#زیارت_عاشورای امشب و #دعای_عهد فردا صبح
به نیابت از دوست آسمانیمان
#روحانی_شهید_احمدعلی_نیری
روز نهم #چله
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
بازشدن دربهای آسمان
من در آن دوران نزدیک ترین دوست احمد بودم. ما راز دار هم بودیم. یک روز به احمد گفتم: احمد، من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم. امّا یه سوالی ازت دارم! من نمی دونم چرا توی این چند سال اخیر، شما در معنویات رشد کردی اما من...
لبخندی زد و می خواست بحث را عوض کند اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم: حتماً یه علتی داره، باید برام بگی؟
بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش رو داری؟!
با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟!
گفت: بشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت: یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.
همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند یکی از بزرگتر ها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا آب بیار.
من هم راه افتادم. تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را انداختم پایین و نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن. نمی دانستم چه کار کنم!
همان جا پشت درخت مخفی شدم. کسی آن اطراف من را نمی دید. درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
احمد ادامه داد: من می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا زدم و گفتم: خدایا کمکم کن. خدایا الآن شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم. هیچکس هم متوجه نمی شود. اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
...کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم. بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن آتش شدم. چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را آماده کردم. خیلی دود توی چشمم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: هر کس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین طور که داشتم اشک می ریختم گفتم: از این به بعد برای خدا گریه می کنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده هنوز دگرگون بودم.
همین طور که اشک می ریختم و با خدا مناجات می کردم خیلی با توجه گفتم: یا الله یا الله...
به محض تکرار این عبارت یک باره صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد. نا خود آگاه از جا بلند شدم و با حیرت به اطراف نگاه کردم.
صدا از همه سنگریزه های بیابان شنیده می شد. از همۀ درخت ها و کوه و سنگ ها صدا می آمد!!
همه می گفتند: سبّوحٌ قدّوس ربُّنا و ربّ الملائکة و الروح (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خیره شدم. از ادامه ی بازی بچه ها فهمیدم که آن ها چیزی نشنیده اند!
من در آن غروب، با بدنی که از وحشت می لرزید به اطراف می رفتم. من از همۀ ذرّات عالم این صدا را می شنیدم!
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم در هایی از عالم بالا به روی من باز شد!
احمد این را گفت و از جا بلند شد تا برود. بعد برگشت و گفت: محسن، این ها را برای تعریف از خود نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: تا من زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن!
دکتر محسن نوری
از دوستان شهید
منبع:کتاب عارفانه
#شهید_احمدعلی_نیری
#عارفانه
#چله
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
😍😊😇
#حضرت_دلبری
#پروفایل
#رهبرانه
دلتنگ.../
اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
💠آیت الله بهـجت (ره):
🍃🌸علت عقـب ماندگـی ما در سیر و
سلوک چیست؟
شـاید تـَـــرک مستحبات باشد.
شیـخ انصاری باآن همه مشـغله هـــــر روز #زیارت_عاشورا و یک جز قرآن میخواند.
#چله_زیارت_عاشورا / #روز_نهم
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
💠میگویند با تو میشود به خدا رسید...💠
🌸سوگند به نامت که در این وادیِ حیران شده ای آرامِ جانم
🌼شده ای وصف حالِ مَحالم...شده ای انتهای حالِ بی انتهایم!!
🌹شده ای مسبب تمامِ افکارِ خوشِ روز و شبم
🌷شده ای همدمِ تنهایی هایم، همپای قدم هایم..
🌺این جماعت گرگند!
مرا نگاه دار زِ دستِ گرگان و به خودت بسپار. به خدایمان بسپار.
حال پریشانم را بنگر و نزدِ خودش رهسپارم کن...
🍀چند روزی میشود اینگونه حیرانم!میشود مرا هم با خود به انتها ببری؟ انتهای انسانیت، مردانگی، شهادت...
💐راستش میخواهم ذره ای از "تو" را در "منی" بیابم که حتی برای بر زبان آوردنِ نامت هم شرم دارد.
🌻میدانی؟! برای این "من" همانند "تو" شدن غیر ممکن است و سخت! اما قلبم صدای قدم هایش را در همین حوالی مژده میدهد.
🌴میشنوی؟ حسش میکنی؟ میگوید اگر بمانی حالِ دلِ نالانم بهتر میشود...
🍃میگوید: با تو، تا ابدیت و تا رسیدن به خدایمان دیگر فاصله ای نیست..
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
﷽
#سلام_امام_زمانم💗
بیا ڪہ بے تو
نہ سحـر را طاقتے اسٺ
و نہ صبـح را صداقتے؛
ڪہ سحـر بہ شبنم
لطف تو بیدار میشود
وصبح، بہ سلام تو
ازجا برمےخیزد
#روز_نهم
#چله_همعهدی
#هرروز_صبح
#شهید_احمدعلی_نیّری
💠 برای امام مهربانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ رَبَّ النُّورِ العَظیم ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌼
🍃🌹 آقا جان
دوباره عطر #جمعه
کوچه ها را می نوازد
چه زیبا می شود
آن جمعه ای که
قرار است #مهدی زهرا بیاید 🤲 🌼🍃
🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌹❤29 فروردین سالروز تولد بهترین رهبر دنیا مبارک❤🌹
او تولد یافت تا رهبر شود
ما همه عشاق، او #دلبر شود😚😍
رهبرم!
ای جان جانان!
من و هزاران من فدای لبخند زیبایت؛
فدای عمر بابرکتت...
ای کاش سالهای باقی مانده عمرم را فدای لحظه لحظه نگاهت کنم...
دلبر جان!
بابای مهربان همه ما هستی و ما همگی جان نثارانت؛ لب تر کن و از ما جان بخواه ای #حضرت_عشق!
اگر هر ثانیه از عمرمان را برای شکر وجودت به درگاه حضرت حق سجده برخاک بفرساییم باز هم شکر این نعمت پربها را به جای نیاورده ایم!
فرمانده جانها!
میلادت مبارک...سایه ات مستدام بر سر ما حضرت ماه!😍❤
پ.ن:
در کتاب "خون دلی که لعل شد" که خاطرات خود گفته #رهبر_معظم_انقلاب است، تاریخ تولد ایشان فروردین ماه 1318 بیان شده که مصادف با بیست و نهمین روز این ماه است اما در شناسنامه شان تیر ماه ثبت شده.
#رهبرم
#سید_علی
#میلاد_عشق
#جان_نثاران_رهبریم
#دوستت_دارم_رهبرم
#معکم_معکم_لا_مع_عدوکم
#هرکس_که_تو_را_دوست_ندارد_به_جهنم!😉😄
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🍃
ما هستـی خویش به ولــی می بازیم
عشقی که به عشق ازلــی می بازیم
این بار امانـــــت که خـــــــدا داد به ما
جانی است که بر سیدعلی می بازیم✨
#ولادت_حضرت_آقا
#فدائیان_رهبریم✌️
#سلامتی_اقامون_بلندصلوات
#امام_خامنه_ای
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#زیارت_عاشورای امشب و #دعای_عهد فردا صبح
به نیابت از دوست آسمانیمان
#شهید_حسن_انتظاری
روز دهم #چله
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌷اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ
خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت
#چله_زیارت_عاشورا / #روز_دهم
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
یاران ابراهیم
#زیارت_عاشورای امشب و #دعای_عهد فردا صبح به نیابت از دوست آسمانیمان #شهید_حسن_انتظاری روز دهم #چل
زندگینامه
شهيد حسن انتظاري در سال 1341 در خانواده اي متدين و مذهبي در محله گنبد سبز شهرستان يزد متولد شد . پس از طي دوران خردسالي هفت سالگي اش را با درس و مدرسه پيوند زد و به كسب علم مشغول شد و تا سال چهارم متوسطه به تحصيلات خود ادامه داد.
با اوج گيري انقلاب و مبارزات عليه رژيم منحوس پهلوي به خيل عظيم سربازان امام زمان پيوست و به مبارزه عليه طاغوتيان پرداخت. با پيروزي انقلاب و تشكيل سپاه به عضويت اين نهاد جوشيده از متن انقلاب درآمد و به كردستان و كرمانشاه در مناطق غرب كشور عازم شد.
پس از اعزام به جنوب كشور شهيد انتظاري در عملياتهاي متعدد از جمله عمليات محرم، والفجر مقدماتي ، والفجر دو ، والفجر 4 ، خيبر و بدر با مسئوليتهاي جانشين و سپس فرمانده گردان شركت نمود و همچنین چند صباحی نیز مسئول محور تیپ الغدیر یزد بود و با رشادت هاي خود برگي ديگر به دفتر بزرگ و زرين 8 سال دفاع مقدس افزود.
بر اساس خوابی که از شهید صدوقی برای توصیه به ازدواجشان دیده بود در سال 1362 ازدواج کرد و سرانجام در عمليات بدر در منطقه عملياتي شرق دجله در تاریخ 22/12/63 بر اثر اصابت تركش به سر شربت شيرين شهادت نوشيد.
در این مطلب، قصد دارم خاطره ای خواندنی از مرضیه اعیان، همسرسردار شهید حسن انتظاری تقدیم شما مخاطبان گرامی کنم که خواندنش خالی از لطف نیست؛
هروقت ازجبهه برمی گشت و چند روزی برای مرخصی یزد بود اکثراوقات باهم برای نماز جماعت به مسجد میرفتیم. یادم هست ماه رمضان بود وماباهم به مسجد رفتیم.گفت نماز میرویم و همانجا افطار می کنیم.نماز تمام شد هنگام خروج از مسجد به سمت صندوق کمک های مالی برای جبهه رفت و پولی که داشت داخل صندوق انداخت. یادم هست خیلی وقتها پیش می آمد که پولی برای خرید نداشتییم و آن روز هم همینطور بود.
چون خبر ازاوضاع داشتم ناراحت شدم و بهش ایراد گرفتم که چرا همین مقدار پول را برای کمک به جبهه دادی و چون دائم جبهه بود.با دلخوری گفتم تو که جانت رو برای جبهه و جنگ گذاشتی وسط، دیگه به شما نمیرسه که کمک مالی هم بکنید خندید و گفت اشکال نداره،در راه خدا دادم،توکل داشته باش.یقین دارم دوبرابر همین پولی که دادم بهم برمیگرده! تعجب کردم ولی چون هیچ وقت حرفی رو بی دلیل نمی زد سکوت کردم و دیگه در موردش حرفی نزدم.
وقتی رسیدیم منزل ساعتی نگذشت که زنگ منزل رو زدن و حسن رفت دم در. فقط صدای حسن رو می شنیدم که دائم میگفت:من که یادم نمیاد!
اشکال نداره!....
وقتی برگشت،پرسیدم کی بود؟چی شده؟ نگاهی کرد وخندیدو گفت:دیدی گفتم پولی که دادم برمیگرده اونم دوبرابر!؟با تعجب نگاهش کردم.
ادامه داد امشب یکی از دوستانم اومده ومیگه من مدتی پیش بهش پول قرض داده بودم و او امروز تونسته بیاره، بعدشم خندید وگفت:هرچند که من یادم نمیادولی اصرار داشت که از من پول گرفته وحالا پس آورده.
جالب اینجا بود که اون پول چند برابر پولی بود که اون شب تو صندوق کمک به جبهه انداخت. عجیب بود ولی در کنار حسن و زندگی با او ازاین اتفاقات طبیعی بود. اعتقاد قلبی و توکلش به خداوند حرف نداشت و لحظه ای شک وتردید به دلش راه نمی داد.
#چله
#شهید_حسن_انتظاری
#جونت_شم_صلوات_بفرس
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🏳 کانال کمیل...
📎جایی که بیشتری هامون دلمون جامونده ...
تشنگی
شرط "شهادت" است
و تشنه کامی
زینت آن . . .
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
4_5848011291091796654.mp3
9.58M
وقتی دلت برای شهدا تنگ میشه 😔 و تو ڪارت گره می افته اونوقت تنها امیدت مدد شهداست.
#دلتنگی
#درد_دل
#آرزوی_شهادت
#التماس_دعا
#مناجات
حاج مهدی رسولی
#شبتون_شهدائے
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_امام_زمانم
از ڪویر خشڪ بر دریا سلام
هر نفس بر زاده ے "زهرا" سلام
باز مے گویم بہ تو از راه دور
"یا حجت ابن الحسن" آقاسلام...
✨السَّلامُ علیڪَ یابقیَّةَ اللہِ
❣یااباصالحَ المهدی (عج)
#روز_دهم
#چله_همعهدی
#هرروز_صبح
#شهید_حسن_انتظاری
💠 برای امام مهربانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ رَبَّ النُّورِ العَظیم ...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی