eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
396 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خانواده‌ی نمونه 🔺 مادر در ۱۲ سالگی ازدواج میکند، ۱۲ فرزند به دنیا می‌آورد، ۴ فرزندش شهید می‌شوند، ۵۷ سال به بهترین شکل با همسرش زندگی می‌کند، دو نفری کار می‌کنند و در عین حال بسیار شاداب و سر حال است و از لحاظ روحی و فکری مشکلی ندارند 🔺 کافیست مقایسه کنید با مدعیان حقوق زنان و خانواده‌هایشان؛ بی‌کس و بدون فرزند، مشکلات خانوادگی، طلاق، افسردگی و هزار مرض دیگه 🌸 به مناسبت روز خانواده 🎥 مصاحبه‌ای شیرین و به یاد ماندنی با سرکار خانم حسین‌زاده، مادر شهیدان بار فروش🌹
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ درد دلهای منو پنجره های حرمت کودکیهای منو خاطره های حرمت صحن و ایوان طلایت به دلم میچسبد دل من شیفته ی منظره های حرمت
📚 رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃 ✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم .... رفقاتونو دعوت کنید 😊 💢واما... با رمان شیرین و جذاب ♥️ ♥️ در کنارتون هستیم . هر شب راس ساعت ۲۱ با ما همراه باشید😊
🌸 به همین خاطر هر صبح، تا از خواب بیدار می شدم، قبل از هر چیز گوشه پرده اتاقم را کنار می زدم. اگر لوله ای که بعد از روشن شدن تنور روی دودکش تنور می گذاشتیم، پای دیوار بود، خوشحال می شدم و می فهمیدم هنوز مادرشوهرم بیدار نشده، اما اگر دودکش روی تنور بود، عزا می گرفتم. وامصیبتا بود. زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند. کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل های کرسی سیاه شده بود. زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست وشوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند. روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد.
🌸 چند هفته ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می کردم خوشبخت ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می کردم و از سر تا ته خانه را می شستم. با خودم می گفتم: «عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می بریم.» صمد آمده بود و دنبال کار می گشت. کمتر در خانه پیدایش می شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می رفت رزن. یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم در اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید.» موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم! اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.» صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها باشی و هم خانه تکانی کنی؟!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به این عکس خوب نگاه کنید می‌بینید چه حس خوبی به آدم منتقل میکنه! خانواده یعنی همین یعنی پدربزرگ و مادربزرگ، یعنی دایی،خاله عمو، عمه "تک فرزندی یه ظلم در حق بچه هاست"
🔴 | اسلام هراسی و ایران هراسی در یڪ قاب 🔻 یورونیوز فارسی عکسی از دو خانم محجبه ایرانی که درحال خوندن قرآن هستند را کنار آخرین آمار کرونا در جهان گذاشت تا القاء کند که: 1⃣ جایگاه ایران در کنترل کرونا جایگاه خوبی نیست 2⃣ علت این وضعیت خراب، برگزاری آیین‌های دینی و فرهنگ اسلامی است! 🔹 اینجاست که کینه‌ی غربی‌ها از اسلام مشخص میشود!. البته اسلام انقلابی و نه اسلام آمریکایی و اماراتی!
♦️نسیم ماه محرم بہ سوزوسازآید گذشٺ سالےوایام عشــق باز آید ♦️مہ عزاے حسینے دوباره درراهسٺ هرآنڪه هسٺ حسینے بہ پیشوازآید