6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گیتی از این خوب تر پناه ندارد...🥺🥲
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
🔷 ۲۷ مرداد سالروز صدور پیام تاریخی امام خمینی (ره) و آزادی پاوه قهرمان گرامی باد.
♦️امام خمینی (ره): «تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می دانم و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می کنم. والسلام.»
🔹شهید چمران: «از ۶۰ پاسدار، فقط ۱۶ نفر باقی مانده بودند که ۶ یا ۷ نفر آنها مجروح و قادر به جنگ نبودند و بقیه نیز کوفته و گرسنه و به مدت یک هفته تحت محاصره در سخت ترین شرایط بودند. آذوقه و مهمات به پایان رسیده بود. همه ارتفاعات شهر و بیمارستان هم به دست آنها افتاده بود و همه ۲۵ پاسدارش به شهادت رسیده بودند.
🔹نیرویی در حدود ۲ تا ۸ هزار نفر از همه گروههای معاند منطقه را زیر سیطره خود گرفته بودند. حدود ۴ صبح آنچنان قتل و غارتی شهر را فراگرفته بود که گویی هیچ نیرویی قادر نبود مهاجمین را از قتل و غارت خانهها بازدارد!
🔹چند ماشین با بلندگو در شهر به حرکت درآمدند و ندا دادند: هر کس وفاداری خود را به حزب دموکرات اعلام کند در امان است. ما فقط آمدهایم که پاسداران و دکتر چمران را سر ببریم.
🔹صبح روز ۲۷ مرداد ۱۳۵۸ بر بالای دیوار خانه پاسداران بودم و به شهر مینگریستم و گلوله از همه طرف میبارید. یکباره فریاد اللهاکبر پاسداران به هوا بلند شد. پرسیدم چه شده؟ گفتند: امام خمینی از رادیو اعلامیهای صادر و فرماندهی قوا را در دست گرفته و فرمان داده که ارتش باید ظرف ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کند.»
🔸منبع: «خبرگذاری صدا و سیما، ۱۴۰۲/۵/۲۷، کد خبر: ۳۹۴۹۲۴۴»
مادر شهید معماریان به من میگفت که رفتم تو اتاق خواب پسرم گفتم مامان چیکار داری؟ گفت میخوام ساکم رو امشب تو ببندی، گفتم مامان برای چی؟ گفت برای این که این آخرین جبهه است که میرم. دیگه برنمیگردم. گفتم مامان زبونت رو گاز بگیر. این همه جبهه رفتی اومدی بازم میری میای، گفت نه مامان این آخرین جبهه است. آقای یکتا صبح اومدم آب بریزیم پشت سرش دیدم دلم داره دنبالش میره. گفتم مالی که در راه خدا دادم، نباید دلم باهاش باشه. آب رو دادم به همسایه ریخت... رسید سر کوچه به این تیر چراغ برق سر کوچه که الان خورده کوچه شهید معماریان، وایساد یه نگاهی به من کرد گفت مامان قد و بالام رو ببین که دیگه تا قیامت منو نمیبینی...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
کربلا یک افق است
شهید سید مرتضی آوینی:
بعضیها ما را سرزنش میکنند که چرا دم از کربلا میزنید و از عاشورا؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کردهایم، نه یک بار نه دو بار، به تعداد شهدایمان!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
اولین برخورد من با آن بزرگوار در فاو بود .
بنده در گردان مهندسی رزمی بودم که ایشان سرزده وارد سنگر ما شد، ما در سنگر حدود چهارده نفر بودیم، نماز ظهر و عصر را پشت سر ایشان اقامه کردیم و سفره ناهار را بنده انداختم، قبل از غذا خوردن یکی یکی خود را معرفی کردیم که بنده سید یونس کاظمی بودم، نمی دانم کاظمی بودن یا سید بودن نظر ایشان را جلب کرد، گفتن شما سید هستین
غذا را خوردیم و بعد از غذا دعای سفره خواندیم چون من آنروز شهردار سنگر بودم طبق معمول ظرف ها را جمع کرده و رفتم که بشورم، مشغول شستن بودم، حاجی خدا بیامرز سر رسیدن و بنده را از شستن ظرف ها منع کردن و فرمودن من راضی نیستم سید اولاد پیغمبر ظرف غذای بنده را بشوره و با اجبار بنده را کنار کشیدن و خودشان مشغول شستن ظروف شدن ولی بچه های سنگر جمع شدن و نگذاشتن حاجی ظروف را بشوره، ایشان گفتن ما در سنگرهای دیگر سادات رو از شهردار شدن منع کردیم.
راوی :سید یونس کاظمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی
او از دوران کودکی، از مادیات در کمترین حد استفاده می کرد. همیشه لوازم ارزان قیمت خریداری می کرد و بقیه پولش را در راه خدا انفاق می کرد.
محسن در استفاده از #بیت_المال بسیار حساس بود، بطوریکه برای نامه هایش همیشه از کاغذهای باطله استفاده می کرد و با این وجود از خدا طلب مغفرت می نمود.
در یکی از نامه هایش نوشته است: زیاد صحبت نمی کنم که قلم و کاغذ #بیت_المال است و از خدا می خواهم مرا ببخشد، از اینکه از ورق و کاغذ #بیت_المال در جهت منافع شخصی استفاده کردم .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#شهید_محسن_صیرفیان_پور
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم بدجوری شکست
هرکاری کردم.......
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
دارای شخصیتی بسیار کاریزماتیک و سختگیر در امر انضباط و آموزش بود. در همین حال درون حزبالله از او به عنوان یک فرمانده کارکشته و بسیار حرفهای یاد میشد، به طوریکه گفته میشود او میتوانسته همزمان با دو تفنگ شلیک کرده و به هدف بزند.
در زمینه تاکتیکهای نظامی نیز وی دارای هوش بسیاری بالایی بود و بسیاری در دورن حزبالله، عمده پیروزیها و خلق تاکتیکهای نظامی و عملیاتی را به وی نسبت میدهند.
همچنین در طول زندگی خود به پروتکلهای امنیتی بسیار پایبند بود و از یک گوشی موبایل بیش از یک روز استفاده نمیکرد و اجازه نمیداد در اطراف محل حضور خود شخصی از تلفن همراه استفاده کند. برای همین است که اطلاعات و تصاویر چندانی از وی در دسترس نیست.
فرماندهٔ ارشد نظامی حزبالله لبنان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#شهید_مصطفی_بدرالدین
در اردوگاههای عراق سالنی عریض وجود داشت که اطراف آن را مأموران عراق پر کرده بودند و اسرا را پس از انتقال به آن مکان بهشدت کتک میزدند و پس از شکنجههای مختلف، اسرای ایرانی را برای مدتی بدون آب و غذا در همان محل رها میکردند.
بسیاری از اسرای ایرانی بخصوص جوانترها و زخمیهایی که توان ایستادگی در برابر شکنجه سنگین مأموران عراقی را نداشتند در سالنهای مرگ اردوگاههای عراق به شهادت میرسیدند. سختترین شکنجه دشمن پخش ترانههای عربی در محیط اردوگاه بخصوص در مناسبتهای مذهبی و جلوگیری از خواندن نماز در آسایشگاهها بود.
#راوی: آزاده سرافراز حاج اسماعیل ناصریپور [از اهالی شهر درق با تحمل بیشترین زمان اسارت و گذشت ۱۱۹ ماه از عمر با برکت خود در اردوگاههای عراق عنوان صبورترین رزمنده خراسان شمالی را از آن خود کرده است.]
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
نوجوانی16ساله بود
یه نوار روضه حضرت_زهرا_(سلام الله )زیر و روش کرد.
بلند شد اومد جبهه...
یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم_امام_رضا_ نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم_آقا رو نبینم...
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم_امام_رضا_زیارت کنم و برگردم...
اجازه گرفت و رفت حرم_امام_رضا_
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه...
توی وصیتنامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم_امام_رضا_ توی ماشین خواب حضرت رو دیدم...
آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود...
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر گریه می کرد و میگفت:یا امام_رضا_منتظر وعده ام...
آقا_جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود...
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیتنامه اش نوشته بود!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#شهید_حمید_محمودی
در خاطرات شهید طهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید...
وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد.
💔امام رضا گره سخت رو تو
دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#کربلا_طریق_الاقصی
#سردار_شهید_حسن_طهرانی_مقدم