فرشتہ‌هاهمه‌گفتند ؛ #وای‌اگربزند💔...(:

امشب‌دلم‌رفت‌درخونہ‌ۍ حضرت‌زینب"سلام‌اللہ‌علیہا" _قصہ‌ی‌مادردختری :)

چہ‌حالۍمیشیم.. یکۍبہ‌مادرمون‌چپ‌نگاه‌بکنہ!؟💔 چپ‌نگاه‌کردن‌به‌کنار... ۴۰تامردِنامحرمم‌به‌کنار..

یادتہ‌بچہ‌بودی! حوالیِ‌۵_۶سالگی اون‌موقعی‌که‌اگه‌مامانت‌پیشت‌نبود حس‌میکردی‌امنیت‌نداری.. گریہ‌میکردی‌میگفتی↓ –من‌مامانمومیخوام! هرچۍمیشد.. _مامان.. بہ‌هربہانہ‌اۍ! محبت‌میخاستی؛ واسہ‌مامانت‌نازمیکردی.. دلت‌گرم‌بودمادرداری!

ولی‌‌قصه‌ی‌ #سیلےوکبودی(: مگرفراموش‌میشود؟!

بایدپشتِ‌تابوتش‌جلودهنتوبگیرۍ مباداصداۍگریت‌بلندبشہ(:"💔 مباداکسۍبشنوه‌تشیع‌پیکرمادرتہ "

آخرین‌خاطرات‌من‌ازتومادر " سیلی‌بودو... آتش‌بودو... درب‌شکستہ! دیدم‌دست‌بہ‌پهلو دارۍخونہ‌روتمیز‌میکنی!💔

رفیق... فکرکن‌اون‌موقع! مامانتو... مامانۍکہ‌باردارَرو.. جلوۍچشمات‌بزنن! درخونہ‌آتیش‌گرفتہ‌باشہ.. مادرپشتِ‌در! نامحرمابیان‌توخونہ "💔 مادرزیردر :) اصلامیتونۍفکرکنۍ!؟ تو... این‌اتفاق‌تواون‌سن‌واست‌میوفتاد #دق‌نمیکردی!؟💔

اصلااینابہ‌کنار... فکرکن.. مادرت‌جلوچشمات‌چادرش‌بسوزه... بزنن..کبودش‌کنن...صورتشونیلی‌کنن.. نتونۍواسش‌گریہ‌کنی!

مادر.. دیدم‌دست‌بہ‌پهلو خودتوکشون‌کشون‌بردۍتوکوچہ... کمربندباباروگرفتۍنزارۍببرنش "💔