تقویم دروغ میگه؛
طولانیترین شب سال وقتی بود که منتظر خبر پیدا شدن عزیزملت بودیم.
#شهید_خدمت
@yavaran_Ghuran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ادب مرد، به ز دولت اوست!
📌مقایسه شهیدجمهور و رئیسجمهور بعد از دریافت هدیه !
✍خدایا بسه دیگه...
🖋 #محمد_جوانی
@yavaran_Ghuran
#چله_شهدا
توسل روز سی و هشتم
شهید عبدالحسین دستغیب
📖حدیث کساء به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می خوانیم و ثواب آن را به روح شهدای کربلا و شهید امروز هدیه می کنیم.
از این شهیدان که زنده و جاویدان هستند میخواهیم که برای ما توجه ویژه و عنایت خاصه بخواهند.
به امید برآورده شدن حاجت های شرعی همه ی عزیزان💚
#شهید_دستغیب
#رفیق_شهیدم
@yavaran_Ghuran
#چله_شهدا
سومین شهید محراب
در کنار برگزاری مجالس وعظ و سخنرانی، تدریس و تألیف، به امور عامالمنفعهای چون تأسیس و بازسازی مساجد و مدارس از جمله مسجد جامع عتیق شیراز و مدرسه علمیه حکیم پرداخت.
📚دوشنبه ای که می آید
#شهید_دستغیب
#رفیق_شهیدم
@yavaran_Ghuran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل خدا باش
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن!
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن!
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن!
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن!
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را
نادیده بگیر و ببخش
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن.
مثل خدا باش ،
مهربان تر از همه ...
@yavaran_Ghuran
#اهمیت_نماز
✍اولین چیزی که مجرم و گنهکار در قیامت اعتراف میکند که باعث بدبختی و عذاب او شده است، #ترک_نماز است، در قرآن آمده است که
#بهشتیان از #جهنمیان میپرسند:
مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟
که چه چیز شما را به جهنم و سقر کشانید؟
گویند:قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ:
ما از #نماز گزاران نبودیم.
سوره مدثر آیه ۴۲و۴۳🌸
@yavaran_Ghuran
🌴✍️از خاطرات یک آزاده از زندان صدام*:
💠به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه *هشتاد و یك پله* از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغدانی بود.
وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك *میز تحریر* بود. شب فرا رسید و *كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود*. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد میزنی؟ *گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیهام درد میكند*. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم. او در سلول را باز كرد و چند متر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم.
در آنجا متوجه یك *پیرمرد ناتوان* شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بیمقدمه پرسید: *ایرانی هستی؟* جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: *مرا میشناسی؟* گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: *اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی*. گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: *وزیر نفت ایران كیست؟* گفتم: نمیدانم. گفت:👈 *نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟*
گفتم: آری، شنیدهام. پرسید: كجاست؟ گفتم: احتمالاً #شهید شده. سری تكان داد و گفت: *تندگویان #شهید نشده و كاش #شهید میشد...!*.
*دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود... .*
گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: *این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوانیروز الرشید است...*
گفت: *... پیــــــــــام من مرزداری از وطن است...صبوری من است*.
*نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد.* نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، تنها راه نجات ملت ماست. *بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد*.
گفتم: به خدا قسم... پیامت را به ایرانیان میرسانم. *خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...!*
✅منبع : راوی: *عیسی عبدی*، رجوع کنید به کتاب *ساعت به وقت بغداد*، ج1، ص89 – 86.
#شهید مهندس محمدجواد تندگویان - وزیر نفت دولت #شهید رجایی
۲۹ آذر روز تجلیل از شهید تندگویان
@yavaran_Ghuran