🏴قدم قدم با کاروان زینب سلام الله علیها
(این کاروان دیگر حسین علیه السلام ندارد)
امروز ۱۳ محرم 🎇
اسارت خانم حضرت زینب و ...
🏴ورود اهلبیت امام حسین به زندان کوفه
🏴 ورود اسرا به مجلس ابن زیاد ملعون و جسارتهای او و خطبه خواندن حضرت زینب سلام الله علیها در دفاع از امام زمانش
🏴انتشار خبر شهادت سالار شهیدان در شام و مدینه
🏴شهادت عبدالله بن عفیف ازدی که نابینا بود و پس از شنیدن نسبت دروغگو بودن امام حسین توسط ابن زیاد ملعون برآشفت و از امامش دفاع کرد ولی خانه اش را محاصره کرده و به شهادتش رساندند
تلنگر...
حسین زمان ما؛ مهدی فاطمه است....
به ندای (هل من ناصر ینصرنی) او پاسخ میدهی؟❗️
👈بیاییم علاوه بر نیت کردن انجام تمامی اعمال در این دو ماه برای ظهور مولا صاحب الزمان
👈 از پستهای ویژه ای که دوستان عاشق اهلبیت با زحمات فراوان آماده کرده اند و قبلاً در کانال قرار داده شده (شامل پروفایل، بروشور، بنرهای ویژه مجالس حسینی و چای خانه ها، نامه به مادحین و سخنرانان، پشت نویسی ماشینها ) نهایت استفاده را در تبلیغ فرهنگ حسینی و ارتباط آن با فرهنگ و قیام مهدوی انجام دهید.
#محرم_و_صفر_مهدوی
💖 یاس نبـی 💖
🔴 سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۰) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اس
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۲۱)
🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت.
✅ در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت.
⚡️از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید،
با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است.
✨راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟
نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت:
🗡 این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی.
🍃سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد.
🍀وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد🛡 و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده..
🔶 و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد.
🔰سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم.
🔥 گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن:
من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم.
🔸ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد...
♻️در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد:
مواظب باش از پشت سرت می اید....
⚠️بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم.
❎نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم.
🔆هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم.
🌀لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد.
رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود.
❗️تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام!
🌸نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات💫 این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند.
💥خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم.
بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد..
💐صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم.
🌺نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد.
🍃من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.
سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم...
🍀در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....
✍ادامه دارد...
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
‼️خیلی از شما نماز میخوانید ، کار خیر میکنید، ولی تو لشکر دشمن امام هستید.
#پیشنهادمیشه
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨◾️✨◾️✨◾️✨◾️✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🎬 #کلیپ «نسل حرومخور»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 امام حسین کد داده برای کسانی که مقابل امام زمان میایستند و حق رو نمیفهمند...
📥 دانلود با کیفیت بالا
امام مهدے عجل الله می فرماید:
من دعاگوی هر مومنی هستم؛
که مصیبت جد شهیدم را یـاد کند
و پس از آن برای تعجیل فرج و تایید من دعا کند.
مکــیال المکـارم، ج1،ص 333
امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند:
اگر در زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودم ،
تمام عُمرم را صرف خدمت به ایشان میکردم.
برای تعجیل در ظهور گل نرگس صلوات
امام علی علیه السلام:
و اوست که در غربت مانده
الکافی جلد ۱ ص ۳۲۳
چه زیباست هر روز برای شاد کردن
پدر مهربان و امام غائب خودمان
اعمال زیر را انجام دهیم و به او هدیه دهیم👇🏻👇🏻👇🏻
1⃣ خواندن دعای اللهم کن لولیک... در قنوت نمازها
2⃣ خواندن سه بار سوره توحید بعد هر نماز واجب
3⃣ هدیه کردن صلوات و ختم قرآن کریم به محضر حضرت مهدے عجل الله تعالی فرجه الشریف
4⃣ دادن صدقه روزانه جهت سلامتی حضرت مهدے عجل الله تعالی فرجه الشریف
#روز_شمار_وقایع_کربلا 🎪
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت 1)
◾️ شام غریبان کربلا نخستین شب عزا خاندان پیامبر پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است...
▪دیشب چه سالاری داشتند؟دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!
چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه السلام...
▪️شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیه السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.
🔴 عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند،
و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد.
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند .
و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند.
🌅هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند...
🔥عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
♻️سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
⚫️عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند.
💐لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.
🔥هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد...
ادامه دارد..
📙ارشاد شیخ مفید ،ج2
📗در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
#روز_شمار_وقایع_کربلا 🎪
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2)
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد علیه السلام که به صورت معجزه(طی الارض) به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند...
صدا زد:
📛 ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد.
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟!
سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،
مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.
عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید.
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
✍ ادامه دارد...
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 دنیای بی حسین...
🤲🏻اَللّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج🤲🏻
💯پیشنهاد دانلود💯
••✾◆✾••❤️••✾◆✾••