animation.gif
1.12M
🌸امروزتان🌸
💐 معطر به عطر 💐
🌺صلوات برمحمدوآل محمد🌺
🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌻
@yavaranQoran
✍حدیث روز
💢رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
♦️فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود , مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد
♦️ستكون فتن يصبح الرّجل فيها مؤمنا و يمسي كافرا إلّا من أحياه اللَّه بالعلم
📚نهج الفصاحه ص 522 ، ح 1734
@yavaranQoran
#تلنگر
👈اسلام دینی است که…
🌷صدای تو را تنظیم می کند:
"ﻭَﺍﻏْﻀُﺾْ ﻣِﻦْ ﺻَﻮْﺗِﻚ"
(و از صدای خود بکاه و هرگز فریاد نزن)
🌸و راه رفتن تو را تنظیم می کند:
"ﻭَﻟَﺎ ﺗَﻤْﺶِ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻣَﺮَﺣًﺎ"
(و مغرورانه در زمین راه مرو)
🌷و نگاه تو را تنیظیم می کند:
"ﻟَﺎ ﺗَﻤُﺪَّﻥَّ ﻋَﻴْﻨَﻴْﻚ"
(پس هرگز چشم خود را ندوز)
🌸و گوش تو را تنظیم میکند:
"ﻭَﻟَﺎ ﺗَﺠَﺴَّﺴُﻮﺍ"
(و تجسس نکنید)
🌷و غذای تو را تنظیم میکند:
"ﻭَﻟَﺎ ﺗُﺴْﺮِﻓُﻮﺍ"
(و اسراف نکنید)
🌸و سخن گفتن تو را تنظیم می کند:
"ﻭَ ﻗُﻮﻟُﻮﺍ ﻟِﻠﻨَﺎﺱ ﺣُﺴْﻨَﺎ"
(و با مردم به نیکی سخن بگو)
🌷ﺍﺳﻼﻡ برنامه ی ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻨﻈﻴﻢ می ﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﭘﺪﻳﺪ می آورد.😊
☝️بزرگترین افتخار ما دین ماست...
@yavaranQoran
کاربرگ قرآنی(۱).zip
11.5M
💠۩﷽۩💠
📖کاربرگ قرآنی(۳۰برگ)_قسمت اول
🎨آموزش مفاهیم آیات قرآن ازطریق رنگ آمیری به دانش آموزان.
📝مورداستفاده درمقاطع پیش وابتدایی
@yavaranQoran
#داستانک
خضر نبی در سایه درختی نشسته بود
سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت
گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم
سایل گفت تو را به خدا سوگند میدهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمیدانی
خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن
سائل گفت نه هرگز!!!
خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی
القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد.
خضر را مردی خرید و آورد خانه
دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمیسپرد.
روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد.
خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم
مرد گفت همین بس
خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگهای کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم
خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانهای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت
صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست!
گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن،
گفت غلام توام
گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟
یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم
خودم را به بردگی فروختم!!!
من خضر نبی هستم
مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت
گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان
گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه
گفت ای صاحب و مولای من
از زمانی که غلام تو شدهام به راحتی نمیتوانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمیتوانم اشک بریزم
چرا که میترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم.
مرا لطف فرموده آزاد کن
صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد.
حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت.
راستی ما برای خدا چه می کنیم⁉️
قدری بیندیشیم🤔
@yavaranQoran
توجه به داده های خدا.mp3
468.1K
🌟🌟کوتاه و شنیدنی🌟🌟
🌺توجه به داده های خدا🌺
✅حاج آقای قرائتی✅
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداَهُم أجْمَعِینَ🌹
@yavaranQoran