eitaa logo
یاران ابراهیم
158 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت شصت و هفتم فکه آخرین میعادگاه🌹 🗣علی نصرالله @yarane_ebrahim_yazd
💫نيمه شب بود كه آمديم مسجد. ابراهيم با بچه ها خداحافظی كرد. بعد هم رفت خانه. از مادر و خانواده اش هم خداحافظی كرد. از مادر خواهش كرد برای شهادتش دعا كند. 💫صبح زود هم راهی منطقه شديم. ابراهيم كمتر حرف می زد. بيشتر مشغول ذكر يا قرآن بود. 💫رسيديم اردوگاه لشكر در شمال فكه. گردان ها مشغول مانور عملياتی بودند. 💫بچه ها با شنيدن بازگشت ابراهيم خيلی خوشحال شدند. همه به ديدنش می آمدند. يك لحظه چادر خالی نمی شد. حاج حسين هم آمد. از اينكه ابراهيم را می ديد خيلی خوشحال بود. 💫بعد از سلام و احوالپرسی ابراهيم پرسيد: حاج حسين بچه ها همه مشغول شدند، خبريه؟! 💫حاجی هم گفت: فردا حركت می كنيم برای عمليات. اگه با ما بيایی خيلی خوشحال میشيم. 💫حاجی ادامه داد: برای عمليات جديد بايد بچه های اطلاعات را بين گردان ها تقسيم كنم. هر گردان بايد يكی دو تا مسئول اطلاعات و عمليات داشته باشه. 💫بعد ليستی را گذاشت جلوی ابراهيم و گفت: نظرت در مورد اين بچه ها چيه؟ 💫ابراهيم ليست را نگاه كرد و يكی يكی نظر داد. بعد پرسيد: خُب حاجی، الان وضعيت آرايش نيروها چه طوريه؟ 💫حاجی هم گفت: الان نيروها به چند سپاه تقسيم شدند. هر چند لشکر يک سپاه را تشكيل می دهد. حاج همت شده مسئول سپاه يازده قدر. لشکر 27 هم تحت پوشش اين سپاهه، كار اطلاعات يازده قدر را هم به ما سپردند. 💫عصر همان روز ابراهيم حنا بست. موهای سرش را هم كوتاه و ريش هايش را مرتب كرد. چهره زيبای او ملكوتی تر شده بود. 💫غروب به يكی از ديدگاه های منطقه رفتيم. ابراهيم با دوربين مخصوص، منطقه عملياتی را مشاهده می كرد. يک سری مطالب را هم روی كاغذ می نوشت. 💫تعدادی از بچه ها به ديدگاه آمدند و مرتب می گفتند: آقا زودباش! ما هم می خواهيم ببينيم! 💫ابراهيم كه عصبانی شده بود داد زد: مگه اينجا سينماست؟! ما برای فردا بايد دنبال راهكار باشيم، بايد مسير حركت رو مشخص كنيم. 💫بعد با عصبانيت آنجا را ترک كرد. 💫می گفت: دلم خيلی شور ميزنه! 💫گفتم: چيزی نيست، ناراحت نباش. 💫پيش يكی از فرماندهان سپاه قدر رفتيم. ابراهيم گفت: حاجی، اين منطقه حالت خاصی داره. خاک تمام اين منطقه رملی و نرمه! حركت نيرو توی اين دشت خيلی مشكله، عراق هم اين همه موانع درست كرده، به نظرت اين عمليات موفق ميشه؟! 💫فرمانده هم گفت: ابرام جون، اين دستور فرماندهی است، به قول حضرت امام ما مأمور به انجام تكليف هستيم، نتيجه اش با خداست. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫فردا عصر بچه های گردان هـا آماده شدند. از لشکر 27 حضرت رسول صلی الله يازده گردان آخرين جيره جنگی خودشان را تحويل گرفتند. همه آماده حركت به سمت فكه بودند. 💫از دور ابراهيم را ديدم. با ديدن چهره ابراهيم دلم لرزيد. جمال زيبای او ملكوتی شده بود! صورتش سفيدتر از هميشه بود. چفيه ای عربی انداخته و اوركت زيبائی پوشيده بود. به سمت ما آمد و با همه بچه ها دست داد. كشيدمش كنار و گفتم: داش ابرام خيلی نورانی شدی! 💫نفس عميقی كشيد و با حسرت گفت: روزی كه بهشتی شهيد شد خيلی ناراحت بودم. اما باخودم گفتم خوش به حالش كه با شهادت رفت، حيف بود با مرگ طبيعی از دنيا بره. اصغر وصالی، علي قربانی، قاسم تشكری و خيلی از رفقای ما هم رفتند، طوری شده كه توی بهشت زهرا سلام الله بيشتر از تهران رفيق داريم. 💫مكثی كرد و ادامه داد: خرمشهر هم كه آزاد شد، من می ترسم جنگ تمام بشه و شهادت را از دست بدهم، هر چند توكل ما به خداست. 💫بعد نفس عميقی كشيد و گفت: خيلی دوست دارم شهيد بشم. اما خوشگل ترين شهادت رو می خوام! 💫با تعجب نگاهش كردم. منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات اشک از گوشه چشمش جاری شد. 💫ابراهيم ادامه داد: اگه جائی بمانی كه دست احدی به تو نرسه، كسی هم تو رو نشناسه، خودت باشی و آقا، مولا هم بياد سرت رو به دامن بگيره، اين خوشگلترين شهادته. 💫گفتم: داش ابرام تو رو خدا اين طوری حرف نزن. 💫بعد بحث را عوض كردم و گفتم: بيا با گروه فرماندهی بريم جلو، اين طوری خيلی بهتره. هر جا هم كه احتياج شد كمك می كنی. 💫گفت: نه، من می خوام با بسيجی ها باشم. 💫بعد با هم حركت كرديم و آمديم سمت گردان های خط شكن. آنها مشغول آخرين آرايش نظامی بودند. 💫گفتم: داش ابرام، مهمات برات چی بگيرم؟ 💫گفت: فقط دو تا نارنجک، اسلحه هم اگه احتياج شد از عراقی ها می گيريم! 👇👇👇
👇👇👇 💫حاج حسين الله كرم از دور خيره شده بود به ابراهيم! رفتيم به طرفش. حاجی محو چهره ابراهيم بود. بی اختيار ابراهيم را در آغوش گرفت. چند لحظه ای در اين حالت بودند. گويی می دانستند كه اين آخرين ديدار است. 💫بعد ابراهيم ساعت مچی اش را باز كرد و گفت: حسين، اين هم يادگار برای شما! 💫چشمان حاج حسين پر از اشک شد گفت: نه ابرام جون پيش خودت باشه احتياجت ميشه. 💫ابراهيم با آرامش خاصی گفت: نه من بهش احتياج ندارم. 💫حاجی هم خیلی منقلب شده بود، بحث را عوض کرد و گفت: ابرام جون، برای عملیات دو تا راهكار عبوری داريم، بچه ها از راهكار اول عبور می كنند. من با يک سری از فرمانده ها و بچه های اطلاعات از راهكار دوم ميريم. تو هم با ما بيا. 💫ابراهيم گفت: من از راهكار اول با بچه های بسيجی ميرم. مشكلی كه نداره!؟ 💫حاجی هم گفت: نه، هر طور راحتی. 💫ابراهيم از آخرین تعلقات مادی جدا شد. بعد هم رفت پيش بچه های گردان هايی كه خط شكن عمليات بودند و كنارشان نشست. @yarane_ebrahim_yazd
چہ زیبا گفت این شیر مرد: یادمون باشه! که هرچی برای خُدا کوچیکی و افتادگی کنیم•• خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه... @yarane_ebrahim_yazd
🔴از حضرت و غربتش حرف می‌زدیم... برایش از حس و حال و استغاثه به مولا صاحب الزمان علیه السلام گفتم، از امید به استجابت دعاهای جمعی، از کم کردن غربت حضرت و امید به ظهورش... به فکر فرو رفت! پرسیدم چرا شروع نمی‌کنی؟ گفت چند روز گذشته و من هم از اول چله همراه نبودم، لطفی ندارد دعا را از نیمه شروع کردن... قیدش را زده بود،گفت ان شالله سال بعد، در یک کلام جامانده‌ام از چله و دیگر وقت انجامش نیست! 🌷گفتم چقدر یاران عاشورای امام حسین علیه‌السلام را می شناسی؟ حر ابن یزید ریاحی و پسرش علی، در ابتدا راه را بر امام حسین علیه‌السلام بستند، اما در آخر از سپاه حق امام زمانشان جا نماندند! گفتم زهیر ابن قین را می شناسی؟ از طرفداران عثمان بود!! امام او را فراخواند و او با هزاران اکراه به دیدار امام رفت اما حضور امام چنان شعله ورش ساخت که همه هستی اش را گذاشت و در رکاب امامش شهید شد! و در آخر ، شبیب کلابی! با سپاه کوفه به کربلا آمد تا مقابل امام بایستد! تا روز نهم محرم هم در سپاه کوفه بود ولی شب دهم، در تاریکی خود را به حضرت رساند و روز دهم شهید شد... می بینی! 🌷از مکتب اهل بیت "جاماندن" معنایی ندارد! تو را پذیرا هستند هر زمانی که به سویشان بروی... بسم الله بگو و شروع کن، تا قدمی برای یاری حسینِ زمانت برداشته باشی... / @yarane_ebrahim_yazd
💠إِلَهِي إِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ إِلَهِي كَأَنِّي بِنَفْسِي وَاقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِي بِعَفْوِكَ 🍃🌸خدايا! اگر شايسته رحمت نيستم، تو سزاوارى كه بر من با فراوانى فضلت بخشش نمايى، خدايا! گويى من با همه هستی ام در برابرت ايستاده ام، درحالیكه حُسن اعتمادم بر تو، بر وجودم سايه افكنده است، و آنچه را تو شايسته آنى بر من جارى كرده ای و مرا با عَفوت پوشانده اى. @yarane_ebrahim_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 توصیه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به رزمندگان: 🍃🌸عمر ما میگذرد، به سرعت هم میگذرد حتی اگر بهترین جای دنیا باشیم اما ... @yarane_ebrahim_yazd
عرض سلام و ادب خدمت دوستان حاضر در کانال از امشب با کتاب که زندگی نامه شهید حمید سیاهکالی را بیان میکند در خدمت شما عزیزان هستیم. 🌸کتابی بسیارزیبا و از سیره شهدا (زوج دهه هفتادی ) 📕جذابیت کتاب بسیار بالاست ، حتی رهبر معظم انقلاب اشاره مستقیم به این کتاب داشتن❤️ هر شب یک قسمت از داستان ارسال میشود. امیدواریم مورد پسند قرار بگیره. با ما همچنان همراه باشید.🙏 و کانال خودتون رو حمایت کنید. https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
part01.mp3
3.51M
📚 🍃قسمت 1 👌👌👌 نمایش نامه صوتی کتاب که زندگی نامه شهید حمید سیاهکالی را بیان میکند 🌸کتابی بسیارزیبا و از سیره شهدا (زوج دهه هفتادی ) https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20
یاران ابراهیم
#زیارت_عاشورای امشب و #دعای_عهد فردا صبح به نیابت از دوست آسمانیمان #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی رو
از تا 🍀 احمد کاظمی سال‌ها بعد از جنگ هم زندگی کرد تا محسن حججی الگوی خود را پیدا کند! ☘ محسن حججی جوانی بود که نه بهمن ۵۷ را درک کرد و نه والفجر ۸ را اما خداوند منان آن‌قدر حاج‌احمد را زنده نگه داشت تا برای قهرمان جوان‌مرد ما اسوه‌ای باشد در رفتار و گفتار! 🌿 حضرت حق در «روزگار جنگ» از شهید احمد کاظمی، عکسی تاریخی گرفت لیکن ظهور این عکس را تا «جنگ روزگار» به تأخیر انداخت! 🌱 آری! لنز دوربین خدا وقتی عکس از علی‌بن ابی‌طالب‌ می‌گیرد، ظهورش می‌شود عباس‌بن علی! هم‌چنان که محسن حججی، ظهور احمد کاظمی بود! تو فکر کن عکس خدا از این یکی حاج‌احمد، کی ظاهر شود! متوسلیان را می‌گویم که این همه عاشق دارد میان نسل جوان! متوسلیان را می‌گویم که ان‌شاءالله هم‌چنان زنده است! و ما نیز راستش را بخواهی، زنده به حیات طیبه‌ی شهدا هستیم! ما از شهدا می‌نویسیم، چرا که محسن حججی از احمد کاظمی می‌نوشت! اگر احمد کاظمی نمی‌بود، محسن حججی می‌مرد و اگر محسن حججی نمی‌بود، ما نیز مرده بودیم! 🚩 اگر باد می‌وزد، به عشق آن است که پرچم بلندبالای شهید را به رقص درآورد! ⛅️ هر روز خورشید طلوع می‌کند تا به شهید سلام کند! هر شب ماه می‌درخشد تا به شهید عرض ادب کند! «» دردانه‌ی خداست و خداوند، هستی را عاشق و شیدای شهیدان آفریده است! کجا از بهشت زهرا 🥀 ، زیباتر است؟! کجا از گلزار شهدای نجف‌آباد 🥀 ، زیباتر است؟! 🍀 در هر خاکی که شهیدی هست، عطری از کربلا به مشام می‌رسد! بلند بگو؛ «سلام بر حسین»! والله هرچه اسلام دارد، از این «سلام» است! سربلند می‌کند این «سلام» آدمی را! از صدقه‌سر همین «سلام» بود که محسن حججی عاشق احمد کاظمی شده بود! از بس در سر محسن، سودای احمد کاظمی بود که خدا اول سر حججی را از او گرفت! ☘ هیهات! حریف رهبر ما نخواهد شد کدخدا، با وجود آن احمد و این محسن! مکتب ، است! 🌿 در تحریم سیم‌خاردار هم که باشیم، باز خمینی قادر است چمران بسازد! الان برد موشک‌های ما چقدر است؟! برد خون طهرانی‌مقدم اما از آن هم بیشتر است! و هیچ کدام از قطرات خون شهید شهریاری، پلمب‌شدنی نیست! شک ندارم می‌شکافند احمدی‌روشن و رضایی‌نژاد، این سیمان روزگار را، که ما کم از خون شهدا معجزه ندیده‌ایم! ما تنها نیستیم! ستاره‌ها در سپاه ما هستند! محمد بلباسی ستاره‌ای است که با شهادت، نورافشانی مضاعف می‌کند! خداوند از جمیع شهدای مدافع حرم، یک عکس تاریخی انداخته که ظهورش را موکول کرده به عصر ظهور! عاقبت، در و دیوار مسجدالاقصی، یک قاب ناب که می‌خواهد! خدایا! چه خواهی کرد با دل ما... @yarane_ebrahim_yazd
⁉️ این شهدا اول مراقبت از دلشون ڪردند ، بعد مدافع حرم شدند . چون قلب خونہ ی خداست ، القلب حرم الله فلا تسڪن حرم الله غیر الله . از حرم خدا خوب دفاع ڪردند ڪه بهشون لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب رو دادند . ✍ حاج حسین یڪتا @yarane_ebrahim_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام 💗 دلبرا💞 در هوس دیدن رویت.. دل من تاب ندارد.. نگهم خواب ندارد.. قلمم گوشه دفتر.. غزلم ناب ندارد.. همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دلسوخته..ارباب ندارد.. تو کجایی..؟ گل نرگس..❣ 💠 برای امام مهربانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ رَبَّ النُّورِ العَظیم ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @yarane_ebrahim_yazd
فاطمه حججی(خواهرشهید): روی اتیکت لباسش نوشته بود «جون خادم المهدی». جون نام یکی از یاران امام حسین (ع) است که طبق روایت، امام حسین (ع) ایشان را خیلی دوست داشت و به او عزت داده بود. محسن هم دوست داشت مثل جون برای امام زمان (عج) باشد. @yarane_ebrahim_yazd
••شهادتـ••🥀 همین اسٺ دیگر بہ ناگہ پنجره اے باز مےشود بہ ‌سمت ِ‌بهشٺـ‌ ...💞 مهم تویے ڪہ ‌چقدر از دلبستگےهاے ِ‌این ‌طرف ِ‌پنجره دݪ ‌ڪَنـده‌اے√••• ... 💕 @yarane_ebrahim_yazd
مـےگفـت:🗣 اگر میگویـید الگویتان حضرت زهرا"س" است باید ڪاری ڪنید ایشان از شما راضے باشند و حجاب شما فاطمے باشد :)💚🌿 ♥️حجاب فاطمی♥️ @yarane_ebrahim_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ علمدار کمیل در دومین یادواره شهید جاویدالاثر همزمان با ولادت حضرت علی اکبر(ع)_روز جوان خرداد ماه سال1395 @yarane_ebrahim_yazd
جوان بود پیش امام‌جواد آمد درد و دل کرد:  حال دلم خوب نیست... از مردم خسته شدم... از همه عاصی شده‌ام! بریده‌ام، به ته‌خط رسیده‌ام! امام فرمود:  به سمت فرار کن.. فَـفِرّوا إلی الحسین .. / @yarane_ebrahim_yazd