قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمهها باشی
تا نگاهت به دشنهای میخورد
جگرت درد میگرفت آقا
سوخت عمامه ات، بمیرم من
سوختن ارثِ مادری شماست
گرچه در بندی، از تو میترسند
علتش خویِ حیدری شماست
خون خورشید در رگت جاری
از بنیهاشمی، یَلی هستی
دستهای تو را به هم بستند
هرچه باشد تو هم علی هستی
25.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | آبرویدوعالـــــم 🌍🥀