8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻شهید سلیمانی نقل میکند؛
امام حسین به مدافع حرم گفت؛ نترس سر مرا هم بریدند هیچ درد نداشت
🌷 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#ستاد_یادواده_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴿رآھٺ ادامھ خواهد داشٺ سردار...💔﴾
شہیدحاج قاسم سلیماني
#شهدایی
🌷 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#ستاد_یادواده_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨
#داستان_دنباله_دار
🌷 #هرچی_تو_بخوای
🌷 قسمت #سی_وشش
فکری به سرم زد....😅
باحالت پشیمونی و گریه گفتم:
_با اجازه ی پدرومادرم و بزرگترها..😒😢
چند ثانیه مکث کردم،بعد با خنده گفتم:
_بله😁
همه زدن زیر خنده....😂😃😄😁
مامان گفت:
_خیلی پررویی زهرا.حیا رو خوردی...
مامان داشت صحبت میکرد محمد یه پرتقال😁🍊 برداشت.
فکرشو خوندم.سریع و محکم پرتاب کرد سمتم.سریع جا خالی دادم.😱😃
پرتقال پاشید رو دیوار.به رد پرتقال بدبخت نگاه کردم.
باتعجب و ترس به محمد گفتم:
_قصد جون منو کردی؟؟!! این اگه به من میخورد که ضربه مغزی میشدم.😝😁
محمد باخنده گفت:
_حقته،بچه پررو،خجالت هم نمیکشی.😁🍊
به بابا نگاه کردم...
با لبخند نگاهم میکرد.واقعا خجالت کشیدم. سرمو انداختم پایین و رفتم تو اتاقم.😅
شب خاستگاری شد..
محمد و مریم زودتر اومدن.همه نشسته بودن و من با سینی چایی رفتم تو هال...
طبق معمول محمد سینی رو ازم گرفت و خودش پذیرایی کرد.😊👌
تو این فاصله من به مهمان ها نگاه میکردم.👀
حانیه،مادرش،پدرش و امین و عمه ی امین اومده بودن.
به حانیه نگاه کردم،درسته که خوشحال بود ولی چند سال پیر تر شده بود.😒
صحبت سر پدر و مادر امین بود و اینکه پیش خاله و شوهرخاله ش بزرگ شده. مامان و بابا و محمد خیلی تعجب کردن.
محمد به من نگاهی کرد.من فکر میکردم میدونه.
بعد از صحبت های اولیه قرار شد من با امین صحبت کنم.
اواخر دی ماه بود☁️❄️ و نمیشد رفت تو حیاط.
به ناچار رفتیم اتاق من.
همون اول که وارد شد،اتاق رو بر انداز کرد... 👀
ادامه دارد..
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
╔═.🍃🕊.═══♥️══╗
@yadvare_shohada_meshkindasht
╚═♥️════.🍃🕊.═╝
رهـروان این راھ
نه پیر بودنـد
نه سیر شدھ از دنیـٰا ..
تنھـا عـٰاشـــق بودنـد :)🌱!
#یادشهداباصلوات
#ستاد_یادواره_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
Haj Meysam MotieeShab28Safar1398[04].mp3
زمان:
حجم:
6.19M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
😔 شاه بی سپاهم حسن جان .....
حاج #میثم_مطیعی
#بسیار_سوزناک
#ستاد_یادواده_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_کفن_از_بهر_پیغمبر_بیاور_حاج_حسن_خلج.mp3
زمان:
حجم:
4.34M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴کفن از بهر پیغمبر بیاور
🌴ولی نهان از دیده ی دختر بیاور
🎤حاج #حسن_خلج
⏯ #روضه
#ستاد_یادواده_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
@Maddahionlinمداحی آنلاین - یه نفر هست توی دنیا - امیر برومند.mp3
زمان:
حجم:
4.59M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴یه نفر هست توی دنیا
🌴همیشه هوامو داره
🎤 #امیر_برومند
⏯ #شور
#ستاد_یادواره_شهدای_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
#اطلاعیه
🌷 مراسم هفتم شهید اربعینی اقتدار
"کربلایی حسین عابدی"🌷
《همزمان با سالگرد شهادت امام حسن مجتبی (ع) و رحلت پیامبر اسلام (ص)》
● زمان : سه شنبه ۱۳ مهرماه از ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰
● مکان : مشکین دشت ، بلوار شیرازیان ، مسجد جامع
#ستاد_یادواره_شهدا_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
🤼♂ تشک کشتی در عمق جبهه ...
روزی که روحیه پهلوانی در شلمچه معنا شد
شلمچه ۱۳۶۶ ، مرز ایران و عراق
نزدیکترین نقطه به بصره
ناصر فروتن داور این مسابقات می گوید
یکیاز اتفاقاتی که من هیچگاه از آن روز
به یادماندنی فـراموش نمی کنم این بود
که بسیـاری از رزمنده هـا بعد از پوشیدن
دوبنـدهی کشتی و ورود به روی تشـک و
سرشاخ شـدن با یکدیـگر ، حـاضر نبودند
حریف را شکست دهـند و به نوعی قصد
داشتند با مغلوبشدن مقابل حریف باعث
خوشحالی و روحیه دادن به رقیب شوند.
پینوشت :
بسیاری از رزمنده هایی که روی خاکریز
نشستهاند، بهفاصله کوتاهی جانشان را
فـدای وطـن کـردند.💔 یعنی این آخـرین
رقابت ورزشی بوده که در زندگیِ
کوتاهشان به تماشا نشسته اند.😔
#پهلوانان_وطن
#ورزش_در_جبهه
#دفاع_مقدس🌹
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
#ستاد_یادواره_شهدا_شهر_مشکین_دشت
@yadvare_shohada_meshkindasht
چقدر اخر این ماه سخت وسنگین است
تمام آسمان و زمین بیقرار و غمگین است
بزرگتر زِ غم "مجتبی" و داغ "رضا"
وداع فاطمه با "خاتمالنبیین" است
#شهادتامامحسنمجتبی_ع
#شهادتپیامبراکرم_ص
#آجرڪاللهیاصاحبالزمان🥀