فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن #داستانقرآنی
🌅به تصویر کشیدن شیرین ترین داستان قرآن با صدای عبدالباسط
3⃣بخش سوم
🌟 داستان یوسف پیامبر (ع) با صدای دلنشین عبدالباسط
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
#حدیث_روز
💎امام حسن مجتبی (علیه السلام) :
🔸 نعمتهای خداوند یک آزمون است ،
🔹 اگر شکر و حق آن ادا شود برای انسان نعمت ، و اگر ناسپاسی کرد (همان نعمت) برایش عذاب خواهد بود.
📚 بحارالانوار ج75 ص 113
〰♾〰♾〰♾〰♾〰♾
بزرگی میگفت:
اگر کسی برای درخواست کمک برای حل مشکلی پیش تو آمد؛
✋ هرگز نگو:
فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه
فقط ما را میشناسه!
👈 بلکه بگو:
الحمدلله که خدا به من
توفیق برطرف کردن نیازهای مردم را عنایت کرده است.
💎 امام حسین علیهالسلام در این باره میفرمایند:
🔸"برآوردن حاجت و برطرف كردن مشكلات مردم به دست شما از نعمتهای خداوند است نسبت به شما،
🔹بنابراین با منت گذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمت ها را نگیرید."
📕 بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۸
🏴 #روز_سومدرکربلاچهگذشت...
سوم محرم الحرام | نامه امام علیه السلام به بزرگان کوفه
▪️در این روز امام حسین علیه السّلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند.
ای عزادار واقعی این روضهها بیا ...💔💔
🌷نمازشب🌷:
🌸🌹 #نماز_شب_مرکب_وصال
💠 علمی كه انسان را بر تهجد و شبزندهداری برنيانگيزد، علمی است كه نور و بهره و خيری در آن نيست... بايد دانست كه مؤمن در راه تحصيل علم، نماز شب را از مطالعه كارسازتر میبيند».
❤️ حافظا در كنج فقر و خلوت شبهای تار
●تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
💚و نيز مینويسد:«مردان متقی برای تصحيح نيت خود در تحصيل عمل به نماز شب پناه میبردند و درد خود را با داروی شب زندهداری و تضرع در دل شب درمان مینمودند، و به جان خودم سوگند كه برای تصحيح نيات واجبه عينيه، اين راه بهترين راههاست و دستگيره محكمی است كه نبايد از آن دست كشيد.
🌿و نيز گفتهاند:«شما هيچ عارف و انسان بلند مرتبهای را در اين عالم نمیيابيد كه آنچه به دست آورده از دولت بيداری شبها نبوده باشد، چه پارسايان مسلمان و چه غير مسلمان، شبخيزی در همه اديان جزو سنن محبوبه است».
■«حافظ نيز شاگرد مكتب اسلام و بهرهمند از معنويتها و صفاهای شبانه بود و پيروزیهای خود را مديون شبخيزیهای خود میدانست».
●■عارف واصل میرزا #جواد_آقا_ملکی تبریزی■
✨﷽✨
#حکایت_آموزنده
🌟اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد.
🐎اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده میکردند. ارباب گفت:
👈سپاسگزارم بدان جبران میکنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانوادهات و فرزندانت وداع میکردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم.
👥اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من میروم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد
💐قرآن کریم:
لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی
هرگز نیکیهای خود را با منت باطل نکنید..
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دادند هر چه داشتند
در راه عزیز فاطمه (سلام الله علیهما)...
وَ چه بالاتر از سعادتی که
هیچ خودی نمانَد و تمامی
"او" باشد...
ناقابل است جان ، ولی ای حسین جان
از من مرا بگیر و خودت را ب من بده ...
الهی به یاران باوفای مولا اباعبدالله الحسین (سلام الله علیهم) ،
ما را وفادار به ولیت مهدی آل فاطمه (سلام الله علیهم) قرار بده...
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب_امام_حسین (سلام الله علیه)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
امشب شب #حر است
شب رسول ترک ها
شب قاسم جیگرکی و ...
امشب شب پشیمونهاست...
خدایا!
پشیمونم!
خدایا!
عذرخواهم....
خدایا ! تو رو به ارباب قسم آدممون کن...
خدایا
تو رو به ارباب امشب پاڪِمون کن
یه کاری کن ارباب بخردمون...
رفقا!
ناامید نشیناااا...
حـر، دل عمه جانمان زینب سلامالله رو لرزوند اما #ادب کرد و عاقبت بخیر شد...
رفقا!
منو شما که دل زینب رو نلرزوندیم
در خونه اهلبیت ، ادب رو رعایت کنیم
ان شالله عاقبت بخیر میشیم...
گفتند
شهید حکیم رفت سر قبر حـر و گفت:
"من به ۳دلیل از تو بالاترم:
از سادات هستم ولی تو سید نبودی؛
من مرجعیت مسلمونها را دارم ولی تو این مقام رو نداشتی
مقام علمی من خیلی بالاتر از تو بوده...
