eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
397 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهیدی که ۶ سال در سوریه بارها مجروح و جانباز شد 🔷️ از ابتدای حضور مدافعان حرم در سوریه که در واقع ابتدای تجاوز تکفیری‌ها به مردم سوریه بوده است، در آنجا حضور داشت. ◇ یک مستشار زبده نظامی که کار آموزش و فرماندهی بسیج مردمی در این مناطق را بر عهده داشت. ◇ توان بالای رزمی او و آمادگی جسمانی‌اش باعث شده بود، کسی حریفش نشود. سال‌ها برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سوریه ایستادگی کرد و ترس و واهمه از لشکریان مدافع حرم بر دل دشمن تکفیری انداخت. ◇ طی این سال‌ها بسیاری از دوستان و همرزمانش را از دست داد. شهادت آن‌ها را دید. در مراسم تشییعشان شرکت کرد و بدون آن‌ها به میدان مبارزه بازگشت. ◇ سال‌ها طول کشید تا به جمع یاران شهیدش پیوست. شهید هادی زاهد متولد 1357 اصالتاً اهل ساوه و ساکن تهران بود که در روز یک شنبه 16 آبان ماه 95 براثر انفجار مین در حلب به شهادت رسید. شهیدمدافع‌حرم هادی زاهد
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید: 🔰حدیث روز: 🌱امام باقر علیه‌السلام: خداوند به عملی بهتر از شاد کردن مومن عبادت نشده است. شیخ صدوق مصادقه الاخوان ص۵۲ 📿ذکر روز سه شنبه:یا ارحم الراحمین 📆 تقویم روز 📌سه‌شنبه ☀️ ۳۰ آبان ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۷ جمادی الاولی ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 21 نوامبر 2023 میلادی
🔹در رفتار و برخورد بسیار مودب و فردی رُک بود اما هیچ وقت بی ادبی و بی احترامی در کلامش نبود. 🔸من 4 سال از سعید بزرگتر بودم و با اینکه درجه نظامی سعید از من بیشتر بود هیچ وقت جلوتر از من حرکت نمی کرد و هیچ کس را با اسم کوچک صدا نمی کرد. 🔹خود را می‌کرد مثلا در بحث ارزشیابی فردی نمره‌ای به سعید داده بودند و خودش در فرم آن عدد را کم کرده بود. 🔸سعید استادعقیدتی بود و مبلغی بابت تدریس به حسابش واریز می شد اما این پول را می گرفت و پس می داد و می گفت من دوست دارم برای کار کنم.
✅ شهید مدافع‌ حرم حسن قاسمی دانا ▫️توی حلب شب­‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم، با چراغِ خاموش می‌رفتیم. ▫️ یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند!!!! ▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخوانده‌ای؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می­‌خوری». در جواب می­‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». ▫️حسن می­‌خندید و می­‌گفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید! راوے: شهید مصطفی صدرزاده
🌹۲۰ نوامبر ۱۹۳۵ سالروز شهادت محمد عزالدین بن عبدالقادر قسام معروف به عزالدین قسام مجاهد عرب سوری الأصل است ♦️شهادت او نقطه عطفی در تاریخ آرمان فلسطین بود و قوی‌ترین پرونده جهادی شناخته شده برای آرمان فلسطین به نام او نامگذاری شد. ♦️روزنامه‌ی الجامعة العربية در تاریخ ۱۹۳۶/۰۱/۰۳ نوشت:مردم فلسطین یاد و خاطره مجاهدی از شمال سوریه که در راه استقلال جنوب سوریه به شهادت رسید، و نه تنها این، بلکه رهبری یک کارزار جهادی را بر عهده داشت که شاید اولین در نوع خود در تاریخ نوین اسلامی در فلسطین، سوریه و کل شرق  جهان عرب باشد، جشن می‌گیرند.
♥️🌿 •دوست ‌دارم •‌ اگر شهید شوم، •پیڪرے ‌نداشتہ ‌باشم؛ •از ادب ‌بہ دور است‌ ڪہ ‌در •محضر سیدالشہدا(ع) •با تن ‌سالم‌ و •ڪفن ‌پوش‌ محشور‌ شوم. .°و اگر پیڪرم ‌برگشت، °دوست ‌دارم °سنگ‌قبرے ‌برایم‌ نگذارند، °برایم ‌سخت ‌است ‌ڪہ °‌سنگ ‌مزار داشتہ‌ باشم‌ °و حضرت ‌زهرا(س) ° بـے‌نشانـ باشند.
شهید نبي اله فرامرزی فرزند : ذبیح اله تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۵/۹ محل شهادت : دورود . بمباران تاریخ : دوم خرداد 1338، در شهرستان اليگودرز به دنیا آمد. پدرش ذبيح اله نام داشت . كارگر كارخانه سيمان بود. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. نهم مرداد 1365، دربمباران هوايي دورود بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر مطهر او در همان شهرستان به خاک سپرده شد . روحش شاد و یادش ماندگار { اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم } 🌹 شهدای دورود🌹
💠ما را در چهره های آسمانی آنها دیدیم.... ( بیاد نام آوران لشکر ویژه و خط شکن ۲۵ کربلا)🌷هفته بسیج مبارکباد... .
. 🦋می‌گویند از دامن زن مرد به معراج می‌رود.ما معنای واقعی این چند کلمه را به چشم دیدیم.ما دیدیم که در روزگاری ، همسرانی برای اینکه کنار همسرانشان باشند ، زیبایی های خطه ی سرزمین شمال و هوای مطبوعش را به گرمای طاقت فرسای جنوب و زندگی در یک پایگاه نظامی ترجیح دادند. . 🦋ما دیدیم که آنها با سن و سالی کم چگونه مردانی بزرگ و فرماندهانی غیور پروراندند.ما دیدیم که آنها درد هجرت و دوری و فراق یار را برای حفظ اسلام و ایران عزیز با آن سن کم به جان خریدند.ما دیدیم که آنها برای فرزندانشان هم مادر بودند و هم پدر.یادم هست صدام تهدید کرده بود که پایگاه شهید بهشتی اهواز را بمباران میکنم.ما دیدیم که بعد این تهدید سردار شهید صحرایی مصاحبه کرد و گفت : به صدام بگویید که تا جنگ تمام نشده من و خانواده ام از این پایگاه به رستم کلای بهشهر نخواهیم رفت. . 🦋ما دیدیم دلشوره ی آنها را قبل و بعد عمليات ها ، که تو پایگاه منتظر خبر شهادت عزیزانشان بودند .ما را ، را ، را ، را ، را ، را ، را در وجود این ساکنین بهشتی پایگاه شهید بهشتی اهواز دیدیم.آری،ما تا ابد مدیون شماییم.🇮🇷 . 🔸در خیالات‌خودم در زیر‌بارانی که‌نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست. 🔸می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست 🔸چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی ،دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟! 🔸وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو.پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست.