هدایت شده از گل یاس
🌷نکته تفسیری صفحه ۱۶۵🌷
👈 محافظ ایمان:
هیجان و اضطراب، به آخرین حد خود رسیده بود. بزرگ ترین ساحران مصـر، با غرور و تکبّر تمام به میدان رقابت با موسی آمده بودند و هر آنچه را که در توان داشتند، به میان آوردند و به عزّت فرعون سوگند خوردند که موسی را شکست خواهند داد؛ ولی در یک آن، تمام اسباب و وسایل جادوگری شان را عصای موسی که به ماری ترسناک تبدیل شده بود، بلعید و چیزی برایشان باقی نگذاشت. ساحران که سحر و جادو را به خوبی می شناختند یقین کردند که موسی از سنخ آنان نیست و از سوی نیرویی برتر از انسان ها حمایت می شود. به همین سبب، بی درنگ بر خاک افتادند و به خدای موسی ایمان آوردند و بر آستانش سجده کردند. فرعونِ کوردل که هیچ روزنه ای برای تابش حقیقت در وجودش باقی نمانده بود و خود را مالکِ جسم و روح مردم میدانست، فریاد بر آورد که شما با اجازه ی چه کسی به موسی ایمان آوردید؛ اصلاً شما و موسی از قبل با هم تبانی کرده اید که مرا رسوا کنید و خودتان حکومت مصر را به دست گیرید! برای همین، شما را به اشدّ مجازات محکوم می کنم و دست ها و پاهایتان را به طور مخالف(دست راست و پای چپ یا به عکس) قطع می کنم و دستور می دهم که با همین حال بر درختان خرما آویزانتان کنند تا جان دهید و آنگاه بفهمید كه عذاب و شکنجه ی کدام یک از ما سخت تر است؛ من یا خدای موسی! آری، فرعون تمام خشم خود را به رخ ساحران کشید تا شاید آنان بترسند و از او عذرخواهی کنند و دیگر کسی جرأت نکند در مقابل او بایستد؛ ولی ایشان مانند افراد کوری که به تازگی بینایی شان را به دست آورده اند، آرام و مطمئن در برابر او ایستادند و گفتند:
«تو خود می دانی که همه ی تهمت هایت دروغ است و ما را فقط برای ایمان آوردن به نشانه های خدا مجازات می کنی.»
آنگاه به درگاه خدا روی کردند و گفتند: «پروردگارا، وجود ما را از صبر و استقامت پر کن و جان ما را در حالی بگیر که تسلیم فرمان تو هستیم.»
آن مردان بزرگ، در آن لحظه ی حساس، از خدا «صبر» خواستند؛ زیرا می دانستند که گوهر ایمانشان، تنها با صبر و شکیبایی حفظ می شود، و اگر صبرشان تمام شود، شاید دست از ایمانشان بکشند. آری، صبر، مهم ترین عامل در حفظ ایمان افراد است؛ زیرا انسان تا زمانی بر سر ایمانش می ایستد که در برابر مشکلات تسلیم نشود، و اگر زمانی، سختی ها او را در هم شکند، دیگر ایمانی برایش نخواهد ماند. شاید کسانی را در اطراف خود دیده باشیم یا حال و روزشان را شنیده باشیم که مشکلات و سختی های مالی یا بیماری و فوت عزیزانشان، باعث دست برداشتن آنان از مقدّسات و پشت کردن به دین شده است. باید بدانیم که همه ی این سختی ها، امتحان خداست که در پس آن، سعادت جاودان نهفته است. پیشوای پنجم ما شیعیان چه زیبا فرموده است:
«بهشت را سختی ها پوشانده است؛ به همین سبب، هر کس در برابر مشکلات دنیا صبر کند، وارد بهشت می شود. و دوزخ را لذّت ها و شهوت رانی های حرام پوشانده است؛ به همین علّت، هر کس به خودش طعم لذّت و شهوترانی حرام را بچشاند، وارد آتش خواهد شد.»
مهدی جان
برای دعاهایمان دعا کن
که مبادا دعای ما برای شما
حکایت نامه های کوفیان شود
برای ارباب حسین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💐
#نهج_البلاغه
◽️وَمَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ
💎كسى كه به اندازه كفايت زندگى از دنيا بردارد به آسايش دست يابد، و آسوده خاطر گردد.
✨﷽✨
🔴 شيطان در آخرالزمان با تمام توان خود میتازد...
✍آخرالزمان چون نزديك نابودی ابليس است ، تمام سعی و تلاش خود را برای تأخير در ظهور و گمراهی مردمان به كار خواهد بست . آنقدر در آخرالزمان اين مسائل رونق میگيرد كه وقتی ندای آسمانی به نفع امام زمان علیهالسلام بلند میشود ، نعرهای هم از جانب شيطان شنيده میشود كه بعضیها ، حق و باطل را اشتباه میكنند .
حضرت امام صادق علیهالسلام در مورد زمان ظهور حضرت و نشان آن فرمودند :
منادی نام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را ندا میدهد .
پرسيدم : آيا اين ندا را بعضی میشنوند يا همه ؟
حضرت علیه السلام فرمودند : «همه ! هر قومی به زبان خودش میشنود» .
پرسيدم : پس با اين حال ، ديگر چه كسی با حضرت علیه السلام مخالفت میكند ، در حالی كه نام او ندا داده شده و شكی در حقانيت او نيست ؟
حضرت علیه السلام فرمودند : ابليس آنها را رها نمیكند ، تا اينكه در آخر شب ندای ديگری بدهد . پس مردم دچار شك میشوند .
📚كمالالدين و تمام النعمة ، ج ۲ ، ص ۶۵۰ .
یک آیه یک قصه محرم آیه 115 سوره هود.mp3
11.85M
#یک_آیه_یک_قصه
آی قصه قصه قصه
#یک_آیه_یک_قصه
✅چرا به حضرت زینب می گن بانوی صبر⁉️
👈مشاهده آیه
🌺واصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
🌹آیه 115 سوره هود
🌺(پیام آیه ) و صبر کن که خدا هرگز پاداش نیکوکاران را از بین نمی برد
🔷🔸💠🔸🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮شما از این ماجرا چی متوجه میشید؟👇
یونس را به یادآور وقتی خشمگین از میان قومش رفت و میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ امّا وقتی در دهان نهنگ🐬فرو رفت، در آن تاریکیها صدا زد:خدایاجزتو معبودی نیست منزّهی تو منازستمکاران بودم. ما دعای او را اجابت کردیم و از آن اندوه نجاتش دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات میدهیم. انبیاء۸۷-۸۸
🔮 سهتا شو میگم بقیشو شما بگید:
میفهمیم👈هرگز به خودمون مغرور نشیم
میفهمیم👈استغفار وتوبهواظهار عجز در برابر خدا شرط اجابتِ خدا و رهایی از مشکلاته
میفهمیم👈خدا مثه آب خوردن میتونه از بزرگترین مشکلات، ما رو نجات بده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سخنانی که این روزها ما را دلگرم میکند
♦️مقام معظم رهبری: وقتی کارها گره میخورد، وقتی بنبست به حسب ظاهر بوجود میاد گاهی، خدای متعال از یک گوشهی این بنبست، یک راهی باز میکند که هرگز وهم بشر-اندیشهی انسانی- به آن نرسیده بود.
ارسالی از طرف خانم ها مائده و عارفه صادقی
🍃🌺🍃
#داستانکهای_پندآموز
🦋روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
✅همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و فرسوده بود و بهای گرانی داشت!
👌کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این #ناامیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
😈شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
🌿🌺این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است
مراقب "اميدمان"باشيم
#یا_اباعبدالله_الحسین
🕌 سرنوشت شوم قاتلان امام حسین (ع) پس از واقعه کربلا
3️⃣1️⃣ اسد بن مالک
اسید [اسد]، جزو همان ده نفری بود که بر پیکر امام حسین(ع) با اسب تاختند و استخوان ها و سینه آن حضرت را درهم شکستند. اسد پس از آن برای دریافت جایزه نزد ابن زیاد ملعون رفت و شعری به این مضمون خواند:
ما سینه حسین را درهم کوبیدیم بعد از آن که پشت او را لگدمال کردیم با اسبان قوی هیکل و تیزتاز!! (لعنة الله علیه)
ابن زیاد گفت:شما چه کسانی هستید؟
گفتند:ای امیر ما کسانی هستیم که نیکو خدمت کردیم. ابن زیاد وقعی بر ایشان نگذاشت و فرمان داد تا جایزه کمی به آنها دهند.
سرانجام کار او:
مختار بعد از قیام خود برای خونخواهی از شهیدان عاشورا در سال 66 ه.ق، دستور داد دست و پای این ده نفر را با میخ های آهنین بر زمین بکوبند و با اسب بر روی بدنشان بتازند تا در زیر سم اسب ها به هلاکت برسند.