eitaa logo
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
583 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2هزار ویدیو
45 فایل
کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت به‌منظور ترویج فرهنگ ایثار ،شهادت و بزرگداشت اقدامات ارزنده ۱۰۵ شهید گرانقدر و ۸ شهید گمنام شهر مشکین دشت تاسیس شده است. ادمین کانال: @L_a_110 لینک کانال: @yadvare_shohada_meshkindasht
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد یادواره شهدا شهر مشکین دشت به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس برگزار می نماید: 🌷 مسابقه کتابخوانی کتاب خاک های نرم کوشک 🌷 (براساس زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی) 🕊 علاقمندان میتوانند پس از پاسخگویی به سوالات پاسخ های صحیح را به ترتیب از چپ به راست به صورت کد ۲۰ رقمی به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۸۰۰۰۱۴۳۱۳۵ ارسال نمایند.🕊 🔸 برای دریافت فایل سوالات و pdf کتاب به کانال ستاد یادواره شهدای مشکین دشت در فضای مجازی مراجعه نمایید. @yadvare_shohada_meshkindasht 🕑 زمان ارسال پاسخ : ۱ مهرماه لغایت ۱۵ مهرماه 🔸ذکر نام و نام خانوادگی شرکت کننده الزامی می باشد. 🎁 به رسم یاد بود و ارج نهادن به مشارکت شما فرهیختگان به شرکت کنندگان برگزیده کارت هدیه ۱۰۰ هزار تومانی تقدیم می‌گردد 🎁 @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
خاک های نرم کوشک.pdf
حجم: 6.36M
کتاب خاک های نرم کوشک "براساس زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی" مسابقه کتابخوانی @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
ستاد یادواره شهدای مشکین دشت
ستاد یادواره شهدا شهر مشکین دشت به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس برگزار می نماید: 🌷 مسابقه لب خوا
به دلیل درخواست شما همراهان عزیز کانال ستاد یادواره شهدا شهر مشکین دشت مسابقات مجازی هفته دفاع مقدس تا ۱۵ مهر تمدید شد.
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
7⃣ شرکت کننده مسابقه لب خوانی ( دابسمش) با موضوع سرود و مداحی های شهدایی 👤آقای محمدمهدی حیدری @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
15.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
8⃣ شرکت کننده مسابقه لب خوانی ( دابسمش) با موضوع سرود و مداحی های شهدایی 👤خانم مائده جهاندیده @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
0⃣1⃣ شرکت کننده مسابقه لب خوانی ( دابسمش) با موضوع سرود و مداحی های شهدایی 👤آقای محمدپارسا محمدی @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1⃣1⃣ شرکت کننده مسابقه لب خوانی ( دابسمش) با موضوع سرود و مداحی های شهدایی 👤آقای محمد مهدی زنگنه @yadvare_shohada_meshkindasht @khabarbasiijmeshkindasht
3.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطوری زندگیمون رو بهتر کنیم؟!🤔🌱 اللهم عجل الولیک الفرج ❤️ 🌷 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @yadvare_shohada_meshkindasht
یکی از دوستام داستان ازدواج شهید حججی رو برام فرستاد خیلی تلنگرانه بود . از زبان همسر شهید : منو شهید حججی بخاطر کارمون مجبور بودیم تلفنی اونم خیلی کوتاه با هم حرف بزنیم یه مدت دیدم گوشیش خاموشه هر کاری میکنم جواب نمیده بالاخره بهم زنگ زد گفت که جریان چیه ایشون گفتن من حس میکردم که تماسای ما داره به گناه آلوده میشه بنابراین گوشیمو خاموش کردم ... دیدی رفیق؟ این شهید ما اینجوری زندگی کرد که شهید شد...همینقد پاک بود‌که‌شهید‌شد بعضیا متاسفانه به بهونه آشنایی برای ازدواج میشینن با طرف مقابل چت میکنن و خودشونو گول میزنن که چون برای آشناییه ‌پس‌اشکال نداره ولی ببین شیطون از همین راهاس‌که ادمو به گناه میکشونه...جان‌من‌توکه‌مذهبی‌هستی‌دیگه‌گول‌ شیطونو نخور😐 توکه امام حسینی هستی و آرزوت شهادته سمته این چیزا نرو.... یادت‌باشه همین چیزاس که توفیق شهادتومیگیره‌و‌آدمو‌عقب‌میندازه🚶‍♂ 🔥 🌷 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @yadvare_shohada_meshkindasht
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷 🌷 قسمت با اشک و بغض گفتم:زخمی شدی؟😢😒 -چیز مهمی نیست.بالاخره باید یه کاری میکردم که باور کنید جنگ بودم دیگه.😁 وقتی نگاه نگران منو دید گفت: _یه تیر کوچولوی ناقابل هم به من خورد.☺️👌 بالبخند سرشو برد بالا و گفت: _اگه خدا قبول کنه.😇☺️ لبخند زدم و گفتم: _خیلی خب.قبول باشه..برو .مهمانها برای دیدن تو موندن.😄 رفت سمت در،برگشت سمت من.گفت: _ممنونم زهرا.بودن تو اینجا کنار مامان و بابا و مریم و ضحی، اونجا برای من خیلی دلگرمی بود.😊خوشحالم خواهر کوچولوم اونقدر بزرگ شده که میتونم روش حساب کنم و کارهای سخت رو بهش بسپرم.😍☺️ لبخند تلخی زدم.😒🙂رفت بیرون و درو بست.رفتم سر سجاده و نیت نماز شکر کردم. ✨تو دلم گفتم خدایا خودت میدونی که من .اگه تونستم این مدت دوام بیارم فقط و فقط بخاطر کمکهای بوده.تو به من دادی وگرنه من کی باشم که کسی بتونه برای کارهای سختش رو من حساب کنه.✨ همه رفتن.ولی مامان نذاشت محمد و مریم و ضحی برن... حالا که فهمیده بود مریم بارداره، میخواست بیشتر به مریم و محمد رسیدگی کنه.اتاق سابق محمد رو آماده کرده بود. محمد روی تخت دراز کشیده بود و ضحی ول کن باباش نبود.به هر ترفندی بود از اتاق کشیدمش بیرون. دست ضحی رو گرفتم و رفتیم تو آشپزخونه.به ضحی میوه دادم و خودم مشغول تمیز کردن آشپزخونه شدم.یه کم که گذشت،چشمم افتاد به در آشپزخونه. بابام کنار در ایستاده بود و با رضایتمندی به من نگاه میکرد.با چشمهام قربون صدقه ش رفتم.☺️ این بهترین جایزه بود برای من.😍☝️ سه روز از برگشتن محمد میگذشت و بالاخره مامان اجازه داد برن خونه ی خودشون. سرم خلوت تر بود... سه ماه بود بهشت زهرا(س)نرفته بودم.😅 گل و گلاب 🌸💐گرفتم و صبح رفتم که زیاد بمونم. مثل همیشه اول قطعه سرداران بی پلاک رفتم.🌷🇮🇷دعا و قرآن✨✨ خوندم و بعد رفتم مزار عموم. اونجا هم مراسم گل و گلاب و دعا و قرآن رو اجرا کردم.✨👌 مزار داییم یه قطعه دیگه بود... دو ردیف قبل مزار داییم،پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و... ادامه دارد.. اولین اثــر از؛ ✍ قائم ╔═.🍃🕊.═══♥️══╗ @yadvare_shohada_meshkindasht ╚═♥️════.🍃🕊.═╝