eitaa logo
فقط حیدرامیرالمومنین است
66 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
227 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣مسابقه کتابخوانی 1⃣ سه دقیقه در قیامت 2⃣ چهل حدیث از امام رضا "ع" 🌷 🌸به مناسبت دهه کرامت 🌸🌷 🎁جوایز: کارت هدیه ۵۰ هزار تومانی ✳️نحوه دریافت کتاب و سوالات مسابقه: 🌀حوزه مقاومت بسیج حضرت زهرا "س" 🌀کانال پاتوق فرهنگی بویین میاندشت @patoghfarhangi_bm ✳️نحوه تحویل پاسخنامه: 🌀حوزه مقاومت بسیج حضرت زهرا "س" ارسال پاسخ سوالات به آی دی @patoghf_bm ویا به سرشماره پیامکی ۹۸۶۶۰۰۰۳۱۳۵۸ @patoghfarhangi_bm
باسمه تعالی به اطلاع عموم مردم ولایتمدار شهرستان دارالمومنین بویین میاندشت میرساند نماز عبادی ،سیاسی و وحدت آفرین جمعه این هفته(۶تیرماه)به امامت نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان بویین میاندشت حضرت حجت الاسلام و المسلمین اسکندری در میعادگاه نماز جمعه(مصلای بزرگ امام خمینی )با رعایت اصول بهداشتی و فاصله های اجتماعی همانند هفته های گذشته اقامه میگردد . شروع خطبه ها :راس ساعت ۱۳ 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ✅ ستاد برگزاری نماز جمعه شهرستان بویین میاندشت
❤️در ششم تیر ماه سال 1360 حضرت آقا توسط گروه فرقان در مسجد ابوذر تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند،اما تقدیر الهی چنین بود كه ایشان برای آینده نظام حفظ شوند 🌹خاطره امام خامنه ای از مجروح شدن دستشان تا به دنیا آمدن دخترشان ♦️دست من آن اول که فلج شد، بخاطر حادثه ترور، تا مدتها این دست اصلا حرکت نمی کرد و ورم داشت. بعد به تدریج دیدم که یک کمی از شانه حرکت می کند. ♦️دکتر به من گفت وقتی راه میروم، دستهایم را بطور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش یواش دیدم میتوانم دستم را خم کنم از آرنج. ♦️در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت ♦️ زیاد سراغ من می آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می گرفتم. یواش یواش دیدم با این دست هم میتوانم بغلش بگیرم. ♦️دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته ام، خیلی تشویق کرد! گفت این بچه دست تو را خوب می کند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل میگیری، همین باعث می شود سنگینی اش را تحمل کنی. همینطور هم شد. بغل میگرفتم، می آوردم و می بردم، بعد یواش یواش این دست قوت پیدا کرد
‼️نخواندن حمد و سوره در نماز جماعت 🔷کسی که به رکعت سوم نماز جماعت برسد و به خیال این که امام در رکعت اول است چیزی نخواند، اگر قبل از رکوع متوجه شود واجب است حمد و سوره را قرائت کند، ولی اگر بعد از این که داخل رکوع شد متوجه شود نماز او صحیح است و چیزی بر او واجب نیست، هر چند احتیاط مستحب این است که دو سجده‌ی سهو برای ترک سهوی قرائت به جا آورد. 📕منبع: رساله آموزشی امام خامنه‌ای 🆔 @resale_ahkam
نماز یکشنبه های ماه ذی‌القعده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که: 🔴در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (دو رکعت دو رکعت) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ آنگاه بگوید: یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.
ارزش کتاب صحیفه سجادیه 💠 امام زمان (عج) فرمودند: بخوان. 🔸علامه محمدتقی مجلسی (مجلسی پدر) می فرماید: 🔸من در اوایل بلوغ بسیار دنبال جلب رضایت خدای متعال بودم، و نیز بی قرار بودم از یاد حضرت حجت علیه السلام. 🔸تا آنکه در بین خواب و بیداری دیدم صاحب الزمان صلوات الله علیه در مسجد جامع قدیم در اصفهان ایستاده اند. 🔸به آن حضرت سلام کردم و دستشان را بوسیدم و سوالاتی را که برایم مشکل شده بود، از محضرشان پرسیدم. 🔸سپس عرض کردم: مولای من! برای من مقدور نیست که همیشه خدمتتان برسم؛ پس به من عنایت فرمایید که همیشه بر طبق آن کنم. 🔸آن حضرت فرمودند: برای تو، کتابی به مولا محمد تاج دادم؛ برو و از او بگیر. 🔸من در خواب آن فرد را می شناختم. 🔸پس به سمت دار بطیخ (نام محله ای در اصفهان) رفتم. 🔸آن شخص تا مرا دید، گفت: تو را صاحب الامر فرستاده؟ 🔸گفتم آری. 🔸پس کتاب کهنه ای درآورد و به من داد. 🔸کتاب را گشودم و فهمیدم . 🔸کتاب را بوسیدم و بر چشمانم گذاشم و به سمت امام زمان علیه السلام برگشتم که بیدارشدم و متوجه شدم آن کتاب با من نیست. 🔸به جهت از دست دادن آن کتاب، تا طلوع فجر گریه و تضرع می¬کردم. 🔸به ذهنم افتاد منظور حضرت از مولا محمد تاج، همان شیخ بهایی است و چون بین علما مشهور و معروف است، به "تاج" نامیده شده است. 🔸پیش او رفتم و در حالی که گریه می کردم، خواب خود را به او گفتم؛ ولی آن کتاب نزد ایشان نبود. 🔸با حال گریه و تفکر از نزد ایشان بیرون آمدم تا آن که در دلم افتاد به همان سمتی بروم که در خواب دیده بودم. 🔸پس چون به محله دار بطیخ رسیدم مرد صالحی را دیدم که اسمش حسن بود و ملقب به تاج. 🔸او گفت کتابهای وقفی متعددی نزد من است که برخی آنها را می برند ولی به شروط وقف عمل نمی کنند. 🔸تو چون به وقف عمل می کنی، بیا به این کتابها نگاه کن و هر چه نیاز داری، با خود ببر. 🔸با او به کتابخانه رفتم. 🔸اولین کتابی که به من داد، همان بود که در خواب دیده بودم. 🔸شروع کردم به ناله و گریه و گفتم همین مرا کفایت می¬کند. 🔸پس به برکت علیه السلام، در شهرها همچون درخشان درخشید؛ بخصوص در اصفهان که اکثر مردم اهل دعا و شدند و این آثار، معجزه ایست از حضرت صاحب علیه السلام. 🔸و آنچه خداوند به برکت صحیفه به من عنایت فرمود، هرگز نمی توانم آن را بشمارم. 📚 لوامع صاحبقرانی، ص 3 📚 روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج14ص 420 https://eitaa.com/joinchat/1442971696Cbed44059c0