#تربیت_نسل_مهدوی
💡#یک_نکته_تربیتی
🔸یکی از شاگردان آقای بهجت نقل می کند:
یک شب در خانه بودم و بچه ها خوابیده بودند دختر کوچکم را نوازش کردم و بوسیدم و خلاصه اورا خواباندم یک دفعه چشمم به دختر بزرگم افتاد نگران شدم و با خودم گفتم نکند او بیدار بوده و دیده است که من دختر کوچکم را بوسیدم و او را نبوسیدم !
🔸فردا که برای درس و بحث خدمت آقای بهجت رسیدیم، ایشان نگاهی به من کردند و فرمودند: «ان شاءالله که تساوی بین اولاد را رعایت می کنید؟! حواستان جمع که هست؟!»
📚پرده نشین ص۳۹
🆔
@yamahdiadrekni72 ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید
26.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ خطر تغییر اکثریت شیعه درایران❗️
مولوی چهارزن و چهل فرزند و ۳۸ تا نوه دارد❗️😱
اونوقت شیعه ها و مذهبیها و انقلابی ها ، سه - چهار تا بچه هم نمیارن❗️☹️
ترکیب جمعیتی ومذهبی ایران بزودی تغییرات محسوسی به نفع غیر شیعه خواهد داشت❗️😱
💥دختران شیعه را ازخانه بیرون کشیدند و با زور و تبلیغات فرستادند به مدرسه و دانشگاه و باشگاه واستادیوم و سرکار و حمالی و نیروی کار ارزان وبرده کاری و برده جنسی برای تمدن وتوسعه شهری تامین کردند ❗️😔
و مردان شیعه را بیکار وخانه نشین کردند❗️😔
زبان زن ها را درازکردند و زبان مردان را کوتاه کردند❗️😔
زن ها را بر روی دوش مردان سوار کردند❗️😔
فرهنگ جامعه ما را عوض کردند و زن سالاری را درجامعه حاکم کردند❗️😔
با بیرون کشیدن زن های شیعه از محل امن خانه به محل فاسدکاری که پر از مردهای غریبه وهوسران است ، فساد وفحشا را زیاد کردند❗️😔
و خانواده شیعه را متزلزل کردند و طلاق را ببن شیعیان زیاد کردند و ... 😔
و دختران سنی را فرستادند به خانه بخت و دختران سنی رفتند وجهاد همسرداری و جهاد فرزندآوری کردند و جمعیت سنی را زیاد کردند❗️😱
🔥 خدا لعنت کند کسانی را که وزارت بهداشت صهیونیستی را حاکم بر جان و مال و سلامتی و نسل و اولاد شیعیان کردند تا جمعیت شیعه را منقرض کنند و جمعیت سنی را زباد کنند❗️😔
🔥 واقعا چه جوابی دارید که ان شاالله به زودی باظهور مولایمان به امام زمان و مولایمان امیرالمومنین و مادرمان حضرت زهرا و مولایمان امام رضا (صلوات الله علیهم) بدهید⁉️
🚩 اللهم عَجّل لِوَلیکَ الفرج بحق سیدنا و مولانا امیرالمومنین و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه 🚩
🔺شاید چهار دهه پیش کمتر کسی می توانست پیش بینی وباور کند که روزی چنین تیتری زده شود:
«روسیه به دنبال تهیه موشک بالستیک از ایران است.»
@yamahdiadrekni72
#ایران_قوی
نقل خاطراتی پیرامون رهبر عظیم الشان از آقای شاه پسندی(سرتیم محافظت از رهبر معظم انقلاب)
ایشان ۱۶ سال در این سمت بوده اند
👇👇👇
آیت الله حسن زاده آملی، به عوارضی آمده بود
رهبری که وارد قم شدند، مورد استقبال مردم قرار گرفتند. از آن میدان ورودی تا خود حرم با ماشین آمدند. آن موقع خیلی از علمای بزرگ برای دیدن آقا تا عوارضی قم ـ تهران آمده بودند. آقای «حسن زاده آملی» خودشان فرمودند که برای ورود آقای خامنه ای، به استقبال ایشان آمدند. هرچند آقای خامنه ای را ندیدند، توی ورودی شهر قم ایستادند و منتظر آقای خامنه ای بودند. حرف های آقای حسن زاده آملی که دربارة آقای خامنه ای گفتند، واقعاً عجیب است.
یک ساعت و بیست دقیقه طول کشید. من عین آن لحظات را فقط گریه می کردم. شاید به اندازة پنج تا روضة امام حسین(ع) گریه کردم.
آیت الله حسن زاده آملی دربارة آقای خامنه ای مطالبی می گفت که خیلی کوچک ترهای جامعه جرأت نمی کنند با آقا این طوری حرف بزنند. حقیرترین آدم ها که ما باشیم، خودمان را مقابل آقای خامنه ای کسی می بینیم. این قدر آقای حسن زاده نسبت به ایشان آن روز باصفا برخورد کرد.
آیت الله جوادی آملی دویدند در ماشین را باز کردند
صبح با آقای «موسوی کاشانی» دفتردار آقا رفتیم منزل آیت الله «جوادی آملی». گفتیم آقا بعد از نماز مغرب وعشا بنا دارند بیایند منزل شما. ایشان گفتند: خواهش می کنم که بگویید نیایند.
برای خود ما هم غریب بود که چرا نیایند. گفتند: واقعاً می گویم، منزل من برای ایشان خیلی حقیر است. اگر ایشان اراده کنند هر روزه بارهاوبارها خدمتشان می رسم. به ایشان ارادت دارم، ولی خانة من خیلی حقیر است. این خانة حقیر اصلا گنجایش وجود نازنین ایشان را ندارد. من خواهشم این است که اگر ایشان می خواهند بزرگی کنند، تشریف بیاورند قدمشان روی تخم چشم ما، ولی بگویید که نظر من این است که نیایند.
ما هم با آقای موسوی کاشانی رفتیم، عرض ادب کردیم و سلام رساندیم و نظر آیت الله جوادی آملی را گفتیم. آقا خندیدند و گفتند: ایشان بزرگوارند. ما منزل ایشان برویم، خیلی چیزها گیرمان می آید. خیلی چیزها یاد می گیریم.
عصر رفتیم منزل آقای جوادی آملی. تا آقا تشریف بیاورند. آقای جوادی آملی آمدند پیش ما ایستادند. گفتیم آقا شما بفرمایید بنشینید، هر موقع نزدیک شدند ما می گوییم. گفتند نه، من در انتظارم، از صبح که گفتید، ننشستم. می گفتند: چی شد؟ کی می آیند؟
هی می پرسیدند. لحظه ای که ماشین حرکت کرد، ما گفتیم آقا از صفاییه حرکت کردند. از صفاییه تا منزل آقای جوادی آملی کلی راه است. ایشان هم آمدند دم در ورودی توی کوچه ایستادند. برای ما خیلی بد بود؛ چون می خواستیم مطلب نسوزد. وقتی آقای جوادی آملی دم در می ایستد، هر کس عبور می کند، حداقلش این است که می ایستد و احوالپرسی می کند.
وقتی ماشین ایستاد، آقای جوادی دویدند در را باز کردند. رفتند که دست آقا را ببوسند، آقا نگذاشتند و سریع از آن در ماشین پیاده شدند. با آقای جوادی آملی رفتیم بالا توی خانة آقای جوادی آملی. ایشان تا دست آقا را نبوسید، ول نکرد. آیت الله جوادی آملی، خیلی اظهار تواضع و احترام کردند. آقا شروع کرد با ایشان صحبت کردن. حدود چهل دقیقه خانة آقای جوادی آملی با آقا نشستیم.
@yamahdiadrekni72
آیت الله بهاءالدینی می خواستند دست آقا را ببوسند
صبح زود تقریبا ساعت های سه ونیم، چهار صبح، رفتم منزل آیت الله «بهاءالدینی». قرار بود آقای خامنه ای از جمکران که نماز صبحشان را می خواندند، برویم منزل آقای بهاءالدینی. من با چندتا از دوستان در خانه را زدیم. آقاعبدالله، پسر آقای بهاءالدینی، آمد دم در. بهشان عرض کردم من شاه پسندی هستم از دفتر حفاظت آقا. آقای خامنه ای قرار است که خدمت آقا برسند.
آقاعبدالله هم در را باز کردند و ما رفتیم بالا. هنوز ساعت چهار صبح نشده بود. آقای بهاءالدینی تقریبا لباس تنشان بود و مهیا و منتظر کسی بود. دست گذاشتم به سینه ام و خدمتشان عرض ادب کردم. احوالی از ما پرسیدند و گفتند: خب، آسیدعلی آقای ما کجاست؟
این حرف آقا، قبل از این بود که من حرفی بزنم. گفتم: جمکران هستند. از آن جا که حرکت کنند، قرار است خدمت شما برسند.
گفتند: این جوری نگویید. ایشان اجلّ بر این هستند که خدمت من برسند؛ ایشان دارند لطف می کنند؛ ایشان بزرگواری می کنند، قدم می گذارند بر منزل ما. رونق منزل ماست...
بعد نشستیم چند دقیقه ای تا اسکورت حرکت کند. اسکورت تماس گرفتند که شما حاضرید؟
گفتیم: بله.
گفتند: پس ما راه افتادیم. اما آقای بهاءالدینی به ما گفتند که آقای خامنه ای از آن جا حرکت نکردند!
نگاه کردم، یک خورده به من برخورد. من بی سیم دستم است و تماس دارم. مثلاً می دانم چه خبر است دیگر. رفتم بالکن و به «مجتبی حیاتی»، فرمانده مان بی سیم زدم و گفتم: آقا حرکت کردند؟
گفتند: نه! آقا رفتند توی گودی داخل محراب مسجد جمکران، آن جایند؛ الآن حرکت می کنیم.
دیدیم آقای بهاءالدینی می داند که آقا حرکت نکردند. به ایشان گفتم: بله، آقا حرکت نکرده اند.
چند دقیقه ای گذشت و این ها دوباره تماس گرفتند. گفتم: حرکت کردند.
آقای بهاءالدینی گفتند: بله! حرکت کردند.
چند دقیقه بعد آقا در خانه رسیدند و از پشت بی سیم تأکید زیادی به من داشتند که مزاحم ایشان نشوید؛ یعنی حتی توی خانه خیلی اذیت و آزار برای ایشان نداشته باشید.
محافظ ها را برداشتیم بردیم بیرون و خانه را خلوت تر کردیم. آقا با تعدادی از همراه ها وارد منزل آقای بهاءالدینی شدند. آقای بهاءالدینی آمدند تا از پله های خانه ـ که پله های خیلی درب وداغانی هم بود و تقریباً آدم جوان هم شاید زمین بخورد ـ، بیایند پائین. آقای خامنه ای تند آمدند بالا و توی بالکن به هم رسیدند. آقا برگشتند با یک عصبانیت به من نگاه کردند، انگاری که من تخلف کردم و مزاحم آقای بهاءالدینی شده ام. آقای بهاءالدینی نگاه کردند و گفتند: آقا به این بچه ها چیزی نگویید. این طفلکی ها هیچی به من نگفتند. من دیشب تا حالا منتظر شما هستم. من دیشب نخوابیدم اصلاً.
آقای بهاء الدینی می خواستند که دست آقا را ببوسند. آقا هم نمی گذاشتند. آقای بهاءالدینی فرمودند: درست است که شما جوانید و زور هم دارید و قدرت در حد، ولی ما پیر شدیم، ولی این جوری ها هم نیست؛ من یک خواهشی ازت دارم، بگذارید من دستتان را ببوسم که فردا به مادرتان حضرت زهرا(س) بگویم دست ولی ام را بوسیدم.
وقتی نشستیم، آقای بهاءالدینی از آن دم در ورودی چشم می انداخت نگاه می کرد. آن هایی که یک چیزهایی می دانستند نزدیک بود قلبشان از توی سینه شان بزند بیرون. همه ترسیدند. ایشان چی می بیند ماها را؟ ما که مطمئن بودیم.
به آقای خامنه ای گفتند: آقا من شنیده بودم شما مراقبید و مواظبید، ولی نمی دانستم این قدر؛ الحمدلله الحمدلله. چیزهایی را به قاعده خوب می بینم، خوب اند.
بعد دربارة بچه های آقا صحبت کردند؛ دربارة آقامصطفی، آقامجتبی، آقامسعود، آقامیثم گفتند. آن آقا پسرهای بزرگ تان را بارها دیدم، الحق که مثل خودتان اند. آن دوتا بچه های کوچک ترتان را من ندیده بودم، همین چند روز پیش دیدم. این ها هم الحمدلله خیلی اهل اند، خیلی خوب اند.
بعد آقا به بچه ها اشاره کردند و بچه ها آمدند. تک تک پاسدارها و محافظین و دفتری هایی که بودند، دست آقا را بوسیدیم و خداحافظی کردیم آمدیم بیرون. یعنی دیدگاه شخصی مثل آقای بهاءالدینی، دیدگاه شخصیتی مثل آیت الله العظمی «اراکی»، دیدگاه کسی مثل آقای حسن زاده آملی، دیدگاه آقای جوادی آملی، این ها را ماها از نزدیک با چشم خودمان دیده ایم.
@yamahdiadrekni72
❇️ ✳️ ❇️ ✳️ ❇️ ✳️ ❇️ ✳️
حضرت رسول اکرم (ص) :
یک گروهی که وارد جهنم میشوند، زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان، خود را آرایش و زینت میکنند.
(کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۸۳)
#جهادتبیین
#انتشار_با_شما
🌺سندس(کانال تخصصی حجاب)
•❊•🧕🏼↡↷ # 𝑱𝑶𝑰𝑵⍣↯
【ꗴ @sondosir ꗴ】
@yamahdiadrekni72
امام خمینی رضوانالله علیه:
من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی میخواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدم های اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.
⁉️ مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست میخوریم و نابود میشویم؟!
⁉️ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند؟!
⁉️ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند؟!
⁉️ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههایدار میروند؟!
⁉️ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟!
👌 بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۲۷
✊ #الله_اکبر
🌪 #طوفان_الاقصی
🇵🇸 #فلسطین
وقتی رهبر انقلاب گفتند از «هم اکنون» آماج «قطعی» سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود، یعنی درخواست #انتقام سریع و قطعی داشتن، یعنی تا تنور داغه بچسبون، یعنی تا اجازه نده فضای مجازی افکار عمومی را تغییر بده و حس انتقام را در مردم کمرنگ کنه، یعنی انتقام با تدبیر ولی بدون تأخیر...
حجتالاسلام والمسلمین رسایی
#مطالبه_انتقام_سخت
@yamahdiadrekni72