📌حضرت امام خامنهای یکی از جلوههای خودسازی شهید کاوه را چنین روایت کردهاند: «در یکی از عملیاتها دستش مجروح شده بود، تهران آمد سراغ من. من دیدم دستش متورّم است.
🔸پرسیدم دستت درد میکند؟ گفت که نه. بعد من اطلاع پیدا کردم، برادرهایی که آنجا بودند گفتند دستش شدید درد میکند، این همه درد را کتمان میکرد و نمیگفت. این مستحب است که انسان حتیالمقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید. یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت».
#شهید_محمود_کاوه
کمک مومنانه به ۹۹۳ مورد رسید
دقایقی پیش با واریز مبلغ ۰۰۰ / ۳۶۰ تومان به حساب ۱ نیاز مند محترم تعداد کمک های صندوق الغدیر به ۹۹۳ مورد رسید .
رسول خدا ( صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کس نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجتهای فراوان او را روا سازد که کمترین آن بهشت باشد.
* * * * * * * *
خیرین محترم لطفا کمک های خود را به شماره کارت
6037997580516012
واریز کنند .
صندوق الغدیر تالش محله
یاران وفادار
👇👇 رضا همانطور که نگاهی به چهره مادرش رقیه که حالا حالت شکرگزاری به خودش گرفته بود می کرد، شماره مهد
#دست_تقدیر۲
#قسمت_بیست_چهارم🎬:
رضا خیره به صفحهٔ مانیتور بود که تقه ای به در خورد و پشت سرش صدای آقا مهدی بلند شد.
رضا از جا برخاست و در را باز کرد و همانطور که سلام و علیک و خوش و بشی با آقامهدی و دوستاش می کرد، آنها داخل اتاقش دعوت کرد.
رضا، صندلی پشت مانیتور را به آقا مهدی تعارف کرد و خودش پشت صندلی ایستاد و دو مردی که آقا مهدی آنها را فرید و مجتبی معرفی کرده بود دو طرف رضا ایستادند.
رضا نقطه قرمز را روی مانیتور نشان داد و گفت: تقریبا یک ربع هست که اینجا ثابت مونده به نظرم یا به مقصد رسیده یا می خواد استراحت کنه.
مهدی سرش را جلوتر برد و همانطور که با دقت صفحه را نگاه می کرد گفت: کجاست؟! و بعد خودش ادامه داد: فکر می کنم یزد باشه درسته؟!
رضا سری تکان داد و گفت: دقیقا، یکی از خیابان های فرعی شهر یزد هست.
مهدی رو به مجتبی گفت: سریع مرکز یزد را بگیرین
مجتبی چشمی گفت و مشغول شماره گرفتن شد و بعد از چند دقیقه گوشی را به مهدی داد، مهدی بعد از معرفی خودش و توضیحاتی درباره عملیات و کیسان، گفت: ببین داداش، فرد مورد نظر که الان ظاهرا در شهر یزد متوقف شده برای ما خیلی مهم هست، هم از لحاظ اطلاعاتی مهم هست و هم اینکه وجودش اینجا لازم و ضروری ست، لطفا به این جی پی اس که براتون ارسال می کنم مراجعه کنید ایشون را با کمال احترام به مرکز بیارین و هر وقت کار انجام شد به ما اطلاع بدین و من با اولین پرواز خودم را به اونجا می رسونم، مهدی نفسش را آهسته بیرون داد و گفت: تاکید می کنم، سلامت این آقای دکتر کیسان محرابی برای ما مهم هست، قرار نباشه کوچکترین گزندی بهش برسه حتی اگر دیدین بین فرار کردنش و کشتنش یکی را باید انتخاب کنید، بزارید فرار کنه..
از ان طرف خط گفتن: چشم جناب سرهنگ، فقط جسارتا برای بازداشتش حکم قاضی می خواد...
مهدی گفت: حکم را من گرفتم براتون میفرستم، فقط حواستون باشه با احترام، طوری نباشه طرف فکر کنه زندانی هست و سلامتش تضمین باشه...
از پشت خط صدای چشمی آمد و مهدی گفت: الان حرکت کنید، به محض اینکه رؤیتش کردین، ما را هم در جریان بگذارید و تماس قطع شد.
مجتبی و فرید روی تخت رضا نشستند و فرید رو به رضا گفت: آقا رضا، اینجور که آقا صادق می گفتم سیستم این رد یابه با اونکه ما استفاده می کنیم متفاوت هست، میشه برام توضیح بدین چه جوریاست و چه چیزی اضافه تر از بقیه ردیاب ها داره؟!
رضا به طرف مبل تک نفره کنار تخت رفت و شروع به توضیح دادن کرد، هر چه که رضا بیشتر توضیح میداد، فرید و مجتبی که عمری خودشان توی این کار بودن متعجب تر می شدند.
بعد از صحبت های رضا، مجتبی رو به سرهنگ کرد و گفت: چه هوشمندانه! آقای سرهنگ به نظرم رضا هم دعوت کنیم مرکز خودمون، این آقا مهندس اونجا به کار ما و مملکت بیشتر می خوره هااا
مهدی که اصلا توی حال و هوای دیگه ای سیر می کرد لبخندی به روی رضا زد و گفت: اگر آقا رضا خودش بخواد چرا که نه...
حرف مهدی نیمکاره مانده بود که تلفن مجتبی به صدا درآمد.
مجتبی نگاهی روی صفحه گوشی کرد و گفت: از مرکزمون توی یزد هست و سپس تلفن را وصل کرد و روی بلندگو زد.
از اون طرف خط صدای پخته ای بلند شد: سلام مجدد جناب سرهنگ!
مهدی با حالتی دستپاچه همانطور که چشم به گوشی دوخته بود گفت: دکتر...دکتر را موفق شدین که...
از ان طرف خط گفتن: قربان! ما دیر رسیدیم، انگار ماشینی که دکتر محرابی سوار بودن از یه آژانس کرایه کرده بودن و قبل از اینکه ما برسیم، ماشین را تحویل دادن و رفتن،در ضمن ماشینی که مشخصاتش را شما دادین به نام دکتر محرابی کرایه نشده بود، یه اسم دیگه بود...
انگار دنیا دور سر مهدی به چرخش افتاده بود، دیگه چیزی از حرفهای همکارش نمی فهمید، آخه در یک قدمی پسرش کیسان بود و الان.....
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🇮🇷
یاران وفادار
#دست_تقدیر۲ #قسمت_بیست_چهارم🎬: رضا خیره به صفحهٔ مانیتور بود که تقه ای به در خورد و پشت سرش صدای آ
#دست_تقدیر۲
#قسمت_بیست_پنجم🎬:
کیسان ماشینی را که برایش کرایه کرده بودند، تحویل داد، بعد از کلی کار کردن توی ایران و آموزش هایی که قبل از آن از طرف سرویس موساد دیده بود، می دانست در شرایطی که بیم ان بود مورد تعقیب قرار گیرد، نه به قطار و نه اتوبوس و نه هواپیما اعتمادی نیست.
او باید به مشهد میرفت، قول داده بود و گذشته از قولش او دل داده بود، بدون اینکه بداند چه طور شده! بدون آنکه بفهمد چه اتفاقی افتاد که کارش به عشق و عاشقی کشیده! اسیر دو چشم درشت و مشکی، دقیقا مانند چشمان مادرش محیا شده بود.
کیسان تا قبل از دیدن ژاله نمی دانست که می شود چنین حس خارق العاده ای در این دنیا تجربه کرد.
او از دار دنیا یک مادر داشت و فقط عشق مادرانه را در سینه داشت و چون همیشه دست ظلم روزگار او را از مادر جدا کرده بود، این لذت دوست داشتن را در رؤیاهای خود می جست.
حالا بعد از سالها زندگی، حسی شبیه همان مهر و محبت اما از نوعی دیگر در خود احساس می کرد، حسی که در یک لحظه و با یک نگاه در بدنش پیچید.
او هر وقت لحظه دیدن ژاله را در ذهنش یاد آوری میکرد، عجیب قلبش به تپش می افتاد، اصلا برایش عجیب بود، کیسانی که الان می بایست با تمام وسایل و نتایج تحقیقاتش در خدمت بیژن که مهرهٔ موساد در ایران بود، باشد، الان دنبال کرایه ماشین شخصی بود که مستقیم او را به مشهد برساند.
کیسان روی نیمکت نزدیک ترمینال نشسته بود، دقایقی قبل دسته ای اسکناس به پسرکی سیه چرده داده بود تا برایش ماشینی به مقصد مشهد کرایه کند و حالا همانطور که چمدان مسافرتی جلوی پایش بود و کیف لپ تاپ را روی زانو گذاشته بود خیره به نقطه ای نامعلوم به ژاله فکر می کرد.
کیسان صحنه ای را به یاد آورد که بعد از کلی من من کردن به ژاله ابراز علاقه کرده بود و ژاله این دختر زیبا با شنیدن این حرف لپ هایش گل انداخته بود و با گفتن این جمله که: من باید بروم، قلب کیسان هم با خود برد.
کیسان اینقدر دنبال قضیه را گرفت تا اسم و رسم و شماره ژاله را به دست آورد و نمی دانست این سماجت در کجای وجودش نهفته بود که حالا اینچنین بروز کرده بود.
کیسان گوشی اش را از جیبش بیرون آورد و می خواست شمارهٔ دخترک زیبا را لمس کند، دخترک زیبا اسمی بود که کیسان روی ژاله گذاشته بود و همین اسم نشان دهندهٔ اوج سادگی و محبت کیسان بود.
انگشتش را روی اسم کشید و ناگهان بدون اینکه تماس وصل شود، آن را قطع کرد.
کیسان واقعا نمی دانست الان زنگ میزند چه باید بگوید، باید حرفهایش را ردیف می کرد و بعد زنگ می زد، اما برای کیسان که تا به حال به هیچ دختری نزدیک نشده بود خیلی سخت بود که الان بخواهد از خواستگاری حرف بزند، اصلا او نمی دانست چگونه باید شروع کند؟ چه بگوید؟!
کیسان اوفی کرد و نگاهی به آسمان که تازه ستاره های شب یکی یکی در آن پدیدار میشد کرد و آرام زمزمه کرد: مادر! این وظیفه توست...
من که نمی دونم...
من چه جوری؟!
در همین حین صدای پسرک به گوشش خورد: آقا...آقا بیاین ماشین گرفتم براتون و همانطور که لبخند میزد انگار سخت ترین خوان رستم را فتح کرده گفت: دربستش کردم براتون، قبول نمی کرد اما آق مسلم بلده چطور ردیف کنه آقا، همچی مغزش را با حرفام تیلیت کردم که قبول کرد و بعد اشاره به پشت سرش کرد و گفت: اون سمند نقره ای هست بیاین آقا و بعد جلوتر آمد و دسته چمدان کیسان را گرفت و کشان کشان به سمت ماشین برد...
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🇮🇷
یاران وفادار
#دست_تقدیر۲ #قسمت_بیست_پنجم🎬: کیسان ماشینی را که برایش کرایه کرده بودند، تحویل داد، بعد از کلی کا
#دست_تقدیر۲
#قسمت_بیست_ششم🎬:
کیسان توی ماشین نشست و راننده پس از کمی چانه زدن راجع به قیمت حرکت کرد.
با اینکه کیسان از لحاظ مادی دستش باز بود اما تجربه نشان داده بود که باید بر سر قیمت هر چیزی کمی بگومگو کرد تا بهت شک نکنن.
کیسان دقیقا پشت سر راننده صندلی عقب نشست طوری که اصلا راننده نتواند او را ببیند
راننده همانطور که از شهر خارج میشد، توی آینه وسط نگاه کرد و گفت: چی شدی پسر؟! چرا نمی بینمت؟!
کیسان که اکثر اوقات لهجه های مختلف ایرانی ها اونو سر ذوق میاورد،الان با شنیدن لهجه شیرین یزدی، هیچ عکس العملی نشان نداد، ذهنش اینقدر درگیر بود که نمی توانست به موضوع دیگری فکر کند
اما راننده سمج تر از این حرفها بود و همانطور که با سرعت پیش میرفت گفت: ببین دادا ، راه طولانی هست و آدمیزاد هم برای تحمل این راه محتایج یه هم زبون هست، اگه قرار باشه تا آخر سفر همینطور بی حرف باشی و صدات در نیاد، آبمون توی یه جوب نمیره...
کیسان که از حرفهای راننده فقط جمله آخرش را متوجه شده بود خودش را وسط تر کشید و گفت: بله؟! چی گفتین متوجه نشدم؟!
مرد خنده بلندی کرد و گفت: ببین اسم من محمد هست اما همه بهم میگن ممد سه سوت، بس که فرزم، الان نشونت میدم این راه هفت هشت ساعته را نهایت شش ساعته برات میرم تا بفهمی چرا بهم میگن سه سوته، حالا بگو بینم چی شده غمبرک زدی؟ نکنه کشتی هات غرق شده هااا
کیسان ابروهاش را بالا داد و گفت: کشتی هام؟!
ممد سه سوت خنده ریزی کرد و گفت: خداوکیلی مال کجایی که لهجه ات اینقدر خوشگله؟!
کیسان آه کوتاهی کشید و گفت: م..من...من مال ایرانم اما یه مدت رفتم خارج کشور برای تحصیل ...
راننده قهقه ای زد و گفت: همهٔ ما مال ایرانیم...پس بگو، رفتی خارج و خارجکی یاد گرفتی الان اومدی ایران زبون خودتم یادت رفته هااا؟!
کیسان که دوست نداشت این بحث ادامه پیدا کنه چون میترسید چیزی بگه که لو بره گفت: ببخشید آقا محمد، شما وقتی از یه دختر خوشتون بیاد و اونو دوست داشته باشین چکار می کنین؟!
راننده نگاهی توی آینه به کیسان کرد و بشکنی زد و گفت: اوه اوه مبارک مبارک مبارکه...پس کشتی هات غرق نشده و عاشق شدی...خوب دادا از اول همینو بگو دیه....
کیسان و راننده گرم صحبت شده بودند، کیسان از بی کسی اش می گفت که الان تنها باید بره خواستگاری و راننده هم هر لحظه یه پیشنهاد و یه نظر ارائه می کرد که ناگهان گوشی کیسان شروع به زنگ خوردن کرد.
کیسان نگاهی به صفحه گوشی کرد، بیژن بود.
با بی میلی تماس را وصل کرد که صدای عصبانی بیژن توی گوشی پیچید: الو دکتر کجایی؟!
بیژن صدایش را پایین آورد و گفت: سلام، من توی راهم...
بیژن بلندتر گفت: می دونم توی راهی، مگه قرار نبود تهران بیای الان دقیقا توی جاده تهرانی؟!
کیسان با تعجب گفت: خوب آره، چطور مگه؟!
بیژن گفت: مطمئنی؟
کیسان گفت: آره، بعد انگار فکری به ذهنش رسید ادامه داد: البته راننده داره از یه راه میانبر منو میاره که نزدیک تره...
بیژن اوفی کرد و گفت: از اول بگو، بسپار توی کوره راه ها گمت نکنه..
کیسان باشه ای گفت و تماس را قطع کرد و سخت در فکر فرو رفت و بعد از لحظاتی سکوت رو به راننده گفت: آقا محمد جاده مشهد با جاده تهران یکی هست؟
محمد ابروهاش را بهم کشید و گفت: چطور مگه؟! راستش یه قسمتش یکی بود اما الان ما وارد جاده مشهد شدیم
جاده تهران سمت دیگه است...
کیسان آشکارا یکه ای خورد و دستش را مشت کرد و روی زانویش کوبید و آهسته گفت: اونا توی وسائل من ردیاب گذاشتن، به خاطر همین اون پسره که ادعای برادری می کرد، خیلی راحت منو هر کجا بودم پیدا می کرد و ردم را میزد.
راننده گلویی صاف کرد و می خواست حرفی بزنه که کیسان دستش را روی دماغش گذاشت و گفت: هیس! باید تمرکز بگیرم و بعد چشمانش را بست و با خودش فکر می کرد که بیژن رد یاب را کجا میتونه بذاره؟
لپ تاپ؟!
نه نه امکان نداره...
چمدان؟!
اونم نیست چون تا الان دوبار با تمام وسایل عوضش کرده بود.
کیسان چشمهایش را باز کرد دست مشت شده اش را روی صندلی کوبید و دندان هایش را بهم فشار میداد، یک دفعه با دیدن مچدستش چشماش برقی زد، آره درسته...همینه...
این ساعت را به من دادن و تاکید کردن همیشه باهام باشه
بند مشکی و قطور ساعت را باز کرد و همه جاش را نگاهی انداخت، نه چیز مشکوکی نبود.
کیسان سرش را از وسط صندلی ها جلو برد و گفت: آقا محمد جلو ماشین پیچ گوشتی یا چیزی توی این مایه ها نداری؟!
راننده که تعجب کرده بود گفت: تو جعبه دارم، اما این جلو غیر این کارد میوه خوری...
حرف توی دهان ممد بود کیسان کارد را توی هوا چاقید و خیلی زود پشت ساعت را باز کرد، درست میدید
👇👇
یاران وفادار
#دست_تقدیر۲ #قسمت_بیست_ششم🎬: کیسان توی ماشین نشست و راننده پس از کمی چانه زدن راجع به قیمت حرکت کر
یه جسم گرد کوچولو کنار باتری ساعت بهش چشمک میزد.
کیسان ساعت را توی مشتش گرفت و شیشه ماشین را پایین کشد و همانطور که اونو بیرون پرت می کرد گفت: لعنتیا...لعنتیا....تمام مدت منو زیر نظر داشتین...چقدر من ساده بودم... دیگه محاله با اینا کار کنم
تا چند ساعت دیگه رسواشون میکنم...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
نهضت کتابخوانی شهید ابراهیم هادی 🇮🇷
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکبر کنی خدا میزاره تو کاسهات
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر دکتر سعید جلیلی در مورد ترامپ
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معاون سیاسی سپاه: صهیونیست ها از این پس باید گریه کردن را یاد بگیرند
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری در دیدار نخست وزیر ژاپن - خرداد ۱۳۹۸
"من شخص ترامپ را شایستهی مبادلهی هیچ پیامی نمیدانم"
بعد از اعلام موضع قاطع رهبر انقلاب، نخست وزیر ژاپن جرئت نکرد پیام مکتوب ترامپ را تحویل دهد.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻خیلی از بزرگترها، مصاحبه فرزاد حسنی با خانم "سهیلا آرین" را دیده اند.
🔻خانم سهیلا آرین از کودکی به آمریکا رفته، آنجا تحصیل و همانجا ازدواج کرده است. خودش می گوید همیشه متمول بوده اند و در زندگی اش چیزی کم نداشته است.
🔻در این برهه زمانی که بحث پوشش مناسب مطرح است، دیدن این قطعه برای جوانترهایی که ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند، میتواند بسیار جذاب و راهگشا باشد ...
🔻لطفا برای رضایت حق تعالی و آرامش درونی و معنوی ، در انتشار کلیپ برای ترویج این فریضه نیکوی الهی بکوشید🙏🌹
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
✅دولت آقای رئیسی روابط را با شرق گسترش داد ولی چرا برخی از هم وطنان مدعی روشنفکری ، فهم دقیقی از روابط بین الملل ندارند ، شاید هم خودشان را بخواب زدهاند. 💤😴
ما با چین و روسیه عقد اخوت نداریم ولی آیا این افراد تفاوت چین و روسیه را با آمریکا و اروپا نسبت به منافع ملی ایران نمیدانند؟ 😲☝️
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
1_ روسیه و چین با صنعت هسته ای ایران مخالفتی ندارند
*اما آمریکا و اروپا میگویند باید صنعت هستهای نداشته باشید و همه را از بین ببرید.*
2_روسیه و چین با سامانهٔ دفاعی ایران مخالفتی ندارند
*اما آمریکا و اروپا میگویند نباید برای دفاع از خودتان موشک بسازید و خواهان حذف قدرت نظامی ما هستند.*
3. روسیه و چین هرگز بدنبال تجزیه ایران نبودهاند
*اما آمریکا و اروپا مدام در این فکر بوده و هستند.*
4. روسیه و چین تا کنون ایران را تحریم نکردهاند
*اما آمریکا و اروپا بیش از چهل سال تحریم کرده و روز به روز بر تحریم ها میافزایند.*
5. روسیه و چین تا بحال چندین بار از حق وتوی خود،به نفع کشورمان استفاده کردهاند
*اما آمریکا و اروپا از حق وتو خود به نفع اسرائیل غاصب و کودک کش و علیه ایران استفاده کرده است.*
6. روسیه و چین کشورهای دیگر را در منطقه علیه ایران تحریک نمیکنند
*اما آمریکا و اروپا هر روز کشورهای عربی و همسایگان و غیره را علیه کشورمان تحریک میکنند.*
7.روسیه و چین هیچ شبکه ماهوارهای بر ضد کشورمان ندارند
*اما در امریکا و اروپا شبکه های ماهواره ای بسیاری ضد ثبات کشورمان،ضد مکتب شیعه،طالب تجزیه ایران،اشاعهٔ فرقه های ضاله، و تروریستی، فعالیت آزادانه دارند.*
8. روسيه و چین پناهگاه خائنین و منافقین قاتلین هموطنان ما نیستند
اما آمریکا و اروپا پناهگاهی امن برای جاسوسان،دزدان، تروریستها، قاچاقچیان و تمام خائنین و منافقین قاتل مردم و کشور عزیزمان هستند.
9. روسیه در از بین بردن داعش با ایران همکاری مؤثر و مستقیم داشته است
اما آمریکا در تأسیس داعش و کمک های مستقیم به آن نقش اصلی را داشته و هدف نهایی او ایران بوده است.
10.روسیه وچین هیچگاه از فتنهگران داخلی مثل فتنه های ۷۸ و ۸۸ و امثال آن در داخل حمایت نکردهاند
اما امریکا و اروپا همواره از فتنهگران و آشوبگران داخلی حمایت میکنند.
11-روسیه و چین،هرگز نفتکش های ما را نزدند و نفت ما را سرقت نکردند.
اما آمریکا و اروپا ، اینکارها را کرده اند
12-روسیه و چین هرگز هواپیمای مسافری ما را نزدند.
اما آمریکا اینکار را کرده است
13-روسیه و چین هرگز شخصیت های ما ، مثل شهید حاج قاسم سلیمانی را ترور نکردند.
اما آمریکا اینکار را کرده است
14-روسیه و چین در دوران کرونا ما را تحریم دارویی و واکسن ضد کرونا نکردند.
اما آمریکا و اروپا اینکار را کرده اند
15-روسیه و چین هرگز در کشور ما کودتا راه نیانداختند.
اما آمریکا با حمایت اروپا بارها مثل ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و کودتای نوژه علیه انقلاب اینکار را کرده است.
16-روسیه و چین هرگز پول های ما را بلوکه نکرده اند.
اما آمریکا و اروپا سالهاست که اینکار را کرده اند.
17-روسیه و چین هرگز علیه نظام اسلامی ما براندازی داخلی راه نیانداخته اند
اما آمریکا بارها از اول انقلاب اینکار را کرده است،
18-روسیه و چین،هرگز دانشمندان ما را ترور نکردند
اما آمریکا با تجهیز منافقین،بارها اینکار را کرده است
19-روسیه و چین هرگز ما را تهدید نظامی نکرده اند
اما آمریکا بارها اینکار را کرده است.
20-روسیه و چین هرگز شخصیت های ما را در لیست تروریست ها قرار نداده اند.
اما آمریکا ، سالهاست که اینکار را کرده است.
21-روسیه و چین هرگز به مرزهای ما تجاوز نظامی نکرده اند.
اما آمریکا در طبس و دفاع مقدس اینکار را کرده است
22-روسیه و چین هرگز علیه ارزشهای دینی و فرهنگ ملی ما تهاجم فرهنکی نکرده اند
اما آمریکا با همراهی هالیوود و اسراییل و اروپا چهل سال است که علیه ما ناتوی فرهنگی تشکیل داده است.
23-روسیه و چین هرگز ملت ما را تهدید به نسل کشی نکرده اند.
اما رؤسای جمهوری آمریکا بارها گفته اند که «باید نسل ایرانی از بین برود و ریشهٔ آن خشکیده شود»
24- روسیه و چین هرگز کشور ما را استعمار نکرده اند
*اما آمریکا و انگلیس بیش از ۶۰ سال ما را مستعمره خود کرده بودند.*
🔺🔻🔺🔻🔺
🌷امام خامنه ای حفظه الله :
دشمن امروز ، ایمان دینی و امید ملت ما را هدف قرار داده و برای آن برنامه ریزی کرده است و هر کس ایمان و امید به آینده مردم را تضعیف کند، به نفع دشمن کار کرده است ، چه بداند و چه نداند🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
https://eitaa.com/joinchat/4090364827Ce8b647bc53
به لینک بالا به اَبَرگروه دفاع از خوبان( .....) بپیوندید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗همیشه عزت خودتو حفظ کن...
🗣: فاطمه زهرا
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
🌗 این دستگاه شبانهروز محیط خط تولید کارخونههای نفت و گاز رو رصد میکنه و به محض وجود خطر اعلام حریق میکنه؛ که جلوی خیلی از فاجعه ها رو میگیره...
🔹 مدیر عامل این شرکت میگفت: آمریکا بهمون نداد، خودمون ارزونتر و بهترش رو ساختیم!🇮🇷
🔹 آره، ایرانی جماعت به کسی باج نمیده:)
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
☀️ آیت الله کوهستانی ره:
حرف های بیهوده و لغو تاثیری زیاد در روح دارد و روح را می میراند.
من تاثیر حرف های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمیدانم..!
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
دیشب سه بار گریستم...
وحید یامینپور نوشت:
🔹از دیشب سه بار گریه کردم؛ بار اول با دیدن آن مرد مستاصل که با بغض از مردم میخواست ویدئوی برهنه شدن زنش را بازنشر نکنند. التماس میکرد... او دو تا فرزند دارد. داریم شرفمان را به شهوت بازنشر شگفتیهای مجازی میبازیم. نشخوار کردن تصاویر این عریانی برای سرگرمی همان غلبه تکنیک بر خِرد انسانی است. این گوشی نیست که دست ماست، ما هستیم که در دست گوشی و در اختیار آن قرار گرفتیم، مسخ شدهایم، بیاراده شدهایم. تکنولوژی خِرد ما رو زایل کرده.
🔹بار دوم با خواندن توییت وحید اشتری در سرنوشت آن مدافع حرم، که یک بیچارگی مالی او را بهکنج زندان انداخته. گویی یک مار سمّی کوچک که لای خاکهای بیابان پنهانی میخزد، ناگاه پای پیشقراول قهرمان یک سپاه را نیش زده و او را از پا انداخته باشد. حکایت فتنههای دنیای پولزده با مردانی که هر یک درفش افتخار تاریخ را به دست دارند، همین است. حالا نوشته که بسیار پیشقدم شدهاند که آن جوانمرد را آزاد کنند.
🔹و سوم؛ دیدن ذوق و شادمانی جوانان لبنانی از شنیدن سرود دیروز بچهدبستانیها پیش حضرت آقا. آنها خود را در غربت و بیکسی و خیانت امّت رها شده میبینند. هر پیامی از سر صدق و دوستی آنها را زندهتر میکند. خاکستر غم را میتکانند و باز برمیخیزند.
🔹هر سه، حال بشر غربتزده در عصر عسرت است. جهان، غربتکده است. ما برادران و خواهران تنی هستیم که از کودکی ما را از هم جدا کردهاند. گاهی هنگام زل زدن در چشم هم چیزی محو از گذشته را بیاد میآوریم...
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩🕊 امیدوارکننده ترین آیه قرآن چیه؟ و چرا امیدوارکننده ترینه!؟
🟨🟨🌻🟨🟨
🔷 شهید آوینی: «آن روز که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید هیچ کس باور نداشت که سفیر سبک بال انقلاب با سرعت این چنین شگفت آور سراسر منطقه اسلامی و بلکه سراسر جهان را خواهد پیمود و به بزرگترین قدرت دنیا تبدیل خواهد شد.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: حزبالله به برکت شجاعت و تدبیر عجیب سیدحسن نصرالله، رشد فوقالعادهای کرد
🔹سید عزیز ما خب به مقامات عالیهی شهدا عروج کرد و او خود به آنچه که آرزوی آن را داشت رسید، لکن یک یادگار ماندگاری هم در اینجا گذاشت و آن حزباللّه است.
🔹حزباللّه به برکت شجاعت سید و درایت سید و صبر و توکل عجیبی که او داشت، رشد کرد، رشد فوقالعادهای کرد و حقیقتاً تبدیل شد به یک تشکیلاتی که دشمن مجهز مسلح به انواع سلاحهای مادی و بیانی و تبلیغی و رسانهای و غیره نتوانسته بر او فائق بیاید و انشاءاللّه نخواهد توانست فائق بیاید.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
جمعه🌸 ۱۸ آبان ۱۴۰۳ ه.ش _ ۶ ربیع الاول ۱۴۴۶ قمری
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
.
🔴 مضـرات دروغـگوئی 🔥👇
🔹1-دروغگوئی از بزرگترین گناهان است.
🔸2-دروغگوئی باعث بی آبروئی می گردد.
🔹3-دروغگوئی باعث شرمندگی می گردد.
🔸4-دروغگوئی باعث خورد شدن شخصیت فرد می گردد.
🔹5-دروغگوئی باعث بی اعتبار شدن فرد می گردد.
🔸6-دروغگوئی باعث از دست دادن دوستان می گردد.
🔹7-دروغگوئی باعث شرمندگی می گردد.
🔸8-دروغگوئی باعث ناراحتی افراد جامعه می گردد.
🔹9-دروغگوئی باعث ناراضی الله متعال می گردد.
🔸10-دروغگوئی باعث نفاق می گردد.
🔹11-دروغگوئی باعث ازیاد شدن دشمنان فرد می گردد.
🔸12-دروغگوئی باعث شکست خوردن در زندگی می گردد.
🔹13-دروغگوئی باعث از دست دادن خانواده و اقوام می گردد.
🔸14-دروغگوئی باعث از بین رفتن خیر و برکت در زندگی می گردد.
✍🏻به خاطر تمام این مضرات و دها مضرات دیگردروغگوئی است که اسلام از دروغگوئی ممانعت نموده و ❤️رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم دروغگوئی را از صفات منافقین و از بزرگترین گناهان کبیره شمرده است .
🍃🌺🍃🍃🌺
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍رعایت حریم محرم و نامحرم تا کجا ⁉️
🎥این فیلم رو از واکنش علامه حسنزاده آملی نسبت به صلوات فرستادن یک خانم در جمع رو تا آخر ببینید
🇮🇷کانال یاران وفادار انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/yaran_vafadar