eitaa logo
#یاس نبی۷
49 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
179 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
* به قلم فاطمه امیری زاده * ـــ الو یکی اینجا چاقو خورده ـ ــــ اروم باشید لطفا، تا بتونید به سوالاتم جواب بدید ـــ باشه ـــ اول ادرسو بدید ـــ ..... ـــ نبضش میزنه ـــ آره ولی خیلی کند ـــ خونش بند اومده یا نه ـــ نه خونش بند نیومده ـــ یه دستمال تمیز روی زخمش میزاری و آروم فشار میدی ـــ خب یگه چیکار کنم ـــ فقط همینـــ مهیا نزاشت خانومه ادامه بده زود تلفنو گذاشت و به طرف پایگاه رفت و یک دستمال پیدا کرد کنار شهاب زانو زد نگاهی به او انداخت رنگ صورتش پریده بود لبانش هم خشک و کبود بودند ــــ وای خدای من نکنه مرده شهاب سید توروخدا جواب بده دستمال را روی زخمش گذاشت از استرس دستانش می لرزیدند محکم فشار داد که شهاب از درد چشمانش را آرام باز کرد مهیا نفس راحتی کشید تا خواست از او بپرسید حالش خوب است شهاب چشمانش را بست ــــ اه لعنتی با صدای امبولانس خوشحال سر پا ایستاد دو نفر با بلانکارد به طرفشان دویدند بالای سر شهاب نشستند یکی نبضشو میگرفت یکی آمپول میزد مهیا کناری ایستاد و ناخن هایش را از استرس می جوید * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••
قصه ی شب 🌃
* به قلم فاطمه امیری زاده * در سالن بیمارستان گوشه ای نشسته بود نیم ساعتی می شد که به بیمارستان آمده بودند و شهاب را به اتاق عمل برده بودند با صدای گریه ی زنی سرش را بلند کرد با دیدن مریم همراه یه زن و مردی که حتما مادر و پدر مریم بودند حدس زد که خانواده ی شهاب راخبر کردند با اشاره دست پرستار به طرف اتاق عمل، مریم همراه پدرومادرش به سمت اتاق امدند مریم با دیدن مهیا آن هم با دست و لباسای خونی شوک زده به سمت او آمد ـــ ت تو اینجا چیکار میکنی مهیا ناخواسته چشمه ی اشکش جوشید و اشک هایش بر روی گونه هایش ریخت ـــ همش تقصیر من بود مادر و پدر شهاب به سمت دخترشان امد ـــ همش تقصیر من بود مریم دست های مهیا رو گرفت ـــ تو میدونی شهاب چش شده ?? حرف بزن جواب مریم جز گریه های مهیا نبود مادر شهاب به سمتش امد ـــ دخترم توروخدا بگو چی شده شهابم حالش چطوره پدر شهاب جلو امد ــ حاج خانم بزار دختره بشینه برامون توضیح بده حالش خوب نیست مهیا روی صندلی نشست مریم هم کنارش جای گرفت مهیا با گریه همه چیزرا تعریف کرد نفس عمیقی کشید و روبه مریم که اشک هایش گونه هایش را خیس کرده بود گفت ـــ باور کن من نمی خواستم اینطور بشه اون موقع ترسیده بودم فقط می خواستم یکی کمک کنه مریم دستانش را فشار داد * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈
* به قلم فاطمه امیری زاده * ـــ میدونم عزیزم میدونم در اتاق عمل باز شد همه جز مهیا به سمت اتاق عمل حمله کردند مریم اولین شخصی بود که به دکتر رسید ــــ آقای دکتر حال داداشم چطوره؟؟ ــــ نگران نباشید با اینکه زخمشون عمیق بود ولی پسر قویی هست خداروشکرخطر رفع شد مادر شهاب اشک هایش را پاک کرد ــــ میتونم پسرمو ببینم ـــ اگه بهوش اومد انتقالش میدن بخش اونجا میتونید ببینیدشون مریم تشکری کرد مهیا نفس آسوده ای کشید رو صندلی نشست مریم نگاهی به مهیا که از ترس رنگ صورتش پریده بود سردرد شدید مهیا را اذیت کرده بود با دستانش سرش را محکم فشار می داد با قرار گرفتن لیوان آبی مقابلش، سرش را بالا گرفت نگاهی به مریم که با لبخند اشاره ای به لیوان می کرد انداخت لیوان را گرفت تشکری کرد و آن را به دهانش نزدیک کرد ـــ حالت خوبه عزیزم ــــ نه اصلا خوب نیستم مریم با اینکه حال خودش تعریفی نداشت و نگران برادرش بود که تا الان به هوش نیامده اما باید کسی به مهیا که شاهد همه اتفاقات بود دلداری می داد ـــ من حتی اسمتم نمیدونم ـــ مهیا * از.لاڪ.جیـغ.تـا.خـــدا * * ادامه.دارد... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾•
داستان عاشقی شروع شد ...🖤 فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت و تعزیت باد https://eitaa.com/joinchat/216006703C923442bdac 🍃😭🍃😭🍃😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ. " مراسم عزاداری و سوگواری دهه اول محرم یادمان شهدای نجف آباد بعد از نماز مغرب و عشا با سخنرانی حجت الاسلام ولی خانی و دکتر عظیم هاشم زاده و با نوای مداحان خادمیار رضوی رسول علی کاظم ، حسین ملک زاده ، حسینعلی مخمدی و غلامحسین براهیمی و دیگر مداحان و ذاکران آل الله ____________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️ اشك و آمرزش گناه قالَ الرّضا عليه السّلام : يَا بْنَ شَبيبٍ! اِنْ بَكَيْتَ عَلَى الحُسَينِ عليه السّلام حَتّى تَصيرَ دُمُوعُكَ عَلى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغيرا كانَ اَوْ كَبيراً قَليلا كانَ اَوْ كثيراً. امام رضا عليه السّلام فرمود: اى پسر شبيب ! اگر بر حسين عليه السّلام آن قدر گريه كنى كه اشگهايت بر چهره ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را كه مرتكب شده اى مى آمرزد؛ كوچك باشد يا بزرگ ، كم باشد يا زياد. امالى صدوق ، ص112 ✍🏻 شما مخاطبین گرامی می توانید جهت برگزاری مجالس روضه خانگی محرم و صفر و دعوت از سخنران به یکی از ۲ طریق ذیل عمل نمایید : 1️⃣ مراجعه به سایت www.msagheb.ir 2⃣ ارسال عدد ۱۲۸ به سامانه 90007212 ☑️ مجموعه فرهنگی تبلیغی ثاقب سایت|ایتا|آپارات|اینستاگرام|تلگرام 📡 با ما همراه باشید 🆔 @msagheb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بزرگترین بلا و امتحان امام زمان (عج) 👤 حجه الاسلام مسعود عالی https://eitaa.com/joinchat/216006703C923442bdac 🍃🌻🍃🌻🍃🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا