eitaa logo
اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
127 فایل
•﴾‌﷽﴿• براي تعجيل در فرج من بسیار زياد دعا کنيد که آن،فَرَج و نجات شما است.(کمال‌الدين، ج ٢،ص ٤٨٥) امام زمان (عج) هدیه محضر امام زمان عج صلوات اللهم عجّل لولیک الفرج #کانال_اشعار_مناجات_با_امام_زمان_عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد که به یقین تو می آیی. تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد. تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد. تو می آیی و دلم را خویشاوند تمام پنجره های جهان می کنی. تو می آیی و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنویت پیوند می زنی. تو می آیی و فریادهای فرو خفته ستمدیدگان جهان را معنا می بخشی. تو می آیی و گوش جهان را که از فریادهای گوشخراش شیاطین کفر و الحاد کر شده است، با زمزمه روح بخش محبتت نوازش می کنی. تو می آیی و من خوب می دانم که روزی از همین دریچه که سال هاست بسته مانده است، جوانه ای خواهد رویید؛ جوانه ای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمان های آبی حضور تو سر بر خواهد آورد. تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد. تو می آیی و رودهای احساس، از دستان پر مهر نسیم، بر منتظران واقعی ات جاری می شوند. ای تجلی مهر خداوند در زمین! شوره زار خشک دل های خسته مان در انتظار نوازش نرم نگاه پر مهر توست! سوار سبزپوش آرزوهای ما! روایت گر فتح و پیروزی مسلمانان! وارث بدر و حنین! ذوالفقار حیدر در دستان توست و نرمی کلام مصطفی از زبان تو جاری می شود. یا حُجّةُ اللّه علی خلقه! هلا نگاه تو باران ترین باران ها ببار بر در دل تبدار این بیابان ها بگو که پنجره بر دوش، تا کجا آخر سکوت و صبر تو و پرسش خیابان ها چه قدر این دل بر باد رفته ام خوانده است تو را زحنجره زخمی نیستان ها
" دلم برای ورود تو لحظه شماری می‌کند و حنجره ام تو را فریاد می‌زند، تو که تجلی عشقی. قنوتم را طولانی می‌کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی کوچه‌های غریب بی کسی را آب و جارو می‌کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی. هر روز چراغ دلم را با جامعه الکبیره روشن می‌کنم و سفره افطارم را با آل یاسین و عهد تزیین می‌کنم و برای ظهور تو هر روز پای درد کمیل می‌نشینم.‌ نمی‌دانم آخرین ایستگاه توسل چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله‌ها می‌برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز ندبه است. مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق‌های انتظار و من با دلم می‌خواهم آن روز که می‌آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم. به امید روزی می نویسم که پیچک های عاشق، از روشنای پنجره ها بالا روند و دست در دست ابرها با آسمان پیوند بخورند. دلخوشیم برای فردایی که بهار، پیراهن سبز خود را بر تن کند و پروانه ها، تمام کوچه باغ ها را با بال های طلایی خودشان جارو کنند و زمین، از دست های مهربان باران، فراوانی بنوشد و آن گاه است که مطمئن می شوم، هزار آیینه می روید به هرجا می نهی پا را همین قدر از تو می دانم، هوایی کرده ای ما را میان چشم هایت دیده ام قد می کشد باران . و اندوهی که وسعت می دهد بی تابی ما را» آقای مهربان! هزار و این همه سال است که خنده ها، از لب ها گرفته شده و کوچه های امید، در حسرت یک بهار ماندگار تکیده. احساس ها در خود فراموشی خاموش می شود، وقتی که پرچم های رنگارنگ تزویر، بر فراز ویرانی های تمدّن در اهتزاز باشد. مهربان همدم! روزگار بدی شده است. برای تمامی عاشقانت. از خود می بریم و با گناه پیوند می خوریم و در گرداب معاصی دست و پا می زنیم و کسی به داد دلِ تنگ ما نمی رسد. . تو می دانی، بسیار سخت است که باشیم و از نیامدنت گلایه نکنیم. سخت است که تو را برای چهار فصل امید، نخوانیم و در خود بپوسیم. در روزگاری که پرستوها، از سرزمینِ وجودشان کوچ می کنند و تحمل سوز تازیانه های فراق را ندارند، جان می کَنیم. دریاها در رکودی به وسعت یک باور، می میرند و از دلِ دریاها مرداب ها جان می گیرد و ماهی های سرخ عاشق، در حسرت امواج خروشان دریا، پولک های طلایی خود را در تُنگ کوچک تنهایی شان می شویند و فریاد می زنند که: ای آخرین ترانه و ای آخرین بهار باز آکه بی حضور تو تلخ است روزگار مولای سبزپوش من، ای منجیِ بزرگ تعجیل کن که تاب ندارم در انتظار.»"%
آنقدر  که  از  ماه  زمین  فاصله  دارد از  محضرتان  دورم  و    قلبم   گِله دارد خیره  شده  چشمم   به دعای سحر تو کِی  اهل   دلی   همچو   شما  نافله  دارد عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا آواره ی    روی   تو    مگر    حوصله  دارد برسفره ی  اِطعام شما چشم  به  راهم لطفی   به   گدایت   که   امید   صِله  دارد کربلایی مرتضی شاهمندی
in jomeh ham raft (1).mp3
4.42M
🌺 🍃 این جمعه هم رفت ازت خبر نیومد، غصه به سر نیومد مسافر غریبِ، من از سفر نیومد خیلی تو این شبا من، برا تو گریه کردم بیا که آرزومه، دورت آقا بگردم ذکر غروب جمعه‌هاست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست اون که امید قلب ماست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست منتقم کرببلاست، آقام‌کجاست آقام‌کجاست «آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا» شرمنده‌م آقا برای اشکایی که، دم سحر میریزی گرچه بدم میدونی، خیلی برام عزیزی بار گناه آوردم عمر تباه آوردم بنده بی پناهم بهت پناه اوردم دل تو رو شکسته‌ام، منوببخش منوببخش با غیر تو نشسته‌ام، منوببخش منوببخش از این زمونه خسته‌ام ، منوببخش منوببخش «آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا»
لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبرالله اکبرالله اکبرالله اکبر 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا