فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 دخترای مذهبی گله میکنن که چون حجاب دارن نمیتونن زیباییشون رو به رخ بکشن و در رقابت با دختران دیگه اونها پسندیده نمیشن!
♨️ اما جواب 👆
🆔 @Clad_girls
🔴مانتو جلوباز با طرح چفیه شهدا؟!
🎙مقام معظم رهبری
1⃣ گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ بهخاطر مسائل فرهنگی؛ یعنی اهمّیّت مسائل فرهنگی اینجور است. (۱۳۹۴/۶/۴)
2⃣ فرهنگ و صفآرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس میکنم که در راه خدا کشته شدهام. هرکس در این راه کشته شود، در راه خدا کشته شده و هرکس در این راه، زحمتی متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است. مسأله، مسألهی کوچکی نیست...نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است و ما امروز مورد تهاجم هستیم. (۱۳۷۸/۹/۲۳)
👈آقا حاضرند زبانم لال در راه اصلاح فرهنگ کشته شوند، اما برخی مدعیان ولایت حاضر نیستند قوانین و مقررات کشور را اجرا کنند، از ترس از دست دادن محبوبیت و مقام و ... و با یک هجمه رسانهای حاضرند اصول خود را هم انکار کنند... با وجود ترور مجازی حاج قاسم و مقام معظم رهبری در نرم افزارهای آمریکایی_صهیونیستی، از ترس از دست دادن فالور حاضر نیستند صفحه اینستاگرام یا اکانت توئیتری خود را ببندند و دم از پیروی حاج قاسم میزنند...
منتظر بدتر از این هم باشید...
#هفته_حجاب_و_عفاف!
#داستان_شهدا
#شهیده_زینب_کمایی
دوستان این هفته به مناسب هفته عفاف و حجاب میخوام از شهیده حجاب شهیده زینب کمایی بنویسم.ان شاالله🌻🌻
#داستان_شهدا
#شهیده_زینب_کمایی
خلاصه ای از زندگینامه و خاطرات شهیده:
مادر شهیده:
شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچههایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت.زینب از همه بچههایم به خودم شبیهتر بود. صبور اما فعال بود. از بچهگی به من در کارهای خانه کمک میکرد. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی میباشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. همیشه به شوهرم میگفتم از هفت تا بچهام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم. زینب اهل دل بود از دوران بچهگی خوابهای عجیبی میدید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستارهها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. وقتی از خواب بیدار شد...
ادامه دارد...🌻🌻
#داستان_شهدا
#شهیده_زینب_کمایی
...وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم میکردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود. زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. زینب دوران دبستان به کلاسهای قرآن میرفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد.مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه میرفت. در مدرسه او را مسخره میکردند و اُمّل صدایش میزدند. از همان دوران روزه میگرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه میگرفت. زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیماییهای زمان انقلاب شرکت میکرد. زینب فعالیتهای انقلابیاش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد