doa_joshan.saghir_farahmand.mp3
9.75M
انشاالله جهت رفع همه فتنه های داخلی وخارجی نظام جمهوری اسلامی و سلامتی مولی ومقتدی صاحب الزمان (عج )و رهبر فرزانه
هرروز قرائت
دعای جوشن صغیرفراموش نشود
صوت آقای فرهمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 تیزر اطلاعرسانی اجتماع بزرگ مردمی #عید_بیعت
☀️ مصادف با سالروز آغاز امامت امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف
👤 سخنران: استاد علیاکبر #رائفی_پور
👤 مداحان: حاج سید مجید بنیفاطمه، کربلایی محمدحسین پویانفر، کربلایی سجاد محمدی
👤 با اجرای: حسین حقیقی
👤 مجری: حامد سلطانی
ـ زمان: پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱
ـ ساعت: ۱۵
ـ مکان: تهران، میدان آئینی امام حسین علیهالسلام
📡 پخش زنده از سایت👇
🌐 Masaf.ir/live
🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت عجیب در خصوص ایران😢😍
🍃🔹به آقای خامنهای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند
🔹در یکی از روزهای سال ۶۲، زمانی که حضرت آقا، رییس جمهور وقت، برای مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج میشدند، در مسیر حرکت تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از همان نزدیکی شنیده میشد.
🔹صدا از طرف محافظها بود که چندتایشان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند, صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمیدانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتادهاند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آنها را نزدیک حضرتآقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی میرود.
کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و میگوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط میخوام قیافه آقای خامنهای رو ببینم، حالا میگه میخوام باهاش حرف هم بزنم».
حضرتآقا میفرمایند: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».
🔹لحظاتی بعد پسرکی ۱۲-۱۳ ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرتآقا میرساند, صورت سرخ و سرما زدهاش خیس اشک بود, در میانه راه حضرتآقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند میفرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی»
🔹شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان میلرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری میگوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟»
حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و میفرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان میدهد.
حضرتآقا از مکث طولانی پسرک میفهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان میگوید: «اینم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرتآقا با زبان آذری سلیسی میفرمایند:
«شما اسمت چیه پسرم؟»
شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادریاش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی میگوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
حضرتآقا دست شهید بالازاده را رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و میفرمایند: «افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»
شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود میگوید: «انگوت کندی آقا جان!»
حضرتآقا میپرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود میگوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».
حضرتآقا میفرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
شهید بالازاده میگوید: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سُر خورده بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید ۱۳ سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن ۱۳ سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟» و شانههای شهید بالازاده آشکارا میلرزد.
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می
فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
پیشنهادمیکنم مطالعه شود بسیار زیبا ارزش چند بار خواندن داره😭😭😭😭😭
هر کس ز #ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی #دشمن است و منفور شود!
#پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر #فتنه گری کور شود!
#ياعلى_باسيدعلى✌️.❤️
🌹 تصاویری از مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح، صبح امروز (دوشنبه) با حضور فرمانده کل قوا در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی علیهالسلام
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
✍ به کانال آتشنیوز بپیوندید:👇
http://eitaa.com/atashnews
#حبیب ما،خامنه ای
#طبیب ما،خامنه ای
#شُکـر، که گشته در جهان
نصیب ما، #خامنه_ای ❤️
#لبیک_یا_خامنهای
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
✍ به کانال آتشنیوز بپیوندید:👇
http://eitaa.com/atashnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق مشاهدات میدانی بنده، همین کلیپ ساده بد سوزونده براندازارو. احتمالا تأثیر اخلاص سازندش بوده
🔴 توابين، شک کردند، شاید هم ترسیدند و از کربلا جا ماندند. توبه کردند، سپس شدند توابین
❌اما، توابین کربلایی نشدند.
❌💯به ولی امر زمانت شک کنی، از کربلا جا ماندهای ...
⁉️یکی گفت: هنوز با این گرانیها پای آرمان های انقلاب و رهبرت هستی؟
💯گفتم : در مکتب امام حسین (علیهالسلام) ممکن است، زمانی حتى آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم
💯درکربلای این عصر لبیک یا خامنهای، لبیک یاحسین است
#ایران
#لبیک_یا_خامنهای
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج