✍معارف قرانی
🌷سخن گفتن مورچه درقرآن:
حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَآ أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (١٨)نمل
(آنها حركت كردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچهای گفت: «به لانههای خود بروید تا سلیمان و لشكرش شما را پایمال نكنند در حالی كه نمیفهمند!»(۱۸
🌷سخن گفتن هدهدباسلیمان ع:
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ (٢٢)نمل
🌷هدهد آمد وگفت: «من بر چیزی آگاهی یافتم كه تو بر آن آگاهی نیافتی؛ من از سرزمین «سبا» یك خبر قطعی برای تو آوردهام!(۲۲)
@yavaranQoran
📂ادامه تفسیر سوره تکاثر
«كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» تكاثر/3
چنين نيست که خيال ميکنيد. درست فکر نميکنيد «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» در آينده خواهيد فهميد «ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» تكاثر/4 سه «كَلاَّ» در اين است «كَلاَّ» يعني کج ميفهميد در مورد کج فهمي در قرآن خيلي آيه داريم
«يحْسَبُونَ» اعراف/30 اينها خيال ميکنند «أَ فَحَسِبْتُمْ» مومنون/115 اينطوري خيال ميکنيد «فَلا تَحْسَبَنَّ» ابراهيم/47، «لا يَحْسَبَنَّ» آل عمران/178 اينطور فکر کن يعني گاهي وقتها انسان فکرش کج است. در ازدواج فکر ميکند که اگر دختر فلاني را بگيرد خوشبخت است ميگويد دعا کردم دعايم مستجاب نشد. آخر دعا يعني خير. تو از کجا ميداني اينکه تو دعا ميکني خير توست؟ خيلي از دعاهايي که مستجاب نميشود خير نيست مثل بچهاي که گريه ميکند عسل ميخواهد و پدرش ميداند که اين عسل بابش نيست. خدا حکيم است گاهي وقتها آدم نميداند خيرش است يا نه گاهي وقتها يک خيري است عوارض دارد گاهي وقتها يک خيري هست آدم نداشته باشد بهتر است.
سال اول انقلاب بود من از قم به تهران ميآمدم فيلم پر ميکردم و بر ميگشتم با اتوبوس ميآمدم و ميرفتم ميدان شوش سوار اتوبوس شدم رسيديم به بهشت زهرا خواستم بگويم براي شادي روح شهدا صلوات بلند شدم توي اتوبوس که اين را بگويم بلند شدم نگاهي کردم و نشستم چون صلوات ختم کن مال جگر فروشها و شاگرد شوفرها آدمهاي داش و ميداني از نژادهاي اينرقمي آنها روح و جگر اينرا دارند. گفتم خوب بابا کار خوبي است از ميدانيها ياد بگير ميدانيها خيلي کارشان خوب است ما بايد از آنها ياد بگيريم دو مرتبه بلند شدم و نگاهي کردم. تو حجة الاسلامي بنشين نشستم و گفتم نامرد انقلاب از اين شهداست فرار شاه و آمدن امام(رحمة الله عليه) از اين شهداست اينکه تو رفتي توي تلويزيون از اين شهداست پاشو يک صلوات ختم کن باز بلند شدم و خجالت کشيدم و نشستم.
اين بغل دستيام گفت آقا شيخ؟ صندليتان ميخ دارد گفتم نه صندليام ميخ ندارد خودم گير دارم گفت گير چه هستي؟ گفتم گير عمامه و لباس. من اگر اين عمامه و لباس را نداشتم راحت صلوات ميفرستادم گير خودم افتادم گاهي وقتها آدم گير خودش است اين بابا ليسانس گرفته گير خودش افتاده شنا بلد نيست ميگوئيم برو ياد بگير ميگويد بابا زشت است من ليسانسم ليسانس که سواد نيست تو کل کتابهايي که خواندهاي 200 تا است 200 ميليون کتاب نخوانده داري به 200 خوانده نگاه نکن به 200 ميليون نخوانده نگاه کن برو قرآن ياد بگير. من! بله پس تو. بنده گيرم بخاطر عمامهام او گير است بخاطر ليسانساش او گير است بخاطر پولاش او گير است بخاطر لباساش ميخواهد اذان بگويد گير است ميگويد زشت است چرا زشت است از الله اکبر گير کرده حلقوم پر است.
مي فرمايد در سرشماري گير کردهايد شما بيشتريد يا ما بيشتريم رفتهايد گور پدرتان را ميشماريد کجاي کاريد؟ به استخوان پوسيدههاي پدرت افتخار ميکني «سوف تعلمون» چشم هايت باز خواهد شد و خواهيد فهميد «كَلاَّ» اينطور که شما فکر ميکنيد نيست «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» تكاثر/6-5 اگر پردهها کنار برود جهنم را ميبينيد «ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ» تكاثر/7(عين اليقين، حق اليقين) داريم يکوقت آدم دود را ميبيند ميگويد آتش است اين علم اليقين است. يکوقت ميرود نزديک و خود آتش را ميبيند اين عين اليقين است. يکوقت دستاش را ميگذارد و حرارت آتش را لمس ميکند اين را حق اليقين ميگويند يعني درجات شناخت فرق ميکند.
فزون طلبي عامل سرگرمي و غفلت است، دامنه فزون طلبي تا مرده شماري پيش ميرود ناآگاهي از قيامت انسان را به انحراف وادار ميکند «حَتَّى زُرْتُمُ» در برابر افکار انحرافي و متحجر بايد تکرار کنيد «كَلاَّ»، «كَلاَّ»، «كَلاَّ» هشدار به غافلين يک ضرورت است «سَوْفَ تَعْلَمُونَ»، «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» در آينده خواهيد فهميد، در آينده خواهيد فهميد، با ديد عميق آدم ميتواند آينده را ببيند «لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» تكاثر/6 علم درجاتي دارد(علم اليقين، حق اليقين، عين اليقين).
فرق است بين علم و يقين. يقين يعني باور. حاج آقا ميآيد توي خانه و ميگويد چکام دست مردم است فردا چکام برمي گردد و آبرويم ميريزد به بچهها و خانمش اينرا ميگويد شام را ميخورند و ميروند توي رختخواب خروپف همه ميخوابند فقط خواب از سر حاج آقا ميپرد همه ميدانند که چک برمي گردد اما خواب از سر حاج آقا ميپرد يعني همه علم دارند.
@yavaranQoran
📂ادامه تفسیر سوره تکاثر
«كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» تكاثر/3
چنين نيست که خيال ميکنيد. درست فکر نميکنيد «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» در آينده خواهيد فهميد «ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» تكاثر/4 سه «كَلاَّ» در اين است «كَلاَّ» يعني کج ميفهميد در مورد کج فهمي در قرآن خيلي آيه داريم
«يحْسَبُونَ» اعراف/30 اينها خيال ميکنند «أَ فَحَسِبْتُمْ» مومنون/115 اينطوري خيال ميکنيد «فَلا تَحْسَبَنَّ» ابراهيم/47، «لا يَحْسَبَنَّ» آل عمران/178 اينطور فکر کن يعني گاهي وقتها انسان فکرش کج است. در ازدواج فکر ميکند که اگر دختر فلاني را بگيرد خوشبخت است ميگويد دعا کردم دعايم مستجاب نشد. آخر دعا يعني خير. تو از کجا ميداني اينکه تو دعا ميکني خير توست؟ خيلي از دعاهايي که مستجاب نميشود خير نيست مثل بچهاي که گريه ميکند عسل ميخواهد و پدرش ميداند که اين عسل بابش نيست. خدا حکيم است گاهي وقتها آدم نميداند خيرش است يا نه گاهي وقتها يک خيري است عوارض دارد گاهي وقتها يک خيري هست آدم نداشته باشد بهتر است.
سال اول انقلاب بود من از قم به تهران ميآمدم فيلم پر ميکردم و بر ميگشتم با اتوبوس ميآمدم و ميرفتم ميدان شوش سوار اتوبوس شدم رسيديم به بهشت زهرا خواستم بگويم براي شادي روح شهدا صلوات بلند شدم توي اتوبوس که اين را بگويم بلند شدم نگاهي کردم و نشستم چون صلوات ختم کن مال جگر فروشها و شاگرد شوفرها آدمهاي داش و ميداني از نژادهاي اينرقمي آنها روح و جگر اينرا دارند. گفتم خوب بابا کار خوبي است از ميدانيها ياد بگير ميدانيها خيلي کارشان خوب است ما بايد از آنها ياد بگيريم دو مرتبه بلند شدم و نگاهي کردم. تو حجة الاسلامي بنشين نشستم و گفتم نامرد انقلاب از اين شهداست فرار شاه و آمدن امام(رحمة الله عليه) از اين شهداست اينکه تو رفتي توي تلويزيون از اين شهداست پاشو يک صلوات ختم کن باز بلند شدم و خجالت کشيدم و نشستم.
اين بغل دستيام گفت آقا شيخ؟ صندليتان ميخ دارد گفتم نه صندليام ميخ ندارد خودم گير دارم گفت گير چه هستي؟ گفتم گير عمامه و لباس. من اگر اين عمامه و لباس را نداشتم راحت صلوات ميفرستادم گير خودم افتادم گاهي وقتها آدم گير خودش است اين بابا ليسانس گرفته گير خودش افتاده شنا بلد نيست ميگوئيم برو ياد بگير ميگويد بابا زشت است من ليسانسم ليسانس که سواد نيست تو کل کتابهايي که خواندهاي 200 تا است 200 ميليون کتاب نخوانده داري به 200 خوانده نگاه نکن به 200 ميليون نخوانده نگاه کن برو قرآن ياد بگير. من! بله پس تو. بنده گيرم بخاطر عمامهام او گير است بخاطر ليسانساش او گير است بخاطر پولاش او گير است بخاطر لباساش ميخواهد اذان بگويد گير است ميگويد زشت است چرا زشت است از الله اکبر گير کرده حلقوم پر است.
مي فرمايد در سرشماري گير کردهايد شما بيشتريد يا ما بيشتريم رفتهايد گور پدرتان را ميشماريد کجاي کاريد؟ به استخوان پوسيدههاي پدرت افتخار ميکني «سوف تعلمون» چشم هايت باز خواهد شد و خواهيد فهميد «كَلاَّ» اينطور که شما فکر ميکنيد نيست «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» تكاثر/6-5 اگر پردهها کنار برود جهنم را ميبينيد «ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ» تكاثر/7(عين اليقين، حق اليقين) داريم يکوقت آدم دود را ميبيند ميگويد آتش است اين علم اليقين است. يکوقت ميرود نزديک و خود آتش را ميبيند اين عين اليقين است. يکوقت دستاش را ميگذارد و حرارت آتش را لمس ميکند اين را حق اليقين ميگويند يعني درجات شناخت فرق ميکند.
فزون طلبي عامل سرگرمي و غفلت است، دامنه فزون طلبي تا مرده شماري پيش ميرود ناآگاهي از قيامت انسان را به انحراف وادار ميکند «حَتَّى زُرْتُمُ» در برابر افکار انحرافي و متحجر بايد تکرار کنيد «كَلاَّ»، «كَلاَّ»، «كَلاَّ» هشدار به غافلين يک ضرورت است «سَوْفَ تَعْلَمُونَ»، «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» در آينده خواهيد فهميد، در آينده خواهيد فهميد، با ديد عميق آدم ميتواند آينده را ببيند «لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ» تكاثر/6 علم درجاتي دارد(علم اليقين، حق اليقين، عين اليقين).
فرق است بين علم و يقين. يقين يعني باور. حاج آقا ميآيد توي خانه و ميگويد چکام دست مردم است فردا چکام برمي گردد و آبرويم ميريزد به بچهها و خانمش اينرا ميگويد شام را ميخورند و ميروند توي رختخواب خروپف همه ميخوابند فقط خواب از سر حاج آقا ميپرد همه ميدانند که چک برمي گردد اما خواب از سر حاج آقا ميپرد يعني همه علم دارند.
@yavaranQoran
#تلنگر
❌ نرود میخ آهنین در سنگ ❌
💠💠 دورتادورت پیامبر و امام هم باشد! شبانه روز محکمترین پند و انذارها برایت هم بخوانند،
🔔🔔 تا خودت گوش شنوا و قلب سربه راه نداشته باشی، سودی ندارد بحالت
🌴 آیه 45 سوره انبیا 🌴
🕋 قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ
✅بگو: من فقط از طريق وحى به شما هشدار مىدهم.
✅امّا اى پيامبر! بدان كسانى كه نسبت به شنيدن حقّ كر هستند، زمانى كه انذار مىشوند، آن را نمىشنوند!
@yavaranQoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چطور امکان دارد یک شخص در یک لحظه در همه جا حاضر باشد؟!
استاد محمدی
✍معارف قرانی
🌲۵ نکته آموزنده قرآنی در مورد علم:
🌷۱.تنها چیزی که خدا به پیامبرفرمود،
ازمن زیاد بخواه، علم است:
قل رب زدنی علما.......................۱۱۴ طه
🌷۲.تنها کسانیکه خدا ،درجه آنها رابالامیبرد،
اهل ایمان وعلم است:
یرفع الله الذین آمنو منکم والذین اوتوالعلم درجات.......................................۱۱مجادله
🌷۳. قرآن میگه قطعا فقط اهل علم ازخدا میترسند،یعنی خداشناسان:
انما یخشی الله من عباده العلماء....۲۸ فاطر
🌷۴.دوبار، ما راامر به یادگیری کرده:
فاسئلو اهل الذکر آن کنتم لاتعلمون.۴۳ نحل،۷ انبیا
🌷۵. بزرگترین فضیلت حضرت علی ع،
این است که کل علم کتاب،یعنی کل علم رادارد:
🌷من عنده علم الکتاب.آخر سوره رعد
🌷و رسول خدا ص فرمود:
مردم ایران به علم دست خواهندیافت
@yavaranQoran
📂ادامه تفسیر سوره تکاثر
«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» تكاثر/8 روز قيامت از نعمتها سوال ميشود عمرت را چه کردي؟ درآمدت چه بود؟
امام باقر(عليه السلام) يا امام صادق(عليه السلام) ميهماني داشت خرماي خوبي داشت خرماها را آورد اين ميهمان يک خرده به اين خرماها نگاه کرد و گفت «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» روز قيامت از نعمتها سوال ميکنند خواهند گفتاي امام باقر(عليه السلام) چرا اين خرماي خوب را خوردي امام(عليه السلام) فرمود کج فهميدي نميگويند چرا خرما خوردي ميگويند خط فکري کي بودهاي؟ رهبرت کي بود؟ نعمت واقعي ولايت است دينات را از کي ميگيري؟ عمده فکر و خط عملي است. خدا بزرگتر از اينست که از خرما و نان سوال کند هيچ گدايي به کسي نميگويد من به تو خرما دادم «يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» نعمت، نعمت ولايت است يعني آقا واقعاً در دنيا خط فکري کي را قبول داشتي؟ مرجع تقليدت کي بود؟ در انتخابات نماينده مجلست کِي بود؟ به چه دليل به اين رأي دادي؟
به چه دليل اينرا رئيس جمهورش کردي؟ به چه دليل اينرا رهبر کردي؟ دليلاش علم بود، تقوا بود، فاميلي بود، خوشگلي بود، پلو و پول بود، پارتي بود، حق بود، عدالت بود، شکنجه بود، زندان بود، روي چه ملاکي؟ و لذا روز قيامت اولين سوال را از ولايت ميپرسند اگر ولايت باشد همه کارها درست است ولايت سوزن است اگر سوزن درست برود نخ دنبالش ميرود اما عبادت بي ولايت مثل نخ بي سوزن است چيزي از آن دوخته نميشود. هستي مال ولايت است مهم نيست آجر و ميز و کلاساش چطور است اينها جزيي است مهم اينست که استاد کيست؟
استاد است که تربيت ميکند خط اصلي را استاد ميدهد گاهي کلاس، زنگ، سلف سرويس، بهداشت، شوفاژ، زمين ورزش همه نمره 20 اما يک استاد کجي توي اين ميآيد همه را کج ميکند و گاهي وقتها هم حياط تنگ کلاس تنگ اما يک استاد توي آن ميآيد که پنجاه رجايي و چمران تحويل ميدهد مهم اين است که استاد کي باشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
@yavaranQoran