اما بگو چی شد که مولا امام حسین علیهالسلام تو رو خرید و مهر شهادت زد پای نامه ات؟؟
حر! یه کاری کن ارباب منو هم بخره...."
و شاید همین توسل ، و همین واسطه کردن جناب حـر، عاقبت شهید حکیم را اینچنین رقم زد...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
#خدایا_بحق_توبه_کننده_کربلا_اسم_ما_را_جزء_توبه_کنندگان_قرار_بده
#شهادت_روزےمون
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#عکسنوشته #سؤال_👆
❓درست کردن غذا و شله زرد باحک کردن اسماء روی غذا و نذری
#احکام_شرعی #احکام_نذر
#شله_زردمتبرکه
♡••♡••♡••♡••♡
﷽؛
🚨 #بسیار_ویژه_شنیدنی
#فوائد_گریه_بر_امام_حسین
✨ در یکی از شهرهای هند ، شخصی از دوستان اهل البیت علیهماالسلام ثروت فراوانی داشت ، هر سال در ماه محرم مجلس عزای سیدالشهداء علیه السلام بر پا می کرد و مال زیادی صرف می نمود ، و در روز و شب سفره می انداخت و فقراء و بیچارگان را اطعام می کرد ، تا آنکه نزد فرماندار از او سعایت کردند و فرماندار چون دشمن اهل البیت بود ، دستور داد او را حاضر کردند ، وی را دشنام داد و امر کرد که او را بزنند و اموال او را مصادره نمایند.
🔹تمام اموال او را گرفتند ، چون ماه محرم رسید و توانایی بر پا کردن مجلس عزا را نداشت بسیار ناراحت شد.
🔸زن صالحه ای داشت گفت : برای چه ناراحتی ، چرا گریه می کنی ؟
🔹پاسخ داد : چون نمی توانم عزای آن حضرت بپا کنم. زن گفت : ناراحت نشو ، فرزند خویش را به شهری دور ببر و به اسم غلام بفروش و پول آن را خرج عزاداری نما .
🔸آن مرد خوشحال شد ، سراغ جوانش آمده ، حکایت را بیان کرد ، آن جوان گفت : من خود را فدای حسین فاطمه می کنم . پس آن مرد جوانش را به شهری دور برد و او را در معرض فروش قرار داد .
🔹مردی جلیل القدر و نورانی را دید ، به او فرمود : چه اراده با این جوان داری ؟ گفت : او را می فروشم . آن بزرگوار بدون چانه زدن او را خرید .
🔸آن تاجر با خوشحالی به شهر خود باز گشت و به خانه رفت و جریان را برای زن خود نقل می کرد که جوان از در وارد شد . پدرش گفت : مگر فرار کردی ؟ گفت : نه ، گفت : برای چه آمدی ؟
🔹جوان گفت : آنگاه که تو رفتی گریه گلویم را گرفت . آن بزرگوار به من فرمود : چرا گریه می کنی ؟ گفتم : برای فراق آقایم ، چون خوب مولایی داشتم به من نهایت احسان می نمود .
🔸آن بزرگوار فرمود : تو غلام او نیستی بلکه فرزند او می باشی . گفتم : ای سید و آقای من ! شما کیستید ؟! فرمود : من آنم که پدرت به خاطر من تو را فروخت .
" أَنَّا الْغَرِیبُ الْمُشَرَّد ، أَنَّا الَّذٍی قَتَلُونِی عَطْشٰاناً ".
ناراحت نباش ، من تو را به پدرت برمی گردانم . چون برگشتی به او بگو : والی اموال تو را با زیادی همراه با احسان و نیکویی فراوان به تو برمی گرداند . آنگاه مرا برگردانید و از چشم من غایب شد .
🔹در این گفتگو بودند که درب خانه زده شد ، چون درب را گشودند شخصی گفت : امیر شما را میخواهد .
🔸چون آن مرد نزد امیر حاضر شد ، از او تجلیل کرد ، و عذر آورده ، و طلب حلیّت نمود، و هر چه از او گرفته بود با اضافاتی رد نمود ، و گفت : ای مرد صالح ! در تشکیل مجالس عزای سیدالشهداء علیه السلام کوشش کن ، من نیز هر سال ده هزار درهم برایت میفرستم .
🔹جناب امام حسین علیه السلام را دیدم ، به من فرمودند : آیا اذیت میکنی کسی که عزای من را بر پا میکند ، و اموال او را میگیری ؟! هر چه از او مصادره کرده ای برگردان ، وگرنه به زمین دستور میدهم که تورا با اموالت فرو برد ، دراین کار تعجیل کن پیش از آنکه بلا بر تو نازل شود . و به برکت آن حضرت من و خانواده و بستگان و رفقایم همه هدایت یافتیم و شیعه شدیم .
🌱وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ🌱
#معالی_السبطین_جلد1صفحه98