5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله جوادی آملی : هیچکس سالم در نمیره😏
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از جایی که فکرش را نمیکنی راه باز میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هیچ وقت این سلفی یادتان نرود
بفرستید برای کسانی که میگویند غزه و لبنان به ما چه ؟
خدا نکند خودشان در ایران اسلامی گرفتار چنین صحنه ای شوند
سوختم با این تصویر 😭
و بخاطر همین است که آن زن ارومیه ای ماشینش را میدهد تا شاید دردی از این مظلومین دوا شود . چون نمی تواند مثل برخی بی شرف باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️یهودیان حریدی خطاب به نیروهای امنیتی صهیونیستی: حسن نصرالله آدم مومنی بود و شما کافران اورا کشتید. ما مخالف جنگ با حزب اللهایم. اینجا رو شما درست کردید و تورات میگه ایجاد دولت یهودی ممنوع است.
🎤در روایتگری تاریخ لانه جاسوسی آمریکاییها خیلی موفقتر از ما بودند
👈#ایستگاه_خیابان_روزولت یک کار اسنادی، مورد وثوق و بدون اغراق است
🎙گفتوگو با دکتر حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل سیاسی در تحلیل و بررسی کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت»
💬آمریکاییها در روایتگری تاریخی در این موضوع خاص خیلی موفقتر از ما بودند. کتابهای متعدد نوشته شده است. من به عنوان یک پژوهشگر میتوانم به شما بگویم حداقل ۷۰ تا ۸۰ کتاب جدی راجع به این موضوع نوشته شده است. تازه بعضی از اینها افراد مستقیماً به این موضوع پرداختهاند؛ گری سیک، معاون وزیر خارجه وقت، کتاب مهمی تحت عنوان «همه چیز فرو میریزد» نوشته که به فارسی منتشر شده. همچنین همیلتون جردن که رئیس کارکنان کاخ سفید بود، کتابی به فارسی چاپ کرده تحت عنوان «بحران» اگر اشتباه نکنم. میخواهم بگویم روایتگری آمریکاییها خیلی وسیع است. اما در دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام، تا آنجایی که من بررسی کردم، فقط خانم ابتکار یک کتاب نوشت که به انگلیسی نوشته و بعد به فارسی ترجمه شده. و یکی هم آقای دکتر یزدانپرست که استاد دانشگاه شیراز است و اقتصاد خوانده، خاطراتش را چاپ کرده است. بعضیها مثل آقای عبدی و آقای اصغرزاده فقط مصاحبه کردند ولی کتاب ننوشتند. در واقع، خیلی کمکاری در این زمینه شده است. دانشجویان مسلمان پیرو خطّ امام که ننوشتند، افرادی هم که نوشتند، به عنوان یک پژوهشگر میگویم واقعاً مأیوسکننده است. تنها کتابی که من سراغ دارم و واقعاً اسنادی و پژوهشی نوشته شده، کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» آقای محبوبی است. این آقای دکتر محبوبی انصافاً خیلی کار کرده و من هم سعی کردم در حد وسعم به تولید این کتاب کمک کنم. این کتاب مورد وثوق است و اسنادی دارد و زحمت زیادی روی آن کشیده شده تا حرف بیربط زده نشود و اغراق نشود.
🔍 متن کامل گفتوگو
https://khl.ink/f/58138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاخام یهودی میگوید نه ما : از نظر اعتقادات یهودی، صد درصد مطمئن هستم که اسرائیل پایان خواهد یافت!
🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾🪴🌾
🔰مختصری از زندگینامه پر فراز و نشیب سردار دلیر اسلام شهید علی شفیعی
💐🌿شهید علی شفیعی متولد 18 آبانماه 1345 در شهر کرمان یکی از شهدای استان کرمان است که فعالیتهای انقلابی خود را از سال 1356 با شرکت در فعالیتهای انقلابی مسجد جامع آغاز کرد و با ورود به بسیج مسجد اقداماتش را گسترش داد.
🌀در سال 1362 با ورود به سپاه، در جبهه حضور یافت و علاوه بر حضور در جبهههای حق، در فعالیتهای سیاسی مذهبی شهر کرمان هم شرکت داشت.
⭕️علی شفیعی با وجود سن کم، به دلیل ویژگیهای برجستهای که داشت همچون مدیریت، تدبیر، اخلاص در عمل، شجاعت، نفوذ کلام، روحیه دادن به بچههای رزمنده و غیره بهعنوان یکی از فرماندهان فعال در جبهه جنگ انتخاب و در عملیاتهای بدر، والفجر8 و کربلای 4 شرکت فعال و نقش آفرین داشت
🥀🕊 و سرانجام در دی ماه 1365 و در عملیات کربلای 4 محور عملیاتی جزیره امالرصاص بر اثر برخورد ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد
🥀🌻مزار ایشان در گلزار شهدای شهر کرمان میعادگاه عاشقان است.
روحشان شاد و نام و یادشان جاودان🌹
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━
🕊✨🌿🕊✨🌿🕊✨
💠چند خاطره کوتاه و شنیدنی از سردار شهید علی شفیعی
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
❇️اوایل ازدواجمان بود . یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد .
از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟
بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده
بود تا نماز شب بخواند ، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم .
علی خیلی به من احترام می گذاشت .
💫 فاطمه کیانی همسر شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
💢هیچ گاه جنگ و جبهه را رها نکرد و سختیهای آن را با جان و دل پذیرفت . در عملیات والفجر 8 در کارخانه
نمک فاو آنقدر مانده بود که یک لایه نمک بر پوستش نشسته بود و با شوخی به بچه ها می گفت "اگر نمک
می خواهید من دارم "دستی بر موها و صورتش می کشید و نمک می ریخت ، از بس با آب شور کارخانه
وضو گرفته بود ، تمام دست و صورتش شوره بسته بود .
او با این وضع مشکل هم حاضر نبود وظیفه خود را زیر پا بگذارد و برای آسایش خودش کار جبهه و جنگ
را رها کند .
💫راوی: علی اکبر خوشی همرزم شهید
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
♻️باید از کار او سر در می آوردم .
آن شب تا نماز تمام شد ،سریع بلند شدم ولی ازاو خبری نبود زودتر ازآنچه تصور می کردم رفته بود. ، قضیه را باید می فهمیدم کنجکاو شده بودم هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بود
که غیبش زد . شب دیگر از راه رسید نماز و عبادت . مصمم بودم بدانم علی کجا می رود . طوری در
صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد ، من هم بلند شدم به بیرون از مسجد می رود .
در تاریکی کوچه ای رها می شود و من هم ..... تا به خود می آیم ، بر دوش او یک گونی می بینم از کجا
آورده بود نفهمیدم کوچه ها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی می کند . هنوز متوجه من نشده بود .
درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را
کوبید و سریع رفت در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت .
من به دنبالش راه افتادم ، دومین منزل ، سومین منزل و ..... وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف
مسجد حرکت کردم زودتر از او رسیدم منتظرش ماندم ، علی وارد مسجد شد . جلو رفتم ، سلام کردم جواب داد .
گفتم جایی رفته بودی : نه ...
مثل اینکه جایی رفته بودی ؟ با نگاهش مرا به سکوت وا داشت .
من جایی نبودم ، همین اطراف بودم
فایده ای نداشت . به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم . کاری که بعضی شبها تکرار میکرد
می خواست همچنان مخفی بماند . .
💫راوی: مادر شهید علی شفیع
♨️🔆♨️🔆♨️🔆♨️
⭕️پدر یکی از بچه بسیجی هایی که تازه به جبهه آمده بود و دیپلم هم داشت و اتفاقا دانشگاه هم قبول شده بود به
اهواز آمده بود که پسرش را به خانه برگرداند .
عصبانی بود اتفاقا علی متوجه شد ، به سراغ پدرش رفت ، او را متقاعد کرد که یک شب آنجا بماند تا پسرش
را برای برگشتن راضی کند . آ ن شب علی با پدر آن بسیجی ساعت ها حرف زد به طوری که روز بعد
نه تنها او مایل به برگرداندن پسرش نبود ، بلکه خودش هم تقاضا کرد در جبهه بماند .
💫راوی احمد نخعی همرزم شهید علی شفیعی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