#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_و_هفتم
❥••●❥●••❥
💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم ترکیه و در راه پیوستن به ارتش آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم سیده سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از اهل سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به حرم برسه!»
💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
*🟣 #خبر_خوب ...😍 مشکل کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی دولت بدون استقراض حل شد*
*🔸 بعد از تسویه کامل ۵۴ هزار میلیارد تومنی که دولت روحانی از بانک مرکزی استقراض کرده بود حالا آقای رئیسی خبر داد کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی دولت هم بدون استقراض از بانک مرکزی و بدون چاپ پول حل شده!*
*👈🏻👈🏻 این خبر تو هر دولتی بود مثل بمب صدا میکرد، اما خب همچنان، صد هیچ تو رسانه عقبیم!*
*🟣 ترافیک دیپلماتیک این روزهای تهران امیدوار کننده است*
*🔺 ما باید شاهراه تاریخی ایران را احیا کنیم. شاهراهی که از قطر و امارات، تا ترکیه و آذربایجان و ترکمنستان و تاجیکستان و... به استفاده از آن و به امن ماندن آن نیاز دارند.*
*🔸 ایران در مسیر احیای داشتههای تاریخی خود در حرکت است.*
*✍🏻 آقای تحلیلگر*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*نسخه لبنانی* #سلام_فرمانده
🔹نسخه ویدیویی پس از اتمام تجمع گروه سرود، تدوین و منتشر خواهد شد.
🔸ویژگی این اثر خلاقیت در شعر و لبنانیزه کردن مضمون آن و گنجاندن مقاومت و شهدای آن، و تغییرات موسیقایی است.
متن و صدا توسط پیشاهنگی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منتشر شده و از مردم خواستند برای ضبط تصویری، حفظ کرده و آماده شوند.
🔸منتظر یک کار با شکوه از حزب الله لبنان هستیم.
بسم الله
چهل و دومین جلسه از سلسله جلسات هفتگی تحلیل صوتی هادیان سیاسی فعال
سخنران:
استاد گرامی جناب آقای دکتر احد کریمخانی
مسئول معاونت سیاسی سپاه قدس
موضوع :بررسی تحولات منطقه باتاکیدبر تحولات اخیر عراق و رژیم منحوس صهیونیستی
زمان: چهارشنبه یکم تیرماه ساعت ۲۱:۳۰
جلسه در کانال تحلیل صوتی روبیکا:
https://rubika.ir/tahlil_samen
معاونت سیاسی سپاه صاحب الزمان(عج)
استان اصفهان
⭕️بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم( ۷۲ )
⚪️ آنچه میگویم یک امید صادق و متکی به واقعیت های عینی است.
اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته ام .
امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز بر حذر داشته ام و بر حذر می دارم.⚪️