📖 #داستان_پیامبران
✍حضرت الياس (ع)
👈از ابن عباس روايت شده: هنگامي كه يوشع بن نون بعد از موسي - عليه السلام - بر سرزمين شام مسلّط شد، آن را بين طوايف سبطيها(ي دوازدهگانه) تقسيم نمود، يكي از آن گروهها كه الياس - عليه السلام - در ميانشان بود در سرزمين بَعْلُبَك (كه اكنون يكي از شهرهاي لبنان است) سكونت نمودند. خداوند الياس - عليه السلام - را به عنوان پيامبر، براي هدايت مردم بَعْلُبك فرستاد.
بَعْلُبك در آن عصر، شاهي به نام «لاجب» داشت كه مردم را به پرستش بت فرا ميخواند كه نام آن «بَعْلُ» بود. طبق سخن خدا در قرآن (آيات 124 تا 128 سوره صافات) «مردم بَعْلُبك، سخن الياس را تكذيب كردند و از دعوت او اطاعت ننمودند.»
شاه بَعْلُبك همسر بدكاري داشت كه وقتي شاه به سفر ميرفت، او جانشين شوهرش شده و بين مردم قضاوت و حكومت ميكرد، آن زن، مُنشي حكيم و با ايماني داشت كه سيصد مؤمن را از حكم اعدام او نجات داده بود، و در سراسر زمين زني زشت كارتر از همسر شاه نبود. با شاهان متعددي همبستر شده بود و از آنها داراي فرزندان بسيار بود.
شاه همسايهاي صالح از بني اسرائيل داشت كه داراي باغي در كنار قصر شاه بود، و در گوشهاي از آن باغ زندگي ميكرد. شاه به او احترام مينمود، ولي همسر شاه در غياب شاه، آن مؤمن صالح را كشت، و باغ او را غصب و تصرف كرد. وقتي كه شوهرش از سفر آمد، زن ماجرا را به او گفت، شوهرش به او گفت: «كار خوبي نكردي» (بيش از اين، او را سرزنش نكرد)
خداوند متعال الياس - عليه السلام - را به بَعْلُبك فرستاد، الياس به آن شهر وارد شد و مردم آن جا را از بت پرستي بر حذر داشت و آنها را به سوي خداي يكتا و بيهمتا فراخواند.
بت پرستان، آن حضرت را تكذيب كردند، و به ساحت مقدسش توهين نمودند، و او را از خود راندند و تهديد نمودند، ولي او با كمال مقاومت به دعوت و مبارزات خود ادامه داد، و آزار آنها را تحمل كرد، و آنها را به سوي توحيد دعوت نموده، ولي آنها بر طغيان خود افزودند و عرصه را بر حضرت الياس - عليه السلام - تنگ كردند.
الياس - عليه السلام - خدا را سوگند داد كه شاه و همسر بدكارش را، اگر توبه نكردند، به هلاكت برساند، و به آنها هشدار داد.
اين هشدار باعث شد كه شاه و طرفدارانش خشونت بيشتر نمودند و تصميم گرفتند تا الياس - عليه السلام - را شكنجه داده و به قتل رسانند.
الياس - عليه السلام - از دست آنها گريخت و به پشت كوهها و درون غارها رفت و در آن جا هفت سال مخفيانه زندگي كرد، و از گياهان و ميوه درختها ميخورد و ادامه زندگي ميداد.
در اين ميان پسر شاه به بيماري سختي مبتلا شد و بيماري او درمان نيافت. با توجه به اين كه شاه در ميان فرزندانش، او را از همه بيشتر دوست داشت، براي شفاي او به بتها متوسل شدند، ولي نتيجه نگرفتند.
بت پرستان به شاه گفتند: بت بَعْلُ به تو غضب كرده، از اين رو پسرت را شفا نميدهد، كساني را به نواحي شام بفرست. در آن جا خدايان ديگري وجود دارد. بايد آنها را نزد بت بَعْلُ واسطه قرار دهي، بلكه بت بَعْلُ او را شفا دهد.
شاه گفت: چرا بَعْلُ به من غضب كرده است؟
بت پرستان گفتند: زيرا تو الياس را كه بر ضد خدايان برخاسته بود، نكشتي و او هم اكنون سالم است و در كوهها زندگي ميكند.
بت پرستان كنار كوهها رفتند و فرياد زدند: «اي الياس! نزد ما بيا و شفاي پسر شاه را از درگاه خدا بخواه!»
الياس - عليه السلام - نزد آنها آمد و به آنها گفت: خداوند مرا به عنوان پيامبر به سوي شما فرستاده است، رسالت پروردگارم را بپذيريد. خداوند ميفرمايد:
«نزد شاه برويد و به او بگوييد؛ من خداي يكتا و بيهمتا هستم، معبودي جز من نيست، من بني اسرائيل را آفريدهام و به آنها روزي ميدهم و آنها را زنده ميكنم و ميميرانم و نفع و زيان ميرسانم، پس چرا شفاي پسرت را از غير من ميطلبي؟»
آنها نزد شاه رفتند و پيام الياس - عليه السلام - را به او رساندند، شاه بسيار خشمگين شد و به آنها گفت: «چرا وقتي كه الياس نزد شما آمد، او را دستگير نكرديد و زنجير بر گردنش نيافكنديد تا او را كشان كشان نزد من بياوريد، او دشمن من است.»
بت پرستان گفتند: «وقتي كه ما الياس - عليه السلام - را ديديم رعب و وحشتي از او در قلب ما نشست، از اين رو نتوانستيم كاري كنيم.»
سرانجام پنجاه نفر از سركشان و قهرمانان طرفدار شاه، آماده شدند تا به سوي كوه بروند و الياس - عليه السلام - را دستگير كرده نزد شاه بياورند. شاه به آنها سفارش كرد كه الياس را با تطميع و نيرنگ، غافلگير كنيد و نزد من بياوريد.
آنها به سوي كوه رفتند، و از پاي كوه به بالا حركت نمودند و در آن جا براي پيدا كردن الياس - عليه السلام - متفرق شده و به جستجو پرداختند.
در حالي كه فرياد ميزدند: «اي پيامبر خدا! نزد ما بيا، ما به تو ايمان آوردهايم.»
✍ ادامه دارد...... ان شاءالله
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🎥 خدا رو قبول نداشت، قرآنو باز کرد، خدا باهاش حرف زد!؟
❗️ما مسلمونا چقدر سراغ قرآن میریم؟؟
#آتئیست #اسلام #قرآن
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
📖هر روز با قران
🔴 بـرد بار باش
✍کیفها اگه توۍکیففروشیها خوشفرم و خوش قوارهاند بخاطر اینست که پُر از ڪاغذ باطلهاند اگر آن ڪاغذ باطـلهها را بیـرون بریزی از فـرم و قیافه مــےافتد و کاغذ هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند.
خـــــشم و عصبانیت چیزی شبیه همان ڪاغذ باطله است اگر فرو ببری شڪل و شخــصیت پیدا مـــےڪنی و اگر بــیرون بریزی از شڪل و شخـصیت و معــنویت مـےافتی اینست که قرآن ڪریم دعــوت به فرو بردن خشم دارد.
📚آل عـــــــمران /۱۳۴
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
روزگارتان از رحمت
←الرَّحْمَنُ الرَّحِیم→
☝لبریز...☝
سفرهٔ تان از نعمت
←رَبُّ الْعَالَمِين→
☝سرشار...☝
چشمانتان به نورِ
اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض
☝روشن...☝
کفه ترازویتان در ردیف
←فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه→
☝میزان☝
زندگانیتان *
←فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة→
☝باشد...☝
و عاقبتتان
←عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر
☝ختم به خیر باد☝
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
#تولید_محتوا
🔰 موضوع :آشنایی با سوره های قرآن (فیل)
🔰 مخاطب :مقطع ابتدایی
🆔 کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
✍ تفسیر سوره بقره آیه 134_135
📖 تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهٰا مٰا كَسَبَتْ وَ لَكُمْ مٰا كَسَبْتُمْ وَ لاٰ تُسْئَلُونَ عَمّٰا كٰانُوا یَعْمَلُونَ.
آن جماعت را روزگار به سر آمد؛ دستاورد آنان برای آنان و دستاورد شما برای شماست؛ و از آنچه آنان می کرده اند، شما بازخواست نخواهید شد.
🔰یکی از اشتباهات بنیاسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خود مباهات و افتخار میکردند و گمانشان این بود که اگر خودشان آلوده باشند به خاطر کمالات گذشتگانشان مورد عفو قرار خواهند گرفت این آیه به آنان هشدار میدهد که شما مسئول اعمالتان هستید. چنانکه آنان مسئول کردارهای خویش هستند.
♻️از حضرت علی علیهالسلام نقل شدهاست «شرافت و بزرگی به همتهای عالی و بلند است نه به استخوانهای پوسیده نیاکان و گذشتگان»
♻️آینده هر کس در گروه اعمال اوست «ولاتسئلون عما کانوا یعملون »
5⃣3⃣1⃣ وَ قٰالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصٰارىٰ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرٰاهِیمَ حَنِیفاً وَ مٰا كٰانَ مِنَ اَلْمُشْرِكِینَ.
و[اهل کتاب ] گفتند: «یهودی یا مسیحی باشید، تا هدایت یابید»؛ بگو: «نه، بلکه [بر] آیین ابراهیم حق گرا[هستم ]؛ و وی از مشرکان نبود.»
🔰کلمه «یهود»از هود به معنای بازگشت به خدا گرفته شده است از امام صادق علیهالسلام نقل شدهاست که لقب یهود از آیه ۱۵۶ سوره اعراف اقتباس شده است.
آنجا که بنیاسرائیل به خدا گفتند « انا هدنا الیک » و کلمه « نصاری » نیز از کلام حضرت عیسی علیهالسلام گرفته شده است آنجا که فرمود « من انصاری الی الله » اما کلمه « حنیف» از « حنف» به معنای در راه مستقیم آمدن است همانگونه که «جنف » بهمعنای در راه کج قرار گرفتن است.
♻️در آیه 113خواندیم که یهودیان نصاری را قبول نداشتند و نصاری نیز یهود را پوچ میدانستند و هر یک خیال میکرد که تنها خودش بر هدایت می باشد درحالیکه هر ۲ گروه از راه مستقیم منحرف شدهاند و راه حق راه ابراهیم ع است که هرگز دچار تردید نگردید.
✅ کانال یاوران قران
http://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd