📌 شهیدی که ۶ سال در سوریه بارها مجروح و جانباز شد
🔷️ از ابتدای حضور مدافعان حرم در سوریه که در واقع ابتدای تجاوز تکفیریها به مردم سوریه بوده است، در آنجا حضور داشت.
◇ یک مستشار زبده نظامی که کار آموزش و فرماندهی بسیج مردمی در این مناطق را بر عهده داشت.
◇ توان بالای رزمی او و آمادگی جسمانیاش باعث شده بود، کسی حریفش نشود. سالها برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سوریه ایستادگی کرد و ترس و واهمه از لشکریان مدافع حرم بر دل دشمن تکفیری انداخت.
◇ طی این سالها بسیاری از دوستان و همرزمانش را از دست داد. شهادت آنها را دید. در مراسم تشییعشان شرکت کرد و بدون آنها به میدان مبارزه بازگشت.
◇ سالها طول کشید تا به جمع یاران شهیدش پیوست. شهید هادی زاهد متولد 1357 اصالتاً اهل ساوه و ساکن تهران بود که در روز یک شنبه 16 آبان ماه 95 براثر انفجار مین در حلب به شهادت رسید.
شهیدمدافعحرم هادی زاهد
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید:
🔰حدیث روز:
🌱امام باقر علیهالسلام:
خداوند به عملی بهتر از شاد کردن مومن عبادت نشده است.
شیخ صدوق مصادقه الاخوان ص۵۲
📿ذکر روز سه شنبه:یا ارحم الراحمین
📆 تقویم روز
📌سهشنبه
☀️ ۳۰ آبان ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۷ جمادی الاولی ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 21 نوامبر 2023 میلادی
🔹در رفتار و برخورد بسیار مودب و فردی رُک بود اما هیچ وقت بی ادبی و بی احترامی در کلامش نبود.
🔸من 4 سال از سعید بزرگتر بودم و با اینکه درجه نظامی سعید از من بیشتر بود هیچ وقت جلوتر از من حرکت نمی کرد و هیچ کس را با اسم کوچک صدا نمی کرد.
🔹خود را #محاسبه_نفس میکرد مثلا در بحث ارزشیابی فردی نمرهای به سعید داده بودند و خودش در فرم #ارزشیابی آن عدد را کم کرده بود.
🔸سعید استادعقیدتی بود و مبلغی بابت تدریس به حسابش واریز می شد اما این پول را می گرفت و پس می داد و می گفت من دوست دارم برای #رضای_خدا کار کنم.
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی
✅ شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا
▫️توی حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هر وقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم، با چراغِ خاموش میرفتیم.
▫️ یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند!!!!
▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند. دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندهای؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
▫️حسن میخندید و میگفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید!
راوے: شهید مصطفی صدرزاده
🌹۲۰ نوامبر ۱۹۳۵ سالروز شهادت محمد عزالدین بن عبدالقادر قسام معروف به عزالدین قسام مجاهد عرب سوری الأصل است
♦️شهادت او نقطه عطفی در تاریخ آرمان فلسطین بود و قویترین پرونده جهادی شناخته شده برای آرمان فلسطین به نام او نامگذاری شد.
♦️روزنامهی الجامعة العربية در تاریخ ۱۹۳۶/۰۱/۰۳ نوشت:مردم فلسطین یاد و خاطره مجاهدی از شمال سوریه که در راه استقلال جنوب سوریه به شهادت رسید، و نه تنها این، بلکه رهبری یک کارزار جهادی را بر عهده داشت که شاید اولین در نوع خود در تاریخ نوین اسلامی در فلسطین، سوریه و کل شرق جهان عرب باشد، جشن میگیرند.
42.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفته بسیج داره جهانی میشه✌️
#غزه
#پایگاه_بسیج_اسپانیا
#شهید_نوشت♥️🌿
•دوست دارم
• اگر شهید شوم،
•پیڪرے نداشتہ باشم؛
•از ادب بہ دور است ڪہ در
•محضر سیدالشہدا(ع)
•با تن سالم و
•ڪفن پوش محشور شوم.
.°و اگر پیڪرم برگشت،
°دوست دارم
°سنگقبرے برایم نگذارند،
°برایم سخت است ڪہ
°سنگ مزار داشتہ باشم
°و حضرت زهرا(س)
° بـےنشانـ باشند.
#شهید_مرتضـے_عبداللهـے
شهید
نبي اله فرامرزی
فرزند : ذبیح اله
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۵/۹
محل شهادت : دورود . بمباران
تاریخ : دوم خرداد 1338، در شهرستان اليگودرز به دنیا آمد. پدرش ذبيح اله نام داشت . كارگر كارخانه سيمان بود. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. نهم مرداد 1365، دربمباران هوايي دورود بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر مطهر او در همان شهرستان به خاک سپرده شد . روحش شاد و یادش ماندگار
{ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم }
🌹 شهدای دورود🌹
💠ما #بسیج را در چهره های آسمانی آنها دیدیم.... ( بیاد نام آوران لشکر ویژه و خط شکن ۲۵ کربلا)🌷هفته بسیج مبارکباد...
.
#بسیجیان_مخلص
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همسران_بهشتی_پایگاه_شهید_بهشتی
.
🦋میگویند از دامن زن مرد به معراج میرود.ما معنای واقعی این چند کلمه را به چشم دیدیم.ما دیدیم که در روزگاری ، همسرانی برای اینکه کنار همسرانشان باشند ، زیبایی های خطه ی سرزمین شمال و هوای مطبوعش را به گرمای طاقت فرسای جنوب و زندگی در یک پایگاه نظامی ترجیح دادند.
.
🦋ما دیدیم که آنها با سن و سالی کم چگونه مردانی بزرگ و فرماندهانی غیور پروراندند.ما دیدیم که آنها درد هجرت و دوری و فراق یار را برای حفظ اسلام و ایران عزیز با آن سن کم به جان خریدند.ما دیدیم که آنها برای فرزندانشان هم مادر بودند و هم پدر.یادم هست صدام تهدید کرده بود که پایگاه شهید بهشتی اهواز را بمباران میکنم.ما دیدیم که بعد این تهدید سردار شهید صحرایی مصاحبه کرد و گفت : به صدام بگویید که تا جنگ تمام نشده من و خانواده ام از این پایگاه به رستم کلای بهشهر نخواهیم رفت.
.
🦋ما دیدیم دلشوره ی آنها را قبل و بعد عمليات ها ، که تو پایگاه منتظر خبر شهادت عزیزانشان بودند .ما #ایثار را ، #اقتدار را ، #شجاعت را ، #دلتنگی را ، #چشم_انتظاری را ، #صبوری را ، #زیبایی را در وجود این ساکنین بهشتی پایگاه شهید بهشتی اهواز دیدیم.آری،ما تا ابد مدیون شماییم.🇮🇷
.
🔸در خیالاتخودم در زیربارانی کهنیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست.
🔸می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
🔸چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی ،دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
🔸وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو.پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست.