eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت مادر شهید جلال اسدی ناجی 150 زائر اربعینی از آتش سوزی از رشادت های فرزندش ▪️پسرم قبل از عزیمت به کربلا در محله ما وقتی ساختمانی طعمه حریق شده بود و کسی جرئت ورود کردن به ساختمان را نداشت، جلال وارد ساختمان میشود و جان یک مادر و فرزندانش را نجات میدهد.
🌿از وقتی فهمیدم حضرت زهرا(س) به خواب 🌹 اومده بودن و به شهید گفته بودن: « ما تو رو دوست داریم..» با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا (س)
◗آنـــان کـــه زیبـــایـــی اندیـــشه دارنـــد .. +شهید مطهری
 یک روز بی مقدمه پرسید: ! می خوای عاقبت به خیر بشی؟ فوری جواب دادم : معلومه حاجی ! چرا نخوام. انگار که بخواهد یک گنج را دو دستی بگذارد توی بغلم با اشتیاق گفت: ✅«زیارت عاشورا بخون من از زیارت عاشورا خیلی چیزا گرفتم» . اگه می تونی هر روز بخون ، نمیتونی هفته ای یه بار بخون ، نمیتونی ماهی یه بار بخون. حاجی ! من مداحم ،زیاد زیارت عاشورا میخونم . دستی روی شانه ام زد : 👈 نه, اونا رو که برای مردم میخونی «تنهایی بشین توی خلوت برای خودت بخون»  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔷 شهید آوینی: «نیازهای مادی و معنوی بشر، هر دو، از عشق به کمال الهی منشأ گرفته‌اند، اما در برآوردن آنها باید همان نسبت خاصی مراعات شود که در شریعت لحاظ شده است. از این میان، اصالت با نیازهای معنوی است و نیازهای مادی باید تا آنجا مورد اعتنا قرار بگیرند که تکامل روحانی بشر اقتضا دارد. 🔹غذا خوردن در حد اعتدال مقوم روح است، اما شکم‌چرانی انسان را از راه حق تعالی روحی و معنوی باز می دارد. شریعت مخالف لذات نیست بلکه در مواردی حتی مشوق آن است. اما اصالت دادن به لذات مادی مطلقاً مذموم است.» 🔸منبع: کتاب «آینه‌ جادو، جلد اول»، مقاله: «جذابیت در سینما»
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 مردم سردشت امروز به استقبال پیکر ۳۲ شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس می‌روند ♦️سردار رستگاه پناه از پیشکسوتان دفاع مقدس و از فرماندهان سپاه کردستان که از نخستین روزهای شروع آشوب‌ها در این مناطق در دهه ۶۰ در مهار بحران و برقراری امنیت در این نقطه از کشورمان نقش‌آفرینی کرد ماجرای شهادت این شهدا و غربت آنها را توضیح می‌دهد. ♦️۸ شهید از این شهدا در مناطق عملیاتی شمال غرب کشور و کردستان عراق تفحص شده‌اند
🌺میزبانی از شهدا افتخار مردم غیور روستای دوله تو
💐آماده سازی موکب شهدای روستای دوله تو برای پذیرایی از زائرین و استقبال کنندگان از شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐در روستای دوله تو امشب ماه در آسمان است و ستاره ها روی زمین
آجیل شوخ طبعی‌اش باز گل کرده بود همه‌ی بچه‌ها دنبالش می‌دویدند و اصرار که به ما هم آجیل بده اما او سریع دست تو دهانش می‌کرد و می‌گفت : نمی‌دَم که نمی‌دَم آخر یکی از بچه‌ها پتویی آورد و روی سرش انداخت ، و بچه‌ها شروع کردند به زدن! حالا نزدن کی بزن آجیل می‌خوری؟ بگیر، تنها می‌خوری؟ بگیر ... بالاخره در این گیر و دار یکی از بچه‌ها در آرزوی رسیدن به آجیل ؛ دست کرد تویِ جیبش ؛ اما آجیل مخصوص چیزی جز نانِ خشک ریز شده نبود !! همگی سر کار بودیم ... :)
「🔰سنگر_خاطرات」 🔸طنز جبهه 🔸خاطره اى به ياد غواص ها ماموریت تمام شد، همه آمده بودند جز «بخشی» بچه خیلی شوخی بود همه پکر بودیم اگر بود همه مان را الان می خنداند. یهو دیدیم دو نفر یک برانکارد دست گرفته و دارن میان یک غواص روی برانکارد آه و ناله می کرد. شک نکردیم که خودش است. تا به ما رسیدند بخشی سر امدادگر داد زد «نگه دار!» بعد جلوی چشم بهت زده ی دو امداد گر پرید پایین و گفت: «قربون دستتون !‌چقدر میشہ؟!!» و‌زد زیر‌ خنده‌ و‌ دوید‌ بین‌ بچہ‌ ها‌ گم‌ شد. به زحمت، امداد گر ها رو راضی کردیم که بروند. |
🌹یادشهیدی سالروز که تولد و ازدواج و شهادتش در یکروز بود... 💢همسرم آرزوی شهادت داشت. پیش از اعزام به سوریه به من گفت: «همیشه برایم زیارت عاشورا بخوان و دعا کن به شهادت برسم.» من هم برایش زیارت عاشورا می خواندم. دوست نداشتم آن زمان شهید شود اما از خدا می خواستم که مرگش را شهادت قرار دهد. (به روایت همسرشهید) 💢مشغول حاضر شدن برای رفتن به کلاس قرآن بودم و حواسم نبود با پدر خداحافظی کنم. داشتم بند کفش می‌بستم که بابا آمد «زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میروم ماموریت» مرا در آغوش گرفت و بوسید. اشک‌های بابا را به خاطر دارم که گویی از شوق شهادت که می‌دانست نزدیک است روی صورتش ریخت، او خودش را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود.....😭 راوی : دخترشهید : ۱۳۵۷/۶/۲۵. : ۱۳۸۰/۶/۲۵. : ۱۳۹۲/۶/۲۵🌹