان كرخه انتقال داده شد.
اسامي شهداء گردان در این عملیات به شرح ذيلاند :
احمد كاوهپور ،
محمدحسين خيريپور
غلام عباس شیرزادی
هوشنگ سگوند
سعید سگوند .
شادی روح شهدای بدر و سلامتی رزمندگان گردان حمزه صلوات
@yadshohada
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم عملیات خیبره،خیلیهاشون اشنا ماها هستن،روحشون قرین رحمت الهی، دلخراشه
💠 گرامی باد یاد شهدای #حمله_موشکی دشمن بعثی به شهر #اندیمشک در روز #قدس سال #۱۳۶۴
@yadshohada
https://t.me/yadshohada/2817