سلام عزیزانی که فرمودند اگر دونفر جای خالی داشتین ،من و همسرم میومدیم کربلا، با پیگیری های زیاد تونستیم یک نفر دیگه سهمیه بگیریم. یعنی الان ۲تا جای خالی داریم . تا شب هم باید پر کنیم. سریع تماس بگیرید. ۰۹۱۳۲۵۶۸۹۸۱

آقا یک تنه جریان سازی می کند، انگاره های دشمن را نابود می کند، به شبهات پاسخ می دهد، تلقی شکست را زدوده و با تزریق امید، پیروزی را برای مقاومت به ارمغان می آورد. اهم فرمایشات ایشان به شرح زیر است: ١. مخالفت علنی با اقدامات ترکیه ٢. اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل و عدم تردید در دخالت آن ها ٣. مخالفت شدید با تحریرالشام و عدم پذیرش آن ها ۴. عدم توقف مقاومت با سقوط سوریه ۵. پاسخ متقابل مقاومت به طراحی آمریکایی ها، اخراج آن ها از منطقه خواهد بود. ۶. غالب جوانان و جمعیت سوری منفعل شده اند اما آقا با تزریق امید، به دنبال فعال کردن آن ها برای بازپس گیری سوریه از تروریست ها هستند. ٧. برخلاف ادراک جریان رسانه ای و سیاسی غالب در جهان، از منظر آقا، کار در سوریه تمام نشده و دولت تروریستی شکل نخواهد گرفت و دوامی نخواهند داشت. ٨. در رسانه ها سقوط بشار اسد، عامل شکست ایران قلمداد شده است اما آقا با رد این نگاه، ایران قوی تر از قبل را وعده دادند. ٩. رسانه ها و اسرائیل، به دنبال القاء شکست ایده، ساختار و لجستیک مقاومت هستند اما آقا با رد این ادعا و تبین ماهیت نرم افزاری آن، بر توسعه بیش از پیش مقاومت در گستره منطقه تاکید کردند. ١٠. سقوط بشار اسد ماحصل عدم توجه به توصیه های قبلی است. ١١. عدم دخالت ایران، علی رغم تمایل، به دلیل عدم همراهی ارتش بوده است. ١٢. پاسخ به شبهات و چرایی دفاع از حرم: داعش بمب ناامنی بود و خالقان آن، در نهایت به دنبال ایجاد ناامنی در ایران بودند. آقا در نبرد اراده ها محکم ایستاده است ...

قسمت ۱۹ شاهرخ با سختي زياد رسيديم به ماهشهر. از آنجا با قايق به سمت آبادان حرکت کرديم. بالاخره پس از 42 ساعت رسيديم به مقصد. سراغ هتل کاروانسرا را گرفتم. ديدن چهره ي شاهرخ خستگي سفر را برطرف کرد. دوستانش باور نمي کردند که من برادرش باشم. هيکل من کوچک و قدّ من کوتاه بود بر خلاف او. عصر همان روز به همراه چند رزمنده به روستاي سيدان و خطوط نبرد رفتيم. در حال عبور از کنار جاده بوديم. يک دفعه شليک خمپاره هاي پنج تايي، معروف به خمسه خمسه از سوي عراق آغاز شد. شاهرخ که من را امانت مادر مي دانست سريع فرياد زد: بخوابيد روي زمين؛ بعد هم خودش را انداخت روي من! نيت او خير بود. اما ديگر نمي توانستم نفس بکشم. هر لحظه مرگ را احساس مي کردم. کم مانده بود استخوان هايم خُرد شود. با تلاش بسيار خودم را نجات دادم. گفتم: چه کار مي کني؟ من داشتم زير هيکل تو خفه مي شدم!شاهرخ با تعجب نگاهم کرد. بعدآهسته گفت: ببخشيد، من مي خواستم ترکش به تو نخوره. گفتم: آخه داداش تو نمي گي اين هيکل رو ... دلم براش سوخت. ديگر چيزي نگفتم. کمي جلوتر مزارع کشاورزي بود که رها شده بود. شاهرخ شروع کرد به چيدن گوجه فرنگي. بعد هم با ميله اي که زير اسلحه ي کلاش قرار داشت گوجه ها را به سيخ کشيد و روي آتش گرفت. نان و گوجه ي پخته شام ما شد. خيلي خوشمزه بود. مي گفت: چشمانتان را ببنديد، فکر کنيد داريد کباب مي خوريد! وارد خط اول نبرد شديم. صداي سربازان عراقي را از فاصله ي پانصد متري مي شنيديم. نيروهاي رزمنده خيلي راحت و آسوده بودند. اما من خيلي مي ترسيدم. روز اولي بود که به جبهه آمده بودم. شاهرخ به سنگرهاي ديگر رفت. نيمه شب بود که برگشت. با ده تا کمپوت! با همان حالت هميشگي گفت: بياييد بزنيد تو رگ! بچه ها مي گفتند اين ها را از سنگر عراقي ها آورده! صبح زود بود که درگيري شد. صداي تيراندازي زياد بود. شليک توپ و خمپاره هم آغاز شد. يکي از بچه ها توپ 601 را آورد. در پشت سنگر مستقر شد. با شليک اولين گلوله يکي از تانک هاي دشمن هدف قرار گرفت. شاهرخ که خيلي خوشحال بود، داد زد: دَمِت گرم. مادرش رو!!تا نگاهش به من افتاد، حرفش را قطع کرد. اعضا گروه مثل خودش بودند. اما بي ادبي بود جلوي برادر کوچک تر. سريع جمله اش را عوض کرد: بارک الله، مادرش رو شوهر دادي! يک موشک از بالاي سرم رد شد و به سنگر عقبي اصابت کرد. از يکي از بچه ها پرسيدم: اين چي بود!؟ جواب داد: موشک تاو1 بعد ادامه داد: ديروز شاهرخ اينجا بود، عراقي ها هم مرتب موشک تاو شليک مي کردند. شاهرخ هم يک بيل دستش گرفته بود. وقتي موشک شليک مي شد، بيل رو پرت مي كرد و سيم کنترل موشک را منحرف مي کرد. اين کار خيلي دل و جرأت مي خواد. سرعت عمل بالاي او باعث شد دو تا از موشک ها کاملاً منحرف بشه و به هدف اصابت نکنه. در ادامه عمليات وقتي مي خواستيم جلو برويم، بعضي از بچه ها ترسيده بودند، شاهرخ رو به نيروها با ُمشت به سينه خودش زد و گفت: نترسيد! تا اين هيکل هست، هيچ تير و ترکشي از من رد نمي شه که به شما بخوره. بچه ها هم خنديدند و دنبال او راه افتادند... ادامه دارد... ‌‌‌ https://eitaa.com/yasegharibardakan ــ ـ ــــــــ ــ ◇

#تبیین 🎙حجت‌الاسلام قنبریان 🔰 قیام و قنوت زن مسلمان 💢به مناسبت ایام وفات حضرت ام‌البنین سلام الله علیها • قنوت: اطاعت از سر رغبت و مستمر است - قنوت در مقابل خداوند، وصفی مردانه و زنانه در قرآن - جذابیت قنوت در علم حضوری و وجدانی • "قانتات"، وصف خاص زنان مومنه؛ هم درباره خداوند و هم شوهران • تناسب قیام و قنوت در سیمای زن مسلمان - فاطمه(س) اولین معترض سیاسی صدر اسلام در عین حال از قانتات (الحُرَّةُ اَمَتُک)! • نشوز مقابل قنوت - نشوز مردان به زدن زنان و منع نفقه/ نشوز زنان به عصیان در مقابل حقوق شوهر - نشوز اجتماعی-سیاسی ؛ زدن زیر ولایت اجتماعی مومنان و نهی ناپذیری • ام البنین های ایران - حلیمه مادر ۴شهید و همسر شهید https://eitaa.com/yasegharibardakan

عارفانه عشق مدت‌هاست این روحِ سراسر درد را بُرده بر بامِ جنون و نردبان برداشته              #حامد_عسکری ‌┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈ https://eitaa.com/yasegharibardakan

قابل توجه مستمعین عزیز مجمع جلسه هفتگی این هفته مجمع عاشقان بقیع اردکان برگزار نمی گردد. روابط عمومی مجمع https://eitaa.com/yasegharibardakan

🎥 #ببینید حکایت های میزسن دشون (میرزاحسن دشتبان) 📌 #انیمیشن طنز فرزندآوری با لهجه اردکانی

▪️ توسّل شب جمعه | حضرت زینب و حضرت رقیه سلام‌الله‌علیهما 🎙حجت‌الاسلام حامد کاشانی ❤️ شب جمعه‌ست هوایت نکنم می‌میرم ⚠️ لطفاً با حال مناسب ببینید.😭😭

سلام اینم لینک کانال کاروان کربلا مجمع در ایتا https://eitaa.com/karbala14030923 خوشحال میشیم در طول این سفر شما هم با ما باشین.

"﷽" 🏴چه نام مرثیه‌واری است، مادر پسرانْ... 🏴برایِ مادرِ تنهایِ بی پسر شده ای...💔 اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمِّ البَنیِن یٰا امّ العَبٰاس وَ رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَکٰاتُه✨ سالروز وفات مادر علمدار کربلا، حضرت امّ‌البنین(س) تسلیت باد. ✨سلام 🤍روزتون پر از خیر به ✨عنایت حضرت ام‌البنین(س) #وفات_حضرت_ام_البنین(س) @yasegharibardakan