eitaa logo
#یاس نبی۷
49 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
179 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 📝 نکات راهبردی رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت برای شهدای شاهچراغ ▪️◾️▪️ 1⃣ همه یکدست شوید ... دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ای باشند. 2⃣ اقدام قاطع و خردمندانه :جستجو از سررشته‌ی این فاجعه‌آفرینی‌ها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره‌ی آن 3⃣ جریانی به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنایی و بی‌احترامی روا می‌دارد. 4⃣ دستگاه‌های مسئول یقینا بر توطئه خباثت آمیز دشمنان فائق خواهند آمد. | | ⚡️ 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌕کانال تبیین و گفتمان سازی فرهنگی هنری"روشنا استان اصفهان" ⚘سپاس از حضور تک تک بزرگواران⚘ 👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355
🔆 آخرین ترفند شیطان برای کشف حجاب زنان 🔹به این تصویر خوب نگاه کنید. این عکس مربوط به روزهای اخیر دانشگاه الزهرا ست. جالبه بدونید اونی که چادر سرش کرده، اصلا اهل حجاب و چادر نیست، ولی برای این که با مکر و حیله وانمود کنند که چادری ها هم در تجمعات اعتراضی وآشوبگرانه شرکت میکنند و مخالف نظام هستند، به دروغ چادر میپوشن و عکس میگیرن! بعدشم میفرستند برای شبکه های معاند! راوی: یکی از دانشجویان الزهرا (سلام الله علیها) 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌕کانال تبیین و گفتمان سازی فرهنگی هنری"روشنا استان اصفهان" ⚘سپاس از حضور تک تک بزرگواران⚘ 👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
51.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دیروز داشتم از خیابون رد میشدم دیدم دخترخانومی کشف حجاب تا منو دید بلند گفت «منم باید برم».......منم با روش دختران انقلاب بهش گفتم.... 🙏خواهشاً این روزها که کشف حجاب ها به هر دلیلی زیاد شده بی تفاوت رد نشید و امر به معروف کنید 📢به نیابت از شهدا و برای ترویج امر به معروف پر قدرت انتشار دهید 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🌕کانال تبیین و گفتمان سازی فرهنگی هنری"روشنا استان اصفهان"👇👇👇 🌷سپاس از حضور تک تک بزرگواران🌷 🆔https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355
🖼 فارس‌من| ۱۰ هزار امضا در کمتر از ۳ ساعت: با عاملان ناامنی مماشات نکنید 🔹مردم با ثبت پویشی خواهان پایان مماشات با اغتشاش‌گران شدند و‌ آن‌ها را شریک جرم خون ریخته شهدای شاهچراغ دانستند. 🔹حامیان این پویش می‌گویند: ما مطالبه حل خواسته‌های به‌حق مردم را داریم، اما خواهان برخورد قاطع با از بین‌برندگان امنیت هستیم. پویش را اینجا امضا کنید @Farsna
💢 گوسفند، نه بیشتر! ♦️تصور می کردیم آمریکایی ها، فقط به عربستان سعودی به چشم "گاو شیرده" نگاه می کنند. 🔹اما نشریه فرانسوی معتقد است آمریکا، کشورهای اروپایی را مثل گلّه گوسفند، به هر سمت که بخواهد، می برد. ♦️گوسفند را البته آخر سر به کشتارگاه می برند. 🔹نشریه گلوبال تایمز هم اخیرا نوشت اوکراین از نگاه آمریکا، فقط گوشت دم توپ است، نه بیشتر و نمی تواند حتی عضو ناتو باشد! ❗️یاد اصلاح طلبانی افتادم که می گفتند آمریکا مثل گاوی است که دیگر کشورها، او را دوشیده اند، اما ما در جمهوری اسلامی، همیشه شاخش را گرفته و درگیر بوده ایم (!) ✍ محمد ایمانی 🇮🇷 🇮🇷 •┈┈••✾❀✾🍃💠🍃✾❀✾••┈┈•
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ نیروهای داعشی خطاب به مردان عراقی و سوری: زن که آدم نیست، قیمت دختراتون چند؟!! 💢 خانم های معترض ایرانی؛ اگه امنیت کشور به خطر بیفته به بزرگ و کوچکتون رحم نخواهند کرد....
قصه ی شب 🌃
✍️ 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه‌های یوسف هم بی‌رمق شده و به‌نظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمت‌شان دویدم. 💠 زن‌عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه می‌رفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن‌عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمی‌دانستم چه کنم. زن‌عمو میان گریه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد و با بی‌قراری یوسف را تکان می‌داد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بی‌هوش بود که نفس من برنمی‌گشت. 💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب می‌ترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش می‌کردم تا چشمانش را باز کند. صدای عمو می‌لرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری می‌داد :«نترس! یه مشت بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو شد و ناله زن‌عمو را به بلند کرد. 💠 در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای که بی‌امان شهر را می‌کوبید، آوای مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمی‌دانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. 💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بی‌تاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران می‌بارد و زیر لب به فدای یوسف می‌رود. عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تن‌مان را بیشتر می‌لرزاند. 💠 در این دو هفته هرازگاهی صدای انفجاری را می‌شنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی‌وقفه تمام شهر را می‌کوبیدند. بعد از یک روز آن‌هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. 💠 همین امروز زن‌عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحری‌مان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی می‌کرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن‌عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمی‌دانستم آبی برای دارد یا امشب هم با لب خشک سپری می‌کند. 💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت بر سر شهر می‌پاشید، در خاکریزها چه‌خبر بود و می‌ترسیدم امشب با گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس می‌کردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. 💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زن‌ها هر یک گوشه‌ای کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کردیم. 💠 در تاریکی خانه‌ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکت‌ها و خمپاره‌هایی که شهر را می‌لرزاند از دست‌مان رفته و نمی‌دانستیم بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره‌های کوتاه را می‌خواند، زن‌عمو با هر انفجار (روحی‌فداه) را صدا می‌زد و به‌جای نغمه مناجات ، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک کردیم. 💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا می‌رفت. 💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت ... ✍️نویسنده: ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🚨 مهم / 👆👆👆 راهپیمایی اعلام انزجار از دشمن، امروز در سراسر کشور شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیه‌ای از مردم دعوت کرد تا امروز پس از اقامه‌ نمازجمعه در سراسر کشور با حضور خود در راهپیمایی، جنایت حرم مطهر شاهچراغ را محکوم نمایند. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚡️ https://eitaa.com/peykashena 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفقا آماده کنید خودتونو...! اگه حال دلت آشوبه،اینو ببین😌🦋 عج 🍂🥀▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
قصه ی شب 🌃