eitaa logo
یاران ابراهیم
158 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
💫آذر ماه 1361 بود. معمولاً هر جا كه ابراهيم می رفت با روی باز از او استقبال می كردند. بسياری از فرماندهان، دلاوری و شجاعت های ابراهيم را شنيده بودند. 💫يک بار هم به گردان ما آمد و با هم صحبت كرديم. صحبت ما طولانی شد. بچه ها برای حركت آماده شدند. 💫وقتی برگشتم فرمانده ما پرسيد: كجا بودی؟! 💫گفتم: يكی از رفقا آمده بود با من كار داشت الان با ماشين داره ميره. 💫برگشت و نگاه كرد. پرسيد: اسمش چيه؟ 💫گفتم: 💫يک دفعه با تعجب گفت: اين آقا ابراهيم كه ميگن همينه؟! 💫گفتم: آره، چطور مگه؟! 💫همين طور كه به حركت ماشين نگاه می كرد گفت: اينكه از قديمی های جنگه چطور با تو رفيق شده؟! 💫با غرور خاصی گفتم: خب ديگه، بچه محل ماست. 💫بعد برگشت و گفت: يک بار بيارش اينجا برای بچه ها صحبت كنه. 💫من هم كلاس گذاشتم و گفتم: سرش شلوغه، اما ببينم چی ميشه. 💫روز بعد برای ديدن ابراهيم به مقر اطلاعات عمليات رفتم. 💫پس از حال و احوالپرسی و كمی صحبت گفت: صبركن برسونمت و با فرمانده شما صحبت كنم. 💫بعد هم با يک تويوتا به سمت مقر گردان رفتيم. 💫در مسير به يک آب راه رسيديم. هميشه هر وقت با ماشين از آنجا رد می شديم، گير می كرديم. گفتم: آقا ابراهيم برو از بالاتر بيا، اينجا گير می كنی. 💫گفت: وقتش را ندارم. از همين جا رد میشيم. 💫گفتم: اصلاً نمی خواد بيايی، تا همين جا دستت درد نكنه من بقيه اش را خودم ميرم. 💫گفت: بشين سر جات، من فرمانده شما رو می خوام ببينم. بعد هم حركت كرد. 💫با خودم گفتم: چه طور می خواد از اين همه آب رد بشه! تو دلم خنديدم و گفتم: چه حالی ميده گير كنه يه خورده حالش گرفته بشه! 💫اما ابراهيم يک الله اكبر بلند و يک بسم الله گفت بعد با دنده يک از آنجا رد شد! 💫به طرف مقابل كه رسيديم گفت: ما هنوز قدرت الله اكبر را نمی دانيم، اگه بدانيم خيلی از مشكلات حل می شود. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫گردان برای عمليات جديد آمادگی لازم را به دست آورد. چند روز بعد موقع حركت به سمت سومار شد. 💫من رفتم اول سه راهی ايستادم! ابراهيم گفته بود قبل از غروب آفتاب پيش شما می آيم. من هم منتظرش بودم. گردان ما حركت کرد. من مرتب به انتهای جاده خاكی نگاه می كردم. 💫تا اينكه چهره زيبای ابراهيم از دور نمايان شد. هميشه با شلوار كردی و بدون اسلحه می آمد اما اين دفعه برخلاف هميشه با لباس پلنگی و پيشانی بند و اسلحه كلش آمد. 💫رفتم جلو و گفتم: آقا ابراهيم اسلحه دست گرفتی!؟ 💫خنديد و گفت: اطاعت از فرماندهی واجبه. من هم چون فرمانده دستور داده اين طوری آمدم. 💫بعد گفتم: آقا ابراهيم اجازه ميدی من هم با شما بيام؟ 💫گفت: نه، شما با بچه های خودتان حركت كن. من دنبال شما هستم. همديگر را می بينيم. 💫چند كيلومتر راه رفتيم. در تاريكی شب به مواضع دشمن رسيديم. 💫من آرپی جی زن بودم. برای همين به همراه فرمانده گردان تقريبا جلوتر از بقيه راه بودم. حالت بدی بود. اصلاً آرامش نداشتم! 💫سكوت عجيبی در منطقه حاكم بود. ما از داخل يک شيار باريک با شيب كم به سمت نوک تپه حركت كرديم. در بالای تپه سنگرهای عراقی كاملاً مشخص بود. من وظيفه داشتم به محض رسيدن، آنها را بزنم. يک لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف سنگرهايی به سمت نوک تپه كشيده شده بود. 💫عراقی ها كاملاً می دانستند ما از اين شيار عبور می كنيم! آب دهانم را فرو دادم، طوری راه می رفتم كه هيچ صدايی بلند نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينه ها حبس شده بود! 💫هنوز به نوک تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوری شليک شد. بالای سر ما روشن شد! بعد هم از سه طرف آتش و گلوله روی ما ريختند. همه چسبيده بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجک، يا گلوله ای به سمت ما می آمد. صدای ناله بچه های مجروح بلند شد.. 💫درآن تاريكی هيچ كاری نمی توانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز می شد و مرا در خودش مخفی می كرد. مرگ را به چشم خودم می ديدم. 💫در همين حال شخصی سينه خيز جلو می آمد و پای مرا گرفت! سرم را كمی از روی زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نمی شد. چهره ای كه می ديدم، صورت نورانی ابراهيم بود. 💫يكدفعه گفت: تويی؟! 💫بعد آر پی جی را از من گرفت و جلو رفت. بعد با فرياد الله اكبر آر پی جی را شليک کرد. سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را می كرد منهدم شد. 💫ابراهيم از جا بلند شد و فرياد زد: شيعه های اميرالمؤمنين بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست. 💫بچه ها همه روحيه گرفتند. من هم داد زدم الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شدند. همه شليک ميكردند. 💫تقريبا همه عراقی ها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوک تپه ايستاده! 👇👇👇
👇👇👇 💫كار تصرف تپه مهم عراقی ها خيلی سريع انجام شد. تعدادی از نيروهای دشمن اسير شدند. بقيه بچه ها به حركت خودشان ادامه دادند. 💫من هم با فرمانده جلو رفتيم. در بين راه به من گفت: بی خود نيست كه همه دوست دارند در عمليات با ابراهيم باشند. عجب شجاعتی داره! 💫نیمه های شب دوباره ابراهيم را ديدم گفت: عنايت مولا رو ديدی؟! فقط يه الله اكبر احتياج بود تا دشمن فرار كنه! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫عمليات در محور ما تمام شد. بچه های همه گردان ها به عقب برگشتند. اما بعضی از گردان ها، مجروحين و شهدای خودشان را جا گذاشتند! 💫ابراهيم وقتی با فرمانده يكی از آن گردان ها صحبت می كرد، داد ميزد! خيلی عصبانی بود. تا حالا عصبانيت او را نديده بودم. 💫می گفت: شما كه می خواستيد برگرديد، نيرو و امكانات هم داشتيد، چرا به فكر بچه های گردانتان نبوديد!؟ چرا مجروح ها رو جا گذاشتيد؟؟ 💫با مسئول محور كه از رفقايش بود هماهنگ كرد. به همراه جواد افراسيابي و چند نفر از رفقا به عمق مواضع دشمن نفوذ كردند. 💫آنها تعدادی از مجروحين و شهدای به جا مانده را طی چند شب به عقب انتقال دادند. 💫دشمن به واسطه حساسيت منطقه نتوانسته بود پاكسازی لازم را انجام دهد. 💫ابراهيم و جواد توانستند تا شب21 آذر ماه 61 حدود هجده مجروح و نه نفر از شهدا را از منطقه نفوذ دشمن خارج كنند. 💫حتی پيكر يک شهيد را درست از فاصله ده متری سنگر عراقی ها با شگردی خاص به عقب منتقل كردند! 💫ابراهيم بعد از اين عمليات كمی كسالت پيدا كرد. با هم به تهران آمديم 💫چند هفته ای تهران بود. او فعاليت های مذهبی و فرهنگی را ادامه داد. @yarane_ebrahim_yazd
خورشید من تویی و بی حضور تو صبحم بخیر نمی‌شود ای آفتاب من گر چهره را برون نکنی از نقاب خود صبحی دمیده نگردد به خواب من 🏴 @yarane_ebrahim_yazd
🍃❤️🍃 بوی صبـــح می‌دهید☺️ و گنجشک‌ ها از طراوت شمـا پرواز می کنند ،🕊 حسودی‌ ام می‌ شود🍃 به دل هایے❤️ که هر صبـــح بدرقه‌ تان مےکنند 🌹. . . 💕 @yarane_ebrahim_yazd
💠 روایت یک خواب 📌ارسالی از مخاطبین-سلام بر ابراهیم 🌷در خواب دیدم، مزار شهید روح‌الله نور سبزی روشن است. فضای نورانی و آرامش بخشی داشت. یک زیبا هم روی مزارش بود. 🌷گاهی نگاه می‌کردم به قرآن زیبا و گاه به عکس شهید روی مزار. سر که چرخاندم دیدم شهید (شهید خلیلی) و (شهید قربانی) و (شهید صفری) کنار هم ایستادند. با خودم گفتم چه جالب این شهدا با هم هستند. 🌷قرآن را برداشتم. باز که کردم. سفید رنگ و واضح نوشته شده بود: صفحه بعد هم همین بود. صفحه قبل را ورق زدم دیدم باز هم نوشته تقوا... با خودم گفتم این کدوم سوره است که انقدر تقوا داره که از خواب بیدار شدم... 🔻کلام شهید روح‌الله قربانی: شهادت خوب است ولی تقوا بهتر، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز کند. 🌷 @yarane_ebrahim_yazd
الهی نه دیگر حالمان چون گذشته است و نه احوالمان نوید آینده بهتر را می دهد ، حول حالنا الی ” ”را در رگ هایمان جاری کن ... که محتاجِ لحظه ای حالِ خوب شده ایم ، حالی که در آن جاری باشی ... . @yarane_ebrahim_yazd
اگہ‌بہ‌گناهے‌مبتلا‌شدے نذار‌قلبت‌بهش‌عادت‌ڪنه! عادت‌بہ‌گناه اضطراب‌وترس‌ازگناه‌رو‌ازقلبت‌میگیره! اونوقت بہ‌جای‌لذت‌بردن‌از دیگہ‌ازگناه‌لذت‌میبرے!! 😇 @yarane_ebrahim_yazd
°•|گویند مهر قبولی ست که بر دلت می خورد... شهدا... دلم لایق مهر شهادت نیست اما شما که نظر کنید... این کویر تشنه دریا می شود.. با عطر شهادت...|•° @yarane_ebrahim_yazd
Radiomisaq[92].mp3
4.7M
دلتنگ کانال کمیل کانال کمیل توی محاصره شدید دشمن بود. بچه ها آب برای خوردن نداشتند. پنج روز بود که آب رو جیره بندی کرده بودیم. صدای خنده عراقی ها که میدونستند دستمان خالیست، شنیده میشد. همه شهید شدند. همه با لب تشنه روی زمین جان دادند... به یاد شهید @yarane_ebrahim_yazd
تو مشهورترین گمنام زمین هستی...🤍 خدا "یادِ تو" را از من نگیرید.🧡 من با تو به خواهم رسید؛❤️ هدایت‌کننده و نجات دهنده‌ی زندگیم...💚 🕊 @yarane_ebrahim_yazd
‍ 💠 ابراهیم زنده است..💠 🟡اگر بخواهم بهترين مشخصه مهدي را بگويم بايد به حق طلبي او و دفاع از مظلوم اشاره كنم. 🟢مهدي همواره مي‌گفت: «شهدا زنده اند» و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت. ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار و كردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي ديد. 🔴هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، سلام مي داد. يك بار از كنار عكس شهيد عبور كرديم. مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: «مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟ در جوابم گفت: «ابراهيم زنده است و داره ما رو مي بينه.... » 🌱 راوی: دوست شهید مدافع حرم شهید مهدی عزیزی🌷 @yarane_ebrahim_yazd
معمار کعبه دلها تویی...💞💛 که این چنین ویرانه هایش را آباد میکنی! ❤️ @yarane_ebrahim_yazd
🌹شهیدی که قول داده است زائرانش را دعا کند! در تهران، شهیدی خوابیده است که قول داده است برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش در و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را گرم و امیدوار می کند. وصیت نامه متفاوت و خواندنی او پر است از نکات کلیدی و کاربردی... سلام علیکم و رحمه الله خداوند منان، تمام مخلوقات خود را در اختیار اشرف مخلوقات قرار داد تا اشرف مخلوقات حق را از باطل تشخیص دهد و سپس را انتخاب نموده و دائم به یاد و رضای خداوند مشغول باشد تا از حق منحرف نشود. اگر این بنده اشتباه کند تمام محیط اطراف به او تذکر می دهند، اگر گوش و چشم او نمرده باشد اثبات این جمله بسیار ساده است! شما چهل روز باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد. را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با می رسد. برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است. برادران و خواهران من، (عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه) سه چیز را هر روز تلاوت کنید 1- زیارت عاشورا 2- نافله 3- زیارت جامعه کبیره اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم. یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید. خواندن و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم. نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود. السلام علیکم آرامگاه: قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران، چند قدم بالاتر از یادبود شهدای مفقودالاثر یگان فاتحین ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯ @yarane_ebrahim_yazd
تنها کسانی شهید می شوند که شهید باشند باید قتلگاهی رقم زد باید کشت نفس را شهادت درد دارد دردش کشتن لذت هاست باید کشته شویم،تا شهید شویم @yarane_ebrahim_yazd
وَ اَبلَیتُ شَبابی فی سَکرَتِ التَّباعُدِ منک وفرسودم جوانی ام را ، درمستیِ دور از تو....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺دست نوشته شهید احمد پلارک : 🌸🌸خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم.. 🍃جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند . هیچ بلکه از من فرار میکردند حتی پدر و مادرم خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو میشود . 🌈🌹 احمد پلارک🌈🌹 @yarane_ebrahim_yazd
💌 ❤️پنج روز بَغَلِ شُهَدا❤️ 🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 🌹هرچقدر هم که این دیوار ها بلند باشن... هرچقدر هم که این شهر دست و پامون رو بسته باشه 🏙 🌹این وقت سال که میشه دلمون پر میکشه برای آسمانِ بی انتهایی که پر کشیدنِ بهترین بنده های خدا رو به چشم دیده. ❤️مون پر می کشه برای نفس کشیدن توی هوایی که معطر به یاد شهداست🌷🌷 🌹 درسته که امسال نتونستیم حضوراً مسافرِ دیارِ نور باشیم ، اما این محدودیتا نمیتونه دلِ بیقرار ما رو آروم کنه...😔 🌹پس از همین جا📱 با⚡️هجرت از سرزمین عقل⚡️میخوایم بریم توی ❤️ بغَلِ شهدا❤️ و خاطرات شیرینمون رو دوره کنیم... 🌹 تو هم اگه مثل ما دِلِت تنگه و دوست داری از اینجا تا شــــُهَدا با ما همقدم شی یازهـــــرا.... 🌹وسایلی رو که برای سفر پنج روزمون نیاز داری آماده کن👜 🌹صبح شهادت=ولادتِ🤔 شهید آوینی منتظرتیم رفیق...»🕠 وعدمون👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🆔 @toor_noor 🚩 🌐 @bachehaye_fateme 🔸•°•🔹🔻 (سما) 👌 @yarane_ebrahim_yazd
💞 با هرنفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشق است اسم قشنگت به میان چون آید از روی ادب قیام کردن عشق است 🍀 @yarane_ebrahim_yazd
« وقتی عقـــل، عاشـــق شود ... عشـــق، عاقــــل میشود و ... شهید میشوی ....! » •شهید دکتر مصطفی چمران• 💕 ╭─--┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅--─╮ @yarane_ebrahim_yazd ╰─--┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅--─╯
راجياً لِما لَدَيکَ ثَوابی‌ وَ تَعلَمُ‌ مَا فی‌ نَفسی‌ وَ تَخبُرُ حآجَتی خدایا! تو بهتر از‌ ھمه‌ حال‌ منو‌ میدونی تو‌یی‌ که‌ از‌ همه‌ دردهام با خبری چشم امیدم‌ فقط‌ به‌ دستهای مهربونته.. تنها امیدمون تویی خدا...
4_5843610272463324413 (2).mp3
1.26M
🌠روایت دلدادگی 🎙شهید حجت الاسلام ضابط: هرکس برای شهدا کار کند امام زمان(عج)به او "یک دستت درد نکند" میگوید... @yarane_ebrahim_yazd
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃ڪار خوبہ براے خــــدا باشہ...❣ ✨ بہ قول "" ، مشڪل ما اینہ براے رضاۍ همہ ڪار مے‌ڪنیم جز براے رضاے خدا... 😔 ✨ واسہ همینہ ڪارامون ندارهـ... 🍃 از حالا هر قدمے خواستی بردارے، بگو خدا جون😍 فقط و فقط لبخنـــد خودت...🌺🌈 @yarane_ebrahim_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 طوفان به پا کنید! 🔻شاید ما در آستانه خط پایان‌ هستیم! باید ببریم این بازی را ... ➕ توضیحات علیرضا پناهیان در مورد طوفان توییتری در شب نیمه شعبان @yarane_ebrahim_yazd
معیاری برای زندگی.mp3
5.48M
🌟 شب نیمه شعبان، شبِ قدر است! شبی که می‌شود سرنوشتمان را تغییر دهیم! 👌👌👌 و زندگی را بعد از سالها خطا و بیراهه، از نو شروع کنیم ! @yarane_ebrahim_yazd