تصاویری از اعضای خانواده و ایل وتبارپزشکیان که نهج البلاغه می خواند ودم از عدالت امیرالمومنین می زند در سفر به عراق بیاد خاطرات مغروق ملعون استخر اشرافیت در سفرهای خارجی با خانواده کثیفش
خاطرات مغروق استخر اشرافیت امروز را در تراس طبقه دوم رزيدانس [= اقامتگاه] سفارت ايران در شهر داكار، پايتخت سنگال، در ساعت هفت و نيم صبح به وقت اينجا و يازده شب به وقت تهران مى نويسم. ساختمان رزيدانس
ساعت هفت و ربع صبح، همراه عفت و ياسر و فاطى و على و سيدعلى مرعشى و خانم عباسى به سوى فرودگاه حركت كرديم.
ساعت سه و نيم به وقت داكار و هفت به وقت تهران رسيديم
امواج خروشان اقيانوس، مرتباً برساحل مىزند و صداى بلندى دارد.
شام را با اعضاي خانواده خورديم. فاطى در هواپيما حالش به هم خورده بود. دكتر براى معاينه آمد
یادتونه اصلاحطلبان واصولگرایان حول محور نفاق عه ببخشید وفاق شون به خاطر انداختن پرچم فلسطین وعراق رو دوش دکتر جلیلی چه بلوایی به پا کردن ؟؟! تو رسانه ها وکانال هاشون دکتر وطرفداراشو به خاک وخون کشیدن؟
هیچی دیگه خواستم بگم پزشکیان عراق را وطن دوم ما دونستن، احیانا نظری مخالفتی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️💔 عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
📌🥀عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
📌سخنان تاریخی شهید رئیسی درمورد امام زمان(عج) در سازمان ملل
📌🌷بمناسبت آغاز امامت مولایمان(عج)
🔴برای من آن ۱۱ میلیون انسانی مهم هستند که رأی دادند
♦️خاطرات سال ۹۰ آقای رفیق دوست:
ما از جمله کسانی بودیم که از اول با بنیصدر مخالف بودیم. وقتی بنیصدر انتخاب شد و بعد امام فرماندهی کل قوا را به ایشان دادند مشکلات سپاه بیشتر شد. شورای فرماندهی سپاه هرچند وقت یک دفعه به ملاقات امام میرفت و این سیر را طی کردیم. یک بار رفتیم گفتیم: بنیصدر با سپاه مخالف است. امام فرمودند: شما بروید از ایشان اطاعت کنید. دفعه بعد میرفتیم میگفتیم بنیصدر در مورد سپاه کارشکنی میکند. امام میفرمودند: بروید اطاعت کنید. همینطور آمدیم جلو تا اینکه یکی از فرماندهان سپاه بنام ابراهیم محمدزاده، عصبانی شد و به امام گفت: اصلا این بنیصدر مسلمان نیست. امام گفت: اگر نتوانی این ادعا را ثابت کنی باید حد بخوری.
♦️ تا اینکه ما یک نفر را در دفتر بنیصدر نفوذ دادیم. بعد از مدتی آن آدم، ۱۰، ۱۵ ورق کاغذ کپی شده برای ما آورد. این ۱۰، ۱۵ ورق کاغذ مربوط به یک جلسه محرمانه بود. موضوع جلسه این بود: چگونه قداست امام را در میان مردم از بین ببریم. بحثهای مفصلی شده بود. قرار گذاشته بودند یک صفحهای در روزنامه انقلاب اسلامی باز کنند، به عنوان انتقاد مردم از مسئولین. بعد خودشان نامههایی را بنویسند و به آقایان بهشتی و خامنهای و رفسنجانی انتقاد کنند، بعد بروند سراغ آقای منتظری و بعد از آن برسند به امام خمینی. موقعی که این نامه به دست ما رسید، ۱۰، ۱۵ روز بود این ستون باز شده بود و انتقادات از این آقایان چاپ شد.
♦️ من و آقای رضایی این نامه را برداشتیم و با هم رفتیم جماران خدمت امام خمینی. نامه را به امام دادیم. امام عینکشان را عوض کردند و نامه را تمام و کمال خواندند. بعد رو به ما کردند و گفتند: بروید از آقای بنیصدر اطاعت کنید. نامه را هم گذاشتند کنار.
♦️چند وقت بعد من دوباره ملاقات خصوصی گرفتم و رفتم پیش امام. من به امام گفتم: شما آقایان بهشتی، خامنهای، رفسنجانی را خوب میشناسید. اینکه بنیصدر این قدر به اینها ظلم میکند و شما کماکان از بنیصدر حمایت میکنید... تا من این را گفتم امام خمینی حرف من را قطع کرد و گفت: من از بنیصدر حمایت نمیکنم. من حتی به بنیصدر رأی هم ندادم، برای من شخص بنیصدر مهم نیست، برای من آن ۱۱ میلیون انسانی مهم هستند که به بنیصدر رأی دادند روزی که آنها رأیشان را از بنیصدر بگیرند، هرچه به او دادهام، از او پس میگیرم
🇮🇷