eitaa logo
یاران وفادار
175 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4هزار ویدیو
7 فایل
این کانال در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ، همدلی و وحدت هم محلی ها و هموطنان گام بر می دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لازم نیست کار خاصی در اربعین انجام بدی! همین «حضور در این راهپیمایی» بزرگترین کار برای امام زمانه! | حبیب شهریاری
در هفته اول ماه جاری توفیق سفر به مناطق راهیان نور را داشتم ‌ ‌ . ره توشه این سفر خوب و معنوی را در قالب خاطره تقدیم مخاطبان محترم کانال می کنم و امیدوارم مورد بهره برداری اعضای محترم کانال قرار بگیرد و شهدای عزیز از ما راضی باشند 👇
ره توشه اولین تجربه راهیان نور ع زمانپور قسمت اول حرکت از صومعه سرا آنگاه که وطن به خون خود تشنه شود عشق است ... اگر نصیب رگهایمان ، دِشنه شود خونِ ما را بریزید به رگهای میهنمان هرگز به حرمت وطن دم نخواهیم زد ... یاد دلیر مردانِ وطن جاودانه باد شاید از سال های شروع حرکت بسیار خوب راهیان نور که با حمایت مقام معظم رهبری استمرار یافت من دوست داشتم این سفر معنوی را تجربه کنم و وقتی این بار به من اعلام کردند که آیا تمایل به رفتن دارید استقبال کردم چند دقیقه به ۸ صبح روز یکشنبه ۷ مرداد ‌ با امین رفتم و دم درب سپاه پیاده شدم . رفتم داخل حسینیه و دیدم تعدادی از نیروها روی صندلی ها نشسته اند . کلیپی از خاطرات حاج قاسم گذاشته بودند که در مورد جنگ ۳۳ روزه لبنان بود و وعده ای که مقام معظم رهبری در آن شرایط سخت در مورد پیروزی حزب الله لبنان داده بود . حدود هشت و نیم برادر نعمتی قرآن خوند و بعد سرهنگ محمدجانی فرمانده سپاه صومعه سرا در مورد سفر راهیان نور صحبت کرد و گفت : انتظار است که بعد از برگشت از این سفر معنوی قول بدهیم که یاری گر امام زمان خود باشیم زیرا در آن زمان مردم یاری گر امام زمان خود امام حسبن علیه السلام نشدند و سر حضرت سر نیزه ها رفت حدود ساعت ۹ مراسم بدرقه در داخل حسینیه برگزار شد و بعد به سر خیابان آمدیم و سوار اتوبوس شدیم . حدود ساعت ۳۰ / ۹ از صومعه سرا حرکت کردیم . حدود ساعت ۱۱ صبح اتوبوس برای سرویس و خرید خوراکی مسیر راه در منجیل توقف کرد . بچه ها از مغازه ای به نام "زیتون شهرام ر خرید کردند . به نظرم بر خلاف مغازه های بین راهی گران فروشی نمی کرد و قیمت ها بر اساس قیمت مصرف کننده بود حدود ۲۰ / ۱۱ اتوبوس حرکت کرد ‌ حدودد۳۰ / ۱۱ برادر جعفر پور از هادیان سیاسی سپاه صومعه سرا و راوی راهیان نور در داخل اتوبوس برای ما در مورد این سفر معنوی و با ارزش صحبت و به رشادت های شهید ابراهیم هادی در بازی دراز اشاره کرد که چطور اسیر مجروح عراقی را حدود ۱۳ کیلومتر کول گرفته و به عقب آورده بود و بعد آن اسیر تحت تاثیر این رفتار توبه کرده و به لشکر بدر عراق پیوسته و علیه صدام جنگیده بود و سر آخر شربت شهادت نوشیده بود . آقای جعفرپور از زائرين راهیان نور خواست بعد از پایان سفر ، مفاهیم دریافتی این سفر را به دیگران انتقال بدهند و بگویند که چه تاثیراتی گرفته اند حدود ساعت یک و نیم به آبگرم رسیدیم در مسجد آبگرم نماز را به امامت حجت الاسلام مهدی بخشی به جماعت اقامه کردیم و بعد در رستوران نهار خوردیم ساعت حدود یک ربع به سه از آبگرم حرکت کردیم . ساعت پنج و نیم به همدان رسیدیم و دوباره آقای جعفر پور با تسلطی خوب ( داخل اتوبوس) در مورد عاد و فرزند جنایتکارش شداد و هود و سرگذشت شداد و عاقبت صدام صحبت کردند ساعت هفت و نیم به اردوگاه توحید کرمانشاه رسیدیم و مورد استقبال مسئولین اردوگاه قرار گرفتیم و برادر صیاد دقایقی صحبت کردند . بعد رفتیم تخت های استراحت را تحویل گرفته و وضو گرفتیم و نماز جماعت را به امامت حجت الاسلام بخشی روحانی همراه کاروان اقامه کردیم داخل حسینیه و محوطه پادگان با نفربر های جنگی و پرچم ها فضای جنگ را برای من زنده کرد بعد از نماز با آفای حعفر پور بیرون اومدیم . ایشان گفت : چایی نمی خوری . گفتم کجاست اتفاقا امروز چایی نخوردم و دوست دارم بخورم . بیرون فلکس بزرگ جای و لیوان گذاشته بودند ‌ اتفاقا دو تا خوردم . نیم ساعتی در آسایشگاه بودیم بعد گفتند برید حسینیه شام هست ‌ رفتیم ولی خبری نبود ‌ اومدم بیرون و فرصتی بود دوباره در محوطه اردوگاه با آقای جعفر پور به مرور خاطرات دفاع مقدس بپردازیم . نیم ساعتی صحبت کردیم و بعد رفتیم شام خوردیم من شب قبل شاید کمتر از دو ساعت خوابیده بودم و در بین راه هم خوابم نبرده بود و شاید کمتر از نیم ساعت خوابیده بودم. به همین خاطر فکر کردم زود خوابم ببرد . از حدود ۱۰ تا نزدیکی ۱۲ شب هر کاری کردم ‌ خوابم نبرد . نمی خواستم از گوشی استفاده کنم چون شارژر نبرده بودم و می خواستم باطری تموم نشه ‌ ولی دیدم نمیشه . لباس پوشیدم و آمدم بیرون . حدود یکساعت در گوشه ای نشستم و سرگرم فضای مجازی شدم . خیلی از جوانان هم بودند و خواهران هم رفت و آمد می کردند . رفتم آسایشگاه و دوباره خوابم نمی برد . جوان ها هم بیدار بودند و حرف می زدند . ساعت گذاشته بودم که ساعت سه و ده دقیقه بیدار بشم . نفهمیدم چقدر خوابیدم شاید یکساعت که با صدای زنگ تلفن بیدار شدم . رفتم وضو گرفتم ولی دیدم هنوز برق حسنیه روشن نیست . بیرون نشستم . حدود ۳۰ / ۳ رفتم داخل حسنیه ‌ . حواسم نبود که اذان کرمانشاه نزدیکی ۴ صبح است . زیارت عاشورا خواندم و منتظر اذان ماندم . نماز صبح را به جماعت خواندیم . حدود ساعت ۵ صبح در همون حسنیه صبحانه خوردیم .
نمازخانه اردوگاه توحید - ۷ مرداد ( شب ) راهیان نور
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی من همون علی است که فرمود بزرگترین مصیبت ها ، مصیبت هایی است که هرگز انفاق نمی افتد و فقط محصول توهم انسان است انوش بخشی نژاد
یاران وفادار
خسته از رزم شب عاشقان حسینی تک سواران فتح یاوران خمینی به دامان اسلام به آغوش رهبر خوش آمدید به مهد
وقتی همسایه ما از اسارت آمد, تو ایوان خانه مستأجری ما فریاد الله اکبر بلند شد.من از ترس سرجام میخکوب شده بودم.داد و فریاد از بیرون می شنیدم که; آزاده قهرمان / خوش آمدی به ایران/. هیچکس هم به من نمیگفت موضوع چیه.اگه میگفت هم من 6 ساله چی حالیم بود😂😂 سهیل قاسمی
📣 زوج گیلانی که پس از تماشای فیلم «در آغوش درخت» از طلاق منصرف شدند 🔸یک زوج جوان گیلانی با دو فرزند خردسال که با گذشت ده سال از زندگی مشترکشان به دلیل اختلاف نظر و عدم تفاهم، مدتی را بصورت طلاق عاطفی و جدایی می‌گذراندند و تصمیم به طلاق گرفته بودند، پس از تماشای یک فیلم سینمایی از تصمیم خود منصرف شدند. 🔸این زوج که مسیر مشاوره‌های پیش از طلاق را طی می‌کردند، توسط مشاور خود به تماشای فیلم سینمایی «در آغوش درخت» که به تازگی در سینمای ایران به نمایش درآمده است، دعوت شدند و پس از تماشای این فیلم روانشناختی خانوادگی از تصمیم خود منصرف شده و به کانون خانواده خود بازگشتند.