اعمال شب و روز عرفه:
📚 لطفاً برای دسترسی به دعاهای فوقالذکر و اعمال دیگر روز عرفه به کتاب شریف مفاتیحالجنان مراجعه فرمایید.
#عرفه
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
•یٰاوَراݩِگُمنٰامِْإمٰاݦزَمٰاݩ(عـج)•🇵🇸
#رنگعشق❤️ 🌺 قسمت هفدهم: ✒بازگشت به خانه اون شب خیلی گریه کردم ... توی همون حالت خوابم برد ... ت
#رنگعشق❤️
🌷 قسمت هجدهم:
تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ... کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم ... اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود ... ولی برای من، نه ...
با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... .
دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد ... تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ...
کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد ... اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ...
هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود.
همه رو ندید رد می کردم ... یکی از اساتید کلی باهام صحبت کرد تا بالاخره راضی شدم حداقل ببینم شون ... حق داشت ... زمان زیادی می گذشت ... شاید امیر حسینم ازدواج کرده بود و یه گوشه سرش به زندگی گرم بود ... اون که خبر نداشت، من این همه راه رو دنبالش اومده بودم.
رفتم حرم و توسل کردم ... چهل روز، روزه گرفتم ... هر چند دلم چیز دیگه ای می گفت اما از آقا خواستم این محبت رو از دلم بردارن ...
خواستگارها یکی پس از دیگری میومدن ... اما مشکل من هنوز سر جاش بود ... یک سال دیگه هم همین طور گذشت ...
ادامه دارد...
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
•یٰاوَراݩِگُمنٰامِْإمٰاݦزَمٰاݩ(عـج)•🇵🇸
#رنگعشق❤️ 🌷 قسمت هجدهم: تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ... کهنه ترین وسایل من، از شیک ت
#رنگشق❤️
🌺 قسمت آخر:
✒مهمان شهدا
روزهای من همچنان یکی پس از دیگری می گذشت و من علی رغم همه تلاش ها نمی توانستم امیرحسین را فراموش کنم!
آن سال یک ماهی به عید نوروز مانده بود. یک روز برای اردوی نوروز از بچه ها نظرسنجی کردن ... بین شمال و جنوب ... نظر بچه ها بیشتر شمال بود اما من عقب نشینی نکردم ... جنوب بوی باروت می داد. بوی امیر حسین من. بوی شهدا، بوی پاکی و صداقت، بوی ایثار و شهادت...
با همه بچه ها دونه دونه حرف زدم ... اونقدر تلاش کردم که آخر به اتفاق آراء رفتیم جنوب ... از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم ...
هر چند امیرحسین از خاطرات طولانی اسارتش زیاد حرف نمی زد که ناراحت نشم ... اما خیلی از خاطرات کوتاهش توی جبهه را برام تعریف کرده بود ... رزمنده ها، زندگی شون، شوخی ها، سختی ها، خلوص و ... تمام راه از ذوق خوابم نمی برد ... حرف های امیرحسین و کتاب هایی که خودم خونده بودم توی ذهنم مرور می شد ... .
وقتی رسیدیم منطقه... دیدم خیلی بهتر از حرف راوی ها و نوشته ها بود ... برای من خارجی تازه مسلمان، ذره ذره اون خاک ها حس عجیبی داشت ... علی الخصوص طلائیه ... سه راه شهادت ...
از جمع جدا شدم رفتم یه گوشه ... اونقدر حس حضور شهدا برام زنده بود که حس می کردم فقط یه پرده نازک بین ماست ... همون جا کنار ما بودن ... .
اشک می ریختم و باهاشون صحبت می کردم ... از امیرحسینم براشون تعریف کردم و خواستم هر جا هست مراقبش باشن ...
فردا، آخرین روز بود ... می رفتیم شلمچه ... دلم گرفته بود ... کاش می شد منو همون جا می گذاشتن و برمی گشتن ... تمام شب رو گریه کردم ... .
راهی شلمچه شدیم ... برعکس دفعات قبل، قرار شد توی راه راوی رو سوار کنیم ... ته اتوبوس برای خودم دم گرفته بودم ... چادرم رو انداخته بودم توی صورتم ... با شهدا حرف می زدم و گریه می کردم توی همون حال خوابم برد ... .
بین خواب و بیداری ... یه صدا توی گوشم پیچید ... چرا فکر می کنی تنهایی و ما رهات کردیم؟ ... ما دعوتتون کردیم ... پاشو ... نذرت قبول ... .
چشم هام رو باز کردم ... هنوز صدا توی گوشم می پیچید ... .
اتوبوس ایستاد ... در اتوبوس باز شد ... راوی یکی یکی از پله ها بالا میومد ... زمان متوقف شده بود ... خودش بود ... امیرحسین من ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد ... .
اتوبوس راه افتاد ... من رو ندیده بود ... بسم الله الرحمن الرحیم ... به من گفتن ...
شروع کرد به صحبت کردن و من فقط نگاهش می کردم ... هنوز همون امیرحسین سر به زیر من بود ... بدون اینکه صداش بلرزه یا به کسی نگاه کنه ..
اتوبوس توی شلمچه ایستاد. راوی گفت... خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ...
از اتوبوس رفت بیرون ... منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمی شد ... .
صداش کردم ... نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار می کنی؟ ... .
برگشت سمت من ... با گریه گفتم: کجایی امیرحسین؟ ... .
جا خورده بود
... ناباوری توی چشم هاش موج می زد ... گریه اش گرفته بود ... نفسش در نمی اومد ... .
همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو ... برگشتم دنبالت ... گفتم به هر قیمتی رضایتت رو می گیرم که بیای ... هیچ جا نبودی ... .
اشک می ریخت و این جملات رو تکرار می کرد ... اون روز ... غروب شلمچه ... ما هر دو مهمان شهدا بودیم ... دعوت شده بودیم ... دعوت مون کرده بودن ...
✅ پایان ✅
البته قصه عشق و ایثار و شهادت همچنان ...
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
سلام.🤚
وقت بخیر دوستان☺️
خب آخرین قسمت از رمان رو هم گذاشتم و تمام شد...
امیدوارم از این رمان جذاب لذت برده باشید😍❤️
هر نظری که دربارهی رمان دارید در لینک ناشناس پایین بگید👇
https://harfeto.timefriend.net/16870212424777
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
•بہنامَــشڪہتـَنرانـۅرِجـٰانداد✨...🌸•
#اللھمعجلاݪولیڪالفࢪج
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
❀ما قَطَعْتُ رَجایی مِنْکَ❀
هرگز رشته ی امیدم از تو قطع نمیشود✨
#خدای_خوبم
@yavaranegomnam_315
سختاستعاشق شویویارنخواهد! دلتنگ'حرم'باشے و'ارباب'نخواهد!(:️
@yavaranegomnam_315
_سلام و درود☺️💛
_حال احوال چطوره،اوضاع بر وقف مراد؟!😉
_صددرصد میدونید که امروز روز #عرفه هست،و ما تصمیم گرفتیم بیایم و شما رو با این روز آشنا کنیم...🌻
_مثلا این که چرا امروز #عرفه نامگذاری شده؟
#عرفه به چه معناست؟!
چه اتفاق های در این روز افتاده و....
_پس با ما همراه باشید❤️
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
نهم ذیالحجه روز #عرفه یا روز نیایش و از بهترین روزهای پرفضیلت سال است.🍃
روز #عرفه روز ویژه برای بخشایش گناهان و استجابت دعا معرفی شده.🤲
پر فضیلت ترین اعمالی که میشه امروز انجام داد دعا و استغفار هست.📿
روز #عرفه روزی هست که حضرت آدم و حوا به صحرای عرفات میرن. صحرای عرفات در ۱۸ کیلومتری کعبه هست.🕋
و در صحرای عرفات استغفار و از خداوند طلب بخشش میکنن...
دومین روز از سفر حج و روز بعد از آن اولین روز از تعطیلات بزرگ اسلامی که عید قربان است.😁🐑
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند.
این حدیث خوندی؟!
حالا فهمیدی امروز چه روز بزرگ و خوبی...!
پس حالا برو اعمال روز #عرفه رو ببین و انجام بده،دعا کن که مطمئن باش هر گناهی کرده باشی بخشیده میشی.❤️
و یه توضیح کوتاهی هم درباره #عیدقربان بدیم😁👇.
عید قربان روزی که خداوند به حضرت ابراهیم دستور میده که پسر خودت باید قربانی کنی،ایشان هم پسرشون اسماعیل رو میبرن برای قربانی.
خداوند که میبینه حضرت ابراهیم به دستورش داره عمل میکنه،ناگهان خداوند یه برهای نازل میکنه که بجای فرزندش بره اون رو قربانی کنه
خداوند متعال در این روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:
۱. کربلا و زائران امام حسین (ع).❤️
۲. صحرای عرفات (در نزدیکی مکه) و حجاج بیت الله.🕋
۳. هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.🤲
•یٰاوَراݩِگُمنٰامِْإمٰاݦزَمٰاݩ(عـج)•🇵🇸
اعمال شب و روز عرفه: 📚 لطفاً برای دسترسی به دعاهای فوقالذکر و اعمال دیگر روز عرفه به کتاب شریف مفات
اینم اعمال روز #عرفه،بیاید سعی کنیم که اعمال انجام بدیم و دعا کنیم برای هم دیگه:)
برای ظهور امام زمان «عج»،برای مریض ها،برای آمرزش گناهان مون ....
مرسی که تا اینجا همراهمون بودید😍❤️
1274-b.jpg
15.16M
- #چلهزیارتعاشورا -
روزنوزدهم✔ ..
@yavaranegomnam_315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_شمار_اختصاصی
تا بزرگترین عید شیعیان🎊
•یاورانگمنامامامزمان•
@yavaranegomnam_315
32.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای آنکه با زلال عفو خویش
لکه های ننگ بندگان را شستشو میدهی!
ای آنکه نعمت ها را به فضل خویش کمال میبخشی!
ای آن که به حرمت هدایای بی نظیر به بندگان عطا میکنی!❤️🤲
#دعایعرفه
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها!
چقدر لذت بخشه از زبان امام حسین با خدا حرف بزنیم :)
بگیم خدایا!
اومدیم دعا خوندن حسینت رو تماشاکنیم، با اشک ریختنش اشک بریزیم و با ناله های او هم نوا بشیم...
لابد هر عنایتی به حسینت بکنی به ما هم خواهی داشت :)
#عرفه
•یاوران گمنام امام زمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
نکات و ویژگی های شهید بهشتی:📃
۱. نخستین ویژگی همه کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی شهید بهشتی جهت دار بودن آنهاست.🔎
۲. در فعالیت های علمی و تحقیقاتی جدیت و نظم ایشان در کار ها.📋
۳. ایشان گاه از میان اندیشه ها و سخنان متضاد،نقاط مشترک را در مییافت و بر همان پایه مشترک استدلال خویش را بنا میکرد.🧠
۴. ایشان دیر دست به نوشتن میزد و پس از تعمق بسیار همراه با وسواس لازم برای یک کار عملی اقدام به انتشار آن نمود.📝
۵. متانت،کمگویی و گزیدهگویی از دیگر ویژگی هایی است که در زندگی اجتماعی و در مباحث علمی ایشان به چشم میخورد.👀📄
#شهیدبهشتی
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌زندگی به عشق است
عقل به آدم زندگی نمیده :)
عشق است که در درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را بر میفروزاند...🔥
پ.ن: سالگرد شهادت #شهیدبهشتی🥀
•یاوران گمنام امام زمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
#اللھمعجلاݪولیڪالفࢪج
•یاورانگمنامامامزمان(عج)•
@yavaranegomnam_315
دلگرم کننده ترین حقیقت تاریخ:
خدا هواسش به قلبت هست . . 🕊❤
@yavaranegomnam_315